صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو


۵۲ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است


هیچ چیز در یک رابطه به شیرینی صمیمیت نیست .

شیرینی که یک ضرورت هم هست .


خیلی وقته که این طعم از زندگیم رفته و من شدیدا بهش محتاجم .


صمیمیت را مثل گنجی گرانبها مراقبت کنیم ...


روح وحشی

+آره حالا میفهمم چی را از دست دادم . حالا که ازش محرومم !


بدترین درد دنیا بی چارگی ه .


درد بی درمان .


چیزی که کاملا از کنترل تو خارج ه و تنها راه تو از بین دوراهی رنج کشیدن و بی خیالی قابل انتخابه.

انتخاب هم ناممکن وقتی اهل بیخیالی نیستی .

پس رنج نوش جانت روح وحشی ...

گوارای وجودت ...


روح وحشی

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست

بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر

کآن چهره مشعشع تابانم آرزوست

بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز

باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست

گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو

آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست

وآن دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست

وآن ناز و باز و تندی دربانم آرزوست

در دست هر که هست ز خوبی قراضه‌هاست

آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست

این نان و آب چرخ چو سیل است بی وفا

من ماهیم نهنگم عمانم آرزوست

یعقوب وار وا اسفاها همی‌زنم

دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست

والله که شهر بی تو مرا حبس می‌شود

آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت

شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او

آن نور روی موسی عمرانم آرزوست

زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول

آن های هوی و نعره مستانم آرزوست

گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام

مهر است بر دهانم و افغانم آرزوست

دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر

کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما

گفت آنک یافت می‌نشود آنم آرزوست

هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد

کان عقیق نادر ارزانم آرزوست

پنهان ز دیده‌ها و همه دیده‌ها از اوست

آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست

خود کار من گذشت ز هر آرزو و آز

از کان و از مکان پی ارکانم آرزوست

گوشم شنید قصه ایمان و مست شد

کو قسم چشم؟ صورت ایمانم آرزوست

یک دست جام باده و یک دست جعد یار

رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

می‌گوید آن رباب که مردم ز انتظار

دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست

من هم رباب عشقم و عشقم ربابی است

وآن لطف‌های زخمه رحمانم آرزوست

باقی این غزل را ای مطرب ظریف

زین سان همی‌شمار که زین سانم آرزوست

بنمای شمس مفخر تبریز رو ز شرق

من هدهدم حضور سلیمانم آرزوست

 


دوستان ، چه اسبق و چه امروز اگر پیامی دارید که میخواین من بخونم و  بفهمم لطفا به اسم واقعی خودتون که هم من میدونم و هم.شما پیام بذارید.

اگر هم دارید بازی میکنید که هیچ . چون من کامنتی را که نفهمم و یا از طرف مزاحم ها باشه حذف میکنم. هم از دیده و هم از ذهن .


آدم های عوضی با اسامی عوضی تر زیاد پیام میذارن .

پس لطفا اگر دوست من هستید و یا بودید و بین ما صمیمیتی بوده یا هست معما طرح نکنید .


روح وحشی

+دوستان اسبق ...من کینه ای نیستم و به آدم هایی که متوجه اشتباهشون شدند و تغییر رفتار دادند خوشامد مجدد میگم .

++مزاحم ها هم که حرف توی کله شون نمیره . پس نمیگم مزاحم نشید .

کامنت بی نام و نشان درست را حذف میکنم . اغلب نخوانده !


آرامشم بود اما دلم میخواست از دستش بدم !


چون من آرامشش نبودم !


راستش فقط این نبود .

آرامش من در تلاطم دلم بود و دلم جای دیگر ...


جای امن و راحت جای من نیست .

رود در مرداب جایی نداره !


روح وحشی

+آهنگ متن بن هور تقدیم به روح های وحشی

کم پیش میاد که در زمان بازخوانی نوشته هام حرص نخورم و بخوام بازم بخونمشون .


انگار آدم قبل نیستم .

چقدر دورم از آدمی که اونها را نوشته .

مهم نیست که چند سال قبل یا چند روز قبل .

گاهی هم چند ساعت قبل .


روح وحشی

+میخوای بگی که ثبات فکری ندارم ؟!

موافقم ...


گم شو !

تا پیدا بشی !


آغاز جدیدها وقتی رقم میخورد که پایان کهنه ها اتفاق افتاده باشد !


قیام از خود 

و رسیدن به خودی دیگر ...


روح وحشی

+وقتشه !

++جای رود در مرداب نیست !

+++سفر از خود به خود ...


اگر شنیدی البت ...

اگر نشنیدی کافیه کمی دل به دلم بدی .

حتی از این دور دور دور ...


روح وحشی

+راه داره !

چی ؟!

دل به دل !

++یکی میمرد ز درد بینوایی ... یکی هم مینشست و از دل میگفت !!!


گاهی به من سری بزن .

چیزی بگو.

حالی بپرس.

شاید هم دلت خواست و واژه ای گفتی دل انگیز و مفرح 

لطفا Online باش .

از Offline ها خسته شدم .

پوسیدند اوراق خاطراتم بس که مرور شدند مکرر و مکرر و مکرر و ...


روح وحشی

+خاطرات تو ... offline های من


راست میگن که وقتی چیزی را از دست میدی برات عزیز میشه !

وقتی داریش روی بدی هاش متمرکز میشی و به خوبی ها کور !

وقتی از دست دادیش برعکس میشه !

بدی ها یادت میره و حسرت به دل خوبی ها میشی .

در هر حال گذشته مال گذشته است و حتی اگر تکرار هم بشه تو تکرار نمیشی . ترکیب اون گذشته و توی امروز دیگه طعم قبل را نداره .

بنظرم بهتره جلو را نگاه کرد و از گذشته فقط درس گرفت .

شاید دوستای جدید

اتفاقات جدید 

و با عملکرد جدید ما ...


عملکردی عاقلانه و منطقی .


روح وحشی

+گاهی حالی از دوستان قدیم میپرسم . گاهی هم اونها حال من را میگیرن .

نمی دونم کینه چیه اما حتما ازم دلخور و عصبانی هستند 

یا دیگه توی لحظه هاشون جایی برای من نیست .

در هر حال من آدم گذشته و کینه نیستم . هر جا هستین خوب باشید .


دارم

دارم 

دارم

هنوزم دوستت دارم !


روح وحشی

+تقویت روحیه 😉



هر بار که عاشق میشوی تکه ای از تو در کسی جا می ماند . چه توفیر میکند که عاشق مردی شوی یا زنی

که آن مرد یا زن چه نسبتی با تو داشته باشد 

هر بار کمی یا زیادی از تو کم میشود

گاه تصاعدی گاه غیر تصاعدی

ته اش که می رسد میبینی که چیزی از تو نمانده

پاره پاره شده ای

و شاید آماده ی مرگ ...


روح وحشی

+عشق تو را منحا میکند . خوب حواس ات باشد که اگر از خود منحا شوی حاصل صفر میشود !


گاهی عجیب حس میکنم که الانه که بپرم !

واسه همین همیشه یه طناب ایمنی به خودم وصل کردم ...


روح وحشی

+کیه که گاهی نخواد بپره ؟!

+اگه طناب نداری همیشه یه چتر نجات بردار . یهو دیدی پشیمون شدی


خوشبختی یعنی صبح بارونی وقتی که هنوز هوا نیمه تاریک و نیمه روشنه بری توی حیاط مامانت و یک نارنج از درخت بکنی و کلی آب بارون بریزه روی سرت و خیس بشی و بدو بدو بیای توو و ...

نارنج را که تقریبا یخ کرده با چاقو ببری و از عطرش  مست بشی و بچکونیش توی یک لیوان آب جوش و مزه مزه کنان باهاش عشق کنی ...


روح وحشی

+ترنج اش کو ؟ فکر کن ترنج اش منم


در راستای جهان هستی

در راستای خواسته قلبی

در راستای روح


باش و قدم بردار . عجله نکن .

شم خودت را قوی کن .

موفقیت را بو بکش و برو جلو ...



Just it

Everything will be Ok soon


روح وحشی

+وقت عریانی وقایع دور و بر ماست . چشم هات را تیز کن ...


اصلا کسی هم میخونه نوشته هامو یا دارم در گوش خودم زمزمه میکنم ؟!


عجب بساطی شده وبلاگ نویسی 😅

خودم میدونم چی ام و کی ام و چه کوفتیم شده ...

نگو بهم تو قوی هستی وقتی که خودم میدونم چقدر کم آوردم و دلم میخواد فریاد بکشم و های های بزنم زیر گریه . مثل بچه ای که آغوش مادرش را میخواد . امنیت را ...


روح وحشی

+بجاش میتونی بگی :

همه گاهی کم میاریم و احساس ضعف میکنیم . کوه که نیستیم .

راستش منم بارها کم آوردم و حتی به ...فکر کردم!

++وقتی بهم میگی تو قوی هستی یعنی اصلا درکم نمیکنی و تو هم ابر انسانی ...




امروز بعد از یکسال ژوپیتر از خانه ی عقرب و کنکاش تارکی های درون وارد خانه خودش ، کماندار میشود و سفر جدید زندگی ما نیز آغاز میشود ...

امیدوارم سایه های روح خودمون را کشف کرده و با اونها با مهربانی روبرو شده و اونها را پذیرفته باشیم .

اینگونه نور به سایه ها می تابه و ما حال بهتری پیدا میکنیم .


حالا نوبت استفاده از تجارب سفر درونی و ورود به مرحله ی جدید است .


خلاقیت در تصمیم گیری

فرزانگی

تمرکز روی قدرت درونی و توانمندی ها

آرامش  

و حرکت در مسیر آگاهی بجای ماندن در تاریکی های وجود ...


روح وحشی

+موفق باشیم 😉


انجمن نذر طبیعت 


https://www.nazretabiat.ir/campaign/48

اهدای دوربین به همیارمحیط زیست


لینک صفحه 



"هی‌یگو کوروساوا" برادر بزرگتر آکیرا یک بنشی بود. سنت بِنشی در تئاتر کابوکی ژاپن نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری سینمای ژاپن داشت، و آن ایستادن بازیگری در کنار صحنه (یا پردهٔ سینما) و روایت‌ کردن داستان برای تماشاگران بود. در قدیمی‌ترین فیلم‌های ژاپنی بِنشی هم به‌جای کاراکترها حرف می‌زد و هم قصه را تعریف می‌کرد. پس از ۱۹۱۲ با هجوم فیلم‌های خارجی با میان‌نویس به ژاپن، بِنشی فقط دیالوگ‌ها را می‌گفت اما تهیه‌کنندگان ژاپنی به‌سرعت شیوهٔ میان‌نویس را از غرب تقلید کردند و از این رو بنشی‌ها حتی قبل از انقراض سینمای صامت از کار بیکار شدند. هی‌یگو کوروساوا در سال ۱۹۳۳ خودکشی کرد. او افسرده و بیکار بود و حس می‌کرد زندگی‌اش پوچ و بی‌معناست. پس خود به سراغ یک مرگ شرافتمندانه رفت. این همان حسی بود که آکیرای مشهور پس از شکست همه‌جانبه‌ی  دودسکادن (۱۹۷۰) و زمانی که پولی برای فیلمسازی نداشت، بدان دچار شد. آکیرا نیز همانند هی‌یگو خودکشی کرد اما زنده ماند تا  درسو اوزالا، کاگه‌موشا، آشوب و راپسودی در ماه اوت را بسازد.



میخوای افسردگی نگیری اصلا سراغ دیوار و سایت های فروش خانه و آپارتمان نرو ...


بس که تبلیغ ویلاهای آنچنانی می کنن کلا افسردگی گرفتم .

مردم نون ندارن که توی آب تیلیت (تیریت) کنن طرف چپ و راست ویلا و خانه در شمال و ترکیه و ... تبلیغ میکنه .


طفلکی جوان های ما که باید از تمام رسانه ها مدام بهشون پیام بدن که :

تو نداری

تو نداری

تو فقیری

اگر میخوای موفق بشی با زحمت و تلاش نمیتونی باید راه دیگه ای انتخاب کنی . راه ...

و بچه های کوچیک که تفاوت سفره ی خودشون را با میز سریال های ایرانی با حسرت نگاه می کنن ...

و پدر و مادرهایی که با وجودی که صبح تا شب دوندگی میکنن باز شرمنده ی فرزندان شون هستن...


هیهات ...


روح وحشی

چند سال پیش که بلاگفا شعر و واگویه مینوشتم یکی از مخاطب هام که خیلی به وبلاگم سر میزد قرار بود چهره من را با چوب بتراشه . 

هنرمند بود . هم خطاط و هم پیکرتراش و البته مشکل کمخوابی داشت .

نمیدونم چی کار کرد . تراشید یا نه ؟ منم شدم جزئی از تاریخ هنر یا بعد از مرگ چهره ام فراموش میشه ؟!


سالهای اوج من در وبلاگ نویسی ... 90 تا 93 بعد اول من کم کار شدم و بعد کلا وبلاگنویسی از مد افتاد .


یادش بخیر 

کم کم این گاه گدار نویسی ها هم باید قطع بشه ...


روح وحشی

+دارم یک کارهایی میکنم که بعد شاید بگم بهتون

برای بردن تو با اسب بالدار میتازن ...




پس تکلیف ما زن ها چی میشه فریدون فروغی جان جان جان ؟!


با اجازت

اگر زن های توو هالیوود ببینن تو اینجایی

برای بردن تو با بوگاتی میتازن 


روح وحشی

+فرهاد مهراد و فریدون فروغی خود خود خود عشق اند و هرگز نمیرد آنکه زنده است به عشق . . .


هیچی خوشمزه تر از بخشیدن نیست

بخشش خود

بخشش دیگران


گاهی میشه بخشید امانمیشه فراموش کرد

گاهی فراموش میکنی اما نمیبخشی

گاهی نه فراموش میکنی و نه میبخشی

این سومی مثل خوره وجودت را میخوره . بجای دیگران داری از خودت انتقام میگیری . یعنی رنج مضاعف


گاهی نمیبخشی اما میگذری ...میگی عجب احمقیه !

گاهی ...


نمیدونم فقط بگم که از دست همسایه های لاشعورم که حریم خصوصی سرشون نمیشه خسته شدم .

میتونم ببخشم اما نمبتونم ندید بگیرم .

گاهی میگم بیخیال بشم . بعد میگم پر رو میشن .

نمیدونم خلاصه ...

گاهی گذشت اصلا کار خوبی نیست .

اما به هر حال بجای عصبانیت و دلخوری باید استراتژی داشت و به موقع و درست و بی جنگ و خون ریزی وارد عمل شد .

گاهی هم جنگ و خونریزی اجتناب ناپذیره !


روح وحشی

+هیچی بدتر از همسایه ی بد نیست !


پناه می آورم

به آغوش واژگانت

شاید که گرم

یا که زمهریزی در میان اوراق ، پنهان

گاه شیرین به حلاوت لب هایی گلگون

و گاه تلخ مانند اشک یتیمی در شعرهای پروین


تنگ در آغوشم گیر

بگذار دمی بیخود ز خود

آلوده به افیون تو شوم

چه توفیر میکند

چه بر سر دنیا می آید

دمی بی حضور من


روح وحشی

+دنیا بی من هیچی کم نداره جز یه دیوونه کمتر 




عمه خانوم هر سال میرفت حج .

دست های تپل مپل و سفیدش مزین به انواع النگوی طلا بود .

مدام استخر و آرایشگاه و مزون و ...

دکتر زیبایی و تغذیه و ...



اونوقت به من که یه مانتوی نخی و مقنعه ی مشکی و یک جفت کتونی ملی کل لباس تنم بود میگفت : دختر جون قدر زندگیت را بدون . انتظاراتت را کم کن ...همه چی که پول نیس... مراعات بابات را بکن تا واسه خودت بهشت را بخری و  ...

فقط چون به بابام گفته بودم 5000 تومن بذار روی پول تو جیبیم تا گاهی که اتوبوس نیست بتونم شب های سرد زمستون توی تهرون بی در و پیکر با تاکسی برگردم خونه !



عده ای در این دنیا بهترین لذت های زندگی را میبرند ,

و به بقیه

وعده بهترین زندگی در جهان دیگری را 

میدهند...


روح وحشی




چه می‌گویی درباره کسانی که هنگامیکه زمام امور دولت را به دست دارند،

 رجز می‌خوانند و هر روز ادعا می‌کنند که جامعه و دولت را بهتر ساخته اند، ولی همین که از کار افتادند ناله و شکایت می‌آغازند و از وضع جامعه دولت چنان بدگویی می‌کنند که بدتر از آن در تصور نمی‌گنجد!!


"آیا این سیاستمداران در نظر تو بهتر از آن فرومایگان‌اند"؟


رساله گرگیاس 

افلاطون



با اخبار زرد مطلقا موافق نیستم اما نمی دونم اخبار و اطلاعات قرمز لازمه یا رنگین کمانی سبز و سفید و آبی ؟!


یاد یه توپ دارم قلقلی ه افتادم !


واقعا ما به چی نیاز داریم ؟

از گل و بلبل و جوی آب و باغ و راغ گفتن یا نصب علائم احتیاطی بر سر جاده ی پیش رو ؟!


حالم از خوندن اشعار عاشقانه و گل و بلبی بد میشه

I FEEL SICK AFTER READING SUCH POEM



روح وحشی

+کاش چراغ جادو داشتم و یه غول خوشگل و همه فن حریف ازش میپرید بیرون و میگفت در خدمتم بانوی من !

این یک دنباله ی حسابی نیست 

دنباله ی هندسی هم نیست

دنباله ی نجومی ه !

دست هند را هم داریم از پشت میبندیم .

خب سوال اینجاست . حالا کارگر شریفی که با زحمت پول در می آورد و کم و زیاد میگذشت حالا چطوری هزینه های نجومی اولیه را تامین کنه تا خانواده فقط سالم و زنده بمونن و بچه ها دچار سوتغذیه نشن ؟!

بگذریم از این که در دنیای فن آوری و رسانه زندگی میکنیم و بچه ها و نوجوانان و جوانان هم چشم و هوش دارن و این اختلاف طبقاتی را هر لحظه می بینن ...

چه بر سر ما خواهد آمد ؟!



بی بی سی معاند نوشته :


🔹آیا تحریم های جدید سفره های ایرانیان را کوچک تر می کند؟


🔻مقامات ایران از زمان اعلام آغاز تحریم‌های دور جدید بارها عنوان کردند که مشکلی برای ایرانیان ایجاد نخواهد شد. 


🔻اسحاق جهانگیری از جمله مقاماتی است که چنین اظهار نظراتی را مطرح کرده است. او چندی پیش گفت که با بازگشت مرحله دوم تحریم ها هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.




یکی نیست بگه آخه تو چی میفهمی ؟!

آقای جهانگیری و سایر مسئولین کاملا به مسائل اشراف دارند و می دونند که 

همه ی اتفاقات قبلا افتاده 

ما سالهاست مراسم 13 آبان داریم !!!!