صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو


‍ ‍

سه کبریت، یک به یک در شب روشن شد

اولی برای دیدن تمامی صورت تو

دومی برای دیدن چشمانت

سومی برای دیدن لبانت

و بعد تاریکی غلیظ برای اینکه

به خاطر بسپرم همه را

زمانیکه تو را در میان بازوانم گرفته‌ام ...


شعر / ژاک پرور

متاسفانه نام مترجم را نمیدانم

نظرات  (۱)

۱۷ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۳۷ مجنونِ لیلی
عشقولانه و زیبا بود :)
شعر سمت راست وبتون هم عالیه :)

خوش به حال شعرا
من که از شعر خوندن شعر هاشون آنقدر لذت میبرم و پرواز میکنم خودشون چه حسی پیدا می‌کنند 

همیشه فرخنده باشید :) 
پاسخ:
زنده باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی