صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو


۱۹۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

2 گام

عبور ازوابستگی

عبور ازدلبستگی

وارستگی

...

گام اول بالاخره موفقیت آمیز برداشته شد.

گام دوم کمی سخته اما کم کم داره خیزش برداشته میشه . هر کاری اولش سخته اما وقتی استارت زدی خدا کمک میکنه .

خاطرات گذشته تلخ و شیرینش به همون گذشته تعلق داره . تلخ ها ، درس و تجربه و شیرین ها ، نوازشگر روح برای ثانیه ای و نه بیش ...

اشتباهی که من کردم این بود که اجازه دادم خاطرات گذشته ذهنم را اشغال کنه و وقت و انرژی من رو بگیره .

خاطرات شیرین گذشته ی من ! هرگز فراموشتان نمیکنم چون حافظه ی خوبی دارم اما شما به همان گذشته متعلق اید . با تمام احترام میخوام بایگانی تون کنم ... تا وقتی شما در ذهن من هستید به من فرصت نخواهید داد تا خاطرات و تجارب  زیبای جدید برای خودم بیافرینم . زندگی ادامه داره و ما همواره نیاز به ماجراها و خاطرات و تجارب جدید داریم .

کم کم دارم میسپرمتون به آلبوم قدیمی و اطمینان میدم اونجا جاتون خوبه . گاهی سر فرصت نگاهی به شما خوام کرد ... همین و نه بیشتر ...

روح وحشی


سکوت

پس ِ سقوط

از اوج خواستن

به تهی شدن از هر شهوت

...

کودکی در زهدان مهر

خفته بر خاک

در تمنای یک بوسه

بر پلک های خوابزده

..

مستی

بی می

بی شراب

غوطه ور در هیچ

سبک تر از کاه

.

می شکفد لبخندی

آری آغاز زیباست

 

روح وحشی

black-and-white-photography-by-Benoit-Courti-10


اگر چیزی برای از دست دادن نداشته باشی ، زندگی زیاد هم سخت نیست .

٠•●ஜ ارنست همینگوی ஜ●•

 

 

پنجره را باز می کنم

هوای تازه

می لغزد به ناز

به ریه های غبار گرفته ی اتاق

پرده می رقصد به شوق

بر تن ِ رنگ پریده ی قاب

خواب از بِسترم می پرد

پروانه ای می نشیند بر سایه ی گیسوانم

و من زیبا میشوم

دلم هُری می ریزد

کسی صدایم میکند

آنسوی تاریکی

در باغ

نامم را میخواند به مهر

دست هایش پر از شب بو

چشم هایش صمیمی

اشک آلود

.

.

.

خورشید می خزد بر پوست آسمان

صبح رسیده انگار ... 

 

روح وحشی

 

 


 دانلود

دیشب

به گمانم

فرشته ای بر خواب هایم

هبوط کرده

مهتاب

برکه ی پر ز نیلوفر

آب

ریه هایم پر ز هوای تازه اش

کودکانه می دود

به میان گیسوانم

تنم

نی نی چشمانم

پرنده ای بی قفس

بی بند

صیادی

بی اسلحه

بی دام

یک راز

یک رویا

من هنوز خوابم

خوابزده در میان مَه

جنگلی پر از عطر کاج

و برکه ای صاف

که میسپارم تن عریان به خنکایش

رگ هایم پر از سرخوشی

لب هایم برنگ دلش

سرخ

می خندم

دیشب

فرشته ای بر من هبوط کرد

پر از مهر

آن سویش پیدا

زلال همچو چشمه ای ناپیدا

شبنم ها در حسد

بر گل ها گریان

خورشید به سردی

در تابشش لرزان

مردمان

آه مردمان

بی خبر

کور

به دیدنش

بوییدنش

نوشیدنش

دیشب بر من اما هبوط کرد

آن پیدای ناپیدا

 

روح وحشی


,

 

وقتی کسی اصرار داره نباشه ... اصرار داره نباشی بهتره کم کم نباشی ... کم کم بذاری نباشه .

زمان قدرت زیادی داره ... حتی قدرت پاک کردن قشنگ ترین خاطرات رو .

باید به زمان اعتماد کرد ...گاهی .

گذشته ها گذشته ...

روح وحشی

روزهای خوبی دارم مملو از شادی و آرامش :)

شاید کوتاه باشه اما هست .

برای داشتن این لحظه های خوب شکر ...

 

 

روزهاتون قشنگ .

پاییز قشنگ داره میاد ...

روح وحشی



عشق،
خطای فاحشِ فرد
در تمایز یک آدم معمولی
از بقیه آدم های معمولی است.

- جرج برنارد شاو

 

  آدرس وبلاگ در پرشین بلاگ

 

تو مست مست سرخوشی من مست بی‌سر سرخوشم

تو عاشق خندان لبی من بی‌دهان خندیده‌ام

 

آدرس فیسبوک

 

***

 

ﺍﯾﻦ ﻃﺒﻊ ﺯﻥ ﺍﺳﺖ .ﻫﺮﮐﺪﺍﻣﺸﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺭﻭ ﺑﺸﻮﻧﺪ. ﺑﻪ ﺁﺏ ﺩﺭﯾﺎ ﻭ ﺑﺎﺩ ﺻﺤﺮﺍ ﻣﯽ‌ﻣﺎﻧﻨﺪ. ﺑﯽﻗﺮﺍﺭ. ﺑﯽ‌ﻗﺮﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﯽﺁﻭﺭﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺼﯿﺐ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻫﻮﺷﯿﺎﺭﯼ ﺫﺍﺗﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﺁﯼ ...ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﺩﺭ ﭘﻨﺎﻩ ﺍﯾﻦ ﺷﯿﺸﻪﻫﺎﯼ ﺩﺭﺧﺸﻨﺪﻩ ﭼﻪﻫﺎ ﺧﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ!


وقتی برای دیگران لقمه بزرگتر از دهانشان باشی
آنها چاره ای ندارند جز آنکه" خردت " کنند ، کوچکت کنند ،
تا برایشان اندازه شوی !

کودک که بودم مادرم نوکم را چید ...

روزگار سیب های درختم را به طوفان هایش

و تو دلم را لبه ی حوضچه ی تنهایی

حالا  دیگر نه زبان گفتن دارم نه برورویی برای دلبری و نه دلی ...

گیسوانم را نیز خودم میچینم !

 

به دو چیز عادت کرده ام ... اگر نباشند تنم مور مور میشود ... اصلا انگار کن که معتاد شده ام به ...

میگرن

و به نبودنت 

 

روح وحشی

پ.ن. ترک عادت موجب مرض است ... پس همچنان نباش که قدر کافی این روزگار مرض حوالتمان نموده است  :|


بگذار فکر کند فریبم داده ...

روح وحشی

زن اگر بخواهد با نفسش ؛با نگاهش ، با صدایش  وبا دستان دعایش هم میتواند تو را در آغوش بگیرد .

زن باران عشق است ...

اگر تو را بخواهد خیس نشدن ات محال است .

روح وحشی


.سیمین بهبهانی چه زیبا گفت:

"ﺁﺩﻣﻬﺎ "ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ...

ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﺕ،

ﺁﻥ ﻫﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﻫﻤﺴﻔﺮ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ
ﺁﻥ ﻫﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﺗﺠﺮﺑه ای ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻔﺮ....

ﮔﺎﻫﻲ "ﺗﻠﺦ"
ﮔﺎﻫﻲ "ﺷﻴﺮﻳﻦ"

ﮔﺎﻫﻲ ﺑﺎ ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ"ﻟﺒﺨﻨﺪ" ﻣﻲ ﺯﻧﻲ
ﮔﺎﻫﻲ ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﺯ "لبانت" ﺑﺮﻣﻲ ﺩﺍﺭﺩ

.ﺍﻣﺎ ﺗﻮ...
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ
ﺑﻪ ﺗﻠﺦ ﺗﺮﻳﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﻳﺖ

ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ و ﺍﻳﻦ ﺁﻣﺪﻥ باید ﺭﺥ ﺑﺪﻫﺪ
ﺗﺎ ﺗﻮ ﺑﺪﺍﻧﻲ....

"ﺁﻣﺪﻥ" ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﺑﻠﺪﻧﺪ
ﺍﻳﻦ "ﻣﺎﻧﺪﻥ" ﺍﺳﺖ

ﻛﻪ "ﻫﻨﺮ" ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫد


دلسوزی عمیقی حس میکنم نسبت به کسانی که همه چیز را با نگاه
قضاوت
و
نقد
می بینند. اینها به شدت خودشیفته و متوهم هستند. لذت بردن را خوب بلد نیستند و برای جلب توجه و تغذیه من هاشان مدام دیگران و زندگی را زیر سوال می برند ...
واقعا ترحم برانگیزند که خیال می کنند رقمی هستند در این جهان لایتناهی.
براستی که ما هیچ هستیم و بس !

روح حشی

 

هیچ آگاه شدنی بدون درد نخواهد بود ...

٠•●ஜ کارل گوستاو یونگ ஜ●•٠
 

 
کینه و تنفر را به کسانی واگذار کنید که نمیتوانند دوست بدارند......

(ویکتور هوگو)
 

امروز جمعه است  و حالا نزدیک غروب . غروب های دلگیر جمعه که در کشورهای بسیاری یکشنبه ها این نقش محزون رو به عهده داره ...

6 روز تلاش و فعالیت و شرطی شدن ما ... ناگهان روز تعطیل بی فعالیت معمول روزهای قبل و احساس بیهودگی و سرگردانی ذهن شرطی شده ...

دلتنگی ذهن برای کارهای روزهای کاری ...

ما یادمون میره که ذهن نیستیم و روح هستیم . با ذهن یکی میشیم در این سوگ و دلمون میگیره .

راه آسونش اینه که یک برنامه ریزی خوب و شاد بکنیم .اونوقت زمان میره پی کارش و شور و شوق یک روز خوب میاد جاش .

راه سختش هم اینه که به ذهن مسلط بشیم و اجازه ندیم همه چی رو بگیره دستش .

روز جمعه هم مثل بقیه روزهاست فقط کارهای عادی تعطیل شدن تا ما با استراحت و تفریح ،انرژی از دست رفته رو به بدن برگردونیم.

عین این داستان مال یکشنبه هاست . دقیقا همین ماجرا ...

پس جمعه خاص و دلگیر نیست . ذهن ماست که کولی بازی درمیاره :D

 

روح وحشی

پ.ن. غروب پر از عشقی داشته باشید


لطفاً کلمه عبور اختصاصی برای دسترسی به این مطلب را وارد کنید

»نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

موریس مترلینگ

آدم های کوچک به دیگران

کنفسیوس

عشق، شرایطى است که در آن خوشبختى یک آدم دیگر براى شما ضرورى مى شود .


٠•●ஜ رابرت آ. هاینلین ஜ●•


دانلود

ای که میگویی مسلمان باش و میخواری مکن

ای که میگویی مسلمان باش و میخواری مکن

ای که خود گفتی مکن میخوارگی آری مکن آری مکن

ای که خود گفتی مکن میخوارگی آری مکن آری مکن

هر چه میخواهی بگو یا هر چی میخواهی بکن

هر چه میخواهی بگو یا هر چی میخواهی بکن

اما ریاکاری مکن

می بخور ... می بخور ... می بخور منبر بسوزان ... مردم آزاری مکن

می بخور ... می بخور ... می بخور منبر بسوزان ... مردم آزاری مکن

مردمان را غرق رفتاری که خود داری مکن

خود گرفتاری و مردم را گرفتار گرفتاری مکن

گر نمیخواهد پریشان باشد اصراری مکن

می بخور ... می بخور ... می بخور منبر بسوزان ... مردم آزاری مکن

می بخور ... می بخور ... می بخور منبر بسوزان ... مردم آزاری مکن

دور خودکامان تمام است و جهان در فکر تدبیر مدام است و مقام و تخت شاهی بی دوام است و زهی رویای خام است و حرام 

اشک غم از دیدگان مردمان جاری مکن

اشک غم از دیدگان مردمان جاری مکن

می بخور ... می بخور ... می بخور منبر بسوزان ... مردم آزاری مکن

می بخور ... می بخور ... می بخور منبر بسوزان ... مردم آزاری مکن

من خوشم شادم نمیخواهم جز این کاری کنم

من نمیخواهم جز این کاری کنم

من خوشم شادم نمیخواهم جز این کاری کنم

من نمیخواهم جز این کاری کنم

من نمیخواهم به جای خوش بودن زاری کنم

من نمیخواهم جز این کاری کنم

سرخوشم تا مهربانی در دلم جاری کنم

زاهدا خوش باش و خندان

زاهدا خوش باش و خندان ... پیش ما زاری مکن ... زاری مکن ... زاری مکن

می بخور منبر بسوزان ... مردم آزاری مکن ... مردم آزاری مکن


,,

 


نقل است که مریدی شیخ بایزید بسطامی را به خواب دید . 
از شیخ پرسید : از منکر و نکیر چون رستی ؟
گفت :چون آن عزیزان از من پرسیدند گفتم شما را ازین سوال مقصودی برنیاید ،به جهت آنکه اگر گویم خدای من اوست این سخن از من هیچ نبود . 
لکن بازگردید و از وی پرسید که
من او را کیم ؟
آنچه او گوید آن بود که اگر من صدبار گویم خداوندم اوست تا او مرا بنده خود نداند فایده نبود .

گاهی لازمه دور و بر خودت رو خلوت کنی ... اغیار رو از خودت دور کنی و به خودت بپردازی .

به هر چشمی به من نگاه کن

دوست

دشمن

نفرت

عشق

بیتفاوت 

فقط به جز  سرگرمی !

اینجا خانه ی دل من است . احساساتی که پایش اشک ها و رنج ها داده ام ... حرمت نگه دار و به چشم مجله و سرگرمی نخوانم .

اگر چنین کنی حرامت باد ...

روح وحشی 

آدم هایی که نگران خراب شدن تصویر ذهنی دیگران نسبت به خود هستند هرگز مراحل رشد معنوی را طی نخواهند کرد . اینان اسیر قضاوت دیگران نسبت به خود هستند .

کسانی که از سختی کشیدن و مسئولیت پذیری ؛ از درد و رنج فراری هستند هرگز تکامل نخواهند یافت .

با خواندن کتاب و تعالیم هیچکس شناگر نمیشود چه رسد به غواص !

حتی اگر در حوض خانه ات شنا کنی بهتر است از آنکه هزاران کتاب آموزش شنای حرفه ای   نجات غریق و غواصی بخوانی !

تا خودت را نشکنی ساخته نمیشوی . بی توجهی به قضاوت دیگران و نترسیدن از تخریب ذهنیت مردمان از تو به عنوان فردی متمدن و سطح بالا و فرهیخته اولین قدمی است که برای خود بودن میتوانی برداری .

دیگران مهم هستند مادامی که دوستشان بداری و دوستت بدارند  اما قضاوتشان چه اهمیتی دارد وقتی نمیتوانند به وقت مرگ تو را نجات دهند !

مهم نیست که ثروتمند باشد یا که نباشد 
مهم نیست که زیبا باشد یا که نباشد 
مهم نیست که پیر باشد یا که جوان 
بعضی ها فقط آدمند 
آنقدر آدم که حاضر نیستی یک مویش را به عالمی بفروشی 
و معنای عشق فقط همین است ...

" نسرین بهجتی "
 

 

 پ.ن. شب خوش بلاگفا

دیوانگی هایت را نگه دار برای کسی که دیوانه ی توست ...

من برای کسی دیوانگی کردم که مدام عقلش را به رخ ام کشید ...

من هیچ پشیمان نیستم . تو اما شاید پشیمان شوی . 

عیار دیوانگی ها فرق می کند . من بسیار دیوانه ام ... شاید از نوادگان مجنون !

 

روح وحشی