صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو


۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است


هر وقت یکی پرسید چطوری ؟

گفتم شکر !

به خرابی حالم محل نذاشتم تا خسته بشه و بره

اینروزا اونقدر حال خراب روی سرم هوار شده که ترفند شکر هم دیگه جواب نمیده !

کاش دیگه کسی نپرسه چطوری ؟


روح وحشی

+زندگی در لحظه ی حال هم جواب نمیده بس که حال همه ی لحظه هام خرابن


فقط خودمون باشیم .

واکنشی نباشیم !

تظاهر نکنیم !

سعی نکنیم خاص باشیم 

یا فوق العاده

یا متفاوت 

وقتی خودمون باشیم حتما هم خاص هستیم هم متفاوت و هم فوق العاده !


شجاع باشیم

خودمون باشیم


فرص کن که چشم های من

هیچ تر نشد

خون دل خوردن را 

تکه تکه جا ماندن در جاده ها را 

بسوی نیمکتی زرد

 به نام ^انتظاری برای نیامدن ^

چه توانم کرد

فرض کن که شماره ات فراموش کند

 نمره گیره تلفن

با تماس های وقت و بی وقت دلم 

با مکالمه های مجنون وار زبانم

با سایه ات

چه کنم

فرض کن عکس های نیم رخ و تمام رخ و نیم قد و تمام قدت را

سپردم به رود پشت خانه ات

با کتاب کتاب تصویر زنده ات در خاطره ام 

چه کنم

بیا و بگذار من بمیرم به درد خویش

و بجای آن همه فرض های بی حصول

فرض کن که نیستم

و نبوده ام

به هیچ دیار


روح وحشی



هیچی سمج تر از یک عشق ناکام نیست .

تا آخر عمر عین سیریش بهت می چسبه و تا مرگ همراه و همدم توست .

پس باهاش نجنگ

ازش فرار نکن

پس اش نزن

Say welcome to your love



روح وحشی

+از خاطرات لذت ببر . دنبال تکرار شدن شون نباش

از اشک های اندوه و خجالت بازیکن مراکشی که در حساس ترین لحظات با گل زدن به دروازه ی خودش اشک های شوق به چشمان ایرانیان آورد ؛ ساده نگذریم !

اتفاقات و حوادث 

پدیده های زندگی

احساسات ما

همه و همه دو وجه دارند .

زیبایی در کنار نازیبایی

خوب در کنار بد

شادی در کنار اندوه 

و ...

وقتی جایی یک وجه را میبینید به آن فکر کنیم که وجه دیگرش الان کجا و بر چه کسی حاکم شده ؟!

هر کس در پی منفعت خود یا جامعه ایست که به آن تعلق دارد و این به خودی خود اصلا بد نیست . چیزی که مهم است این است که حواسمان باشد که وجه ناخوب آن نصیب چه کسی یا چه چیزی شده .

بد و خوب نسبی است و ارزش دادن به پدیده ها کار زندگی نیست .

این ما هستیم که تعریف میکنیم

اهداف را

اخلاق را

و بد و خوب ها را ...


ما خوشحالیم چون ایرانی هستیم

آنها اندوهگین هستند چون مراکشی هستند و دچار اندوه مضاعف یک اشتباه ناخواسته و سرنوشت ساز  . 

اشتباهی که ممکن است هر کسی در زندگی انجام بدهد . مغز  یک ماشین است و ذهن یک سیستم  .

ماشینی که تحت تاثیر عوامل زیادیست

ذهنی که شلوغ و در هم است 


به هم سخت نگیریم 

و به خودمان نیز


روح وحشی


شبکه های اجتماعی جای وبلاگ نویسی را گرفتن . نه همه جا ؛ فقط ایران .

چرا ؟

چون ما مردم طرفدار ضرب المثل هلو برو توی گلو هستیم .


کتاب pdf هم جای کتاب کاغذی را داره میگیره .

چرا ؟

کتاب در سبد خرید ما جایی نداره 

+البته من شخصا دلیل اصلیم سهل الوصولی pdf نسبت به کتاب کاغذی هست . دیگه عادت کردم . اما گرون بودن کتاب هم کار آدم را سخت میکنه . 

تقاضا که کم باشه طبیعتا عرضه با قیمت بالا و تیراژ کم خواهد بود .



ما مردم پر مدعایی هستیم که به جای رشد داریم با سرعت عقب گرد میکنیم .

اینترنت با لقمه های جویده جای تحقیق در کتاب خانه ها را گرفته .

هر چی هم میخونیم باور میکنیم .

باور راحت تره 

مسئولیتت را کم میکنه

باورم کن و دنبالم بیا

بقیه اش با من ...


روح وحشی