صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو


۶۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روانشناسی» ثبت شده است





امروز وسوسه شدم این ترانه ی" جنتلمن" که کل سیستم اموزش و فرهنگی رو به" لرزوندن" وا داشت رو گوش بدم. 

هم اهنگش رو شنیدم و هم متن ترانه اش رو خوندم.

انصافا متنش در حد بچه های زیر 18 سال نبود.

ولی ریتم شاد و دلنشینی داشت.!!!

گفتم بزار یه ابتکار به خرج بدم و متنش رو با یکی از شعرای کتب درسی عوض کنم و به اصطلاح جامه ی مجاز بر تنش کنیم.


کتاب هفتم رو باز کردم؛

دیدم شعر اول که کلا مضمونش حرم و زائر و گلدسته هست و بی احترامی به مقدسات میشد.

ورق زدم شعر مولوی اومد:از خدا جوییم توفیق ادب  بازم مضمون سنگین بود و مقدس.

گفتم شاید شعرای شادش اخر کتاب باشه . تندتر ورق زدم؛به گفتار پیغمبرت راه جوی...

 تمام اشعار پوسته و محتوای دینی داشتند  و نمیشد پا در کفش دین کرد هرچند این رسم رو مداحان محترم سال هاست که به پا کرده اند.



رفتم سراغ کتاب هشتم؛

به نام خدایی که جان افرید....



شعر بعدی:پیش از اینها فکر میکردم خدا  خانه ای دارد میان ابرها


شعر بعدی:از علی اموز اخلاص عمل ...شیرحق را دان منزه از دغل


بعدی:خارکش پیری با دلق درشت...

 هشتم هم همه ی شعراش تم مذهبی اعتقادی و تعلیمی و اندرزی محض داشت. 

گفتم شاید مولفان  و برنامه ریزان اموزش و فرهنگی  سن دانش اموزان رو در نظر گرفتن، رفتم سراغ کتاب نهم:


شعر اول:به نام خداوند جان و خرد...


شعر دوم :آفرینش همه تنبیه خداوند دل است..


شعر سوم:در پیله تا به کی بر خویشتن تنی... پرسید کرم را مرغ از فروتنی


شعر بعدی:جوانی گه کار و شایستگی ست .. گه خودپسندی و پندار نیست


شعر بعدی:یوسف گمگشته باز اید...


شعر اخر:

بیا تا براریم دستی زدل .. که نتوان براورد فردا زگل


هر سه کتاب فارسی رو بستم و بوسیدم در ردیف بالای کتابخانه بین قران و نهج البلاغه جای دادم.


کتاب های مان اصلا در حد سن و سال و شور و نشاط دانش اموزان نوشته نشده اند.

از همان اول ابتدایی می خواهیم همه را مذهبی بار بیاوریم . کلا روی دنیای بعد از مرگ سرمایه گذاری کرده ایم و خبری از این دنیا نیست. حتی متون نثر هم نتیجه گیری اش  تابلوی  ان سوی پل صراط را در می دارد.


درونمایه ی همه ی آنان نصیحت و اندرز است و بس.

من معلم ادبیات، اگر در لابه لای این متون  که  رده ی سنی بالای چهل سال را نشان رفته ولی در کتب متوسطه جا خوش کرده ،  شعری شورانگیز نخوانم یا داستانی دلنشین تعریف نکنم ،کلاس، اصلا حوصله ی تحمل مرا نخواهد داشت!!

مطالب و محتوای کتب بیشتر سنین بالای شصت سال را جذب می کند انانی که از جوانی خود بهره ی کافی را برده اند و در سراشیبی مرگ و زندگی چاشنی دین و  مقدسات را  به عمر خود اضافه می کنند.

کتب درسی با این مضامین در برابر  نوجوان و جوانان پر شور این دوره کم اورده و به حاشیه زده شده. 

باید چند نمره و امتیاز در نظر بگیری تا یک نوجوان فلان شعر کتاب را حفظ کند ولی هم او تمام اشعار خواننده ها را با بهترین شکل و کیفیت اچ دی می خواند و اجرا می کند!!


اگر شاگردان امروز ترانه های کوچه بازاری و زیر زمینی را به شور و شوقی وصف ناپذیر می خوانند مقصرش نه من معلم و مدیر و ناظم هستیم و نه خانواده و پدر و مادر

مقصر کتاب هایی هستند که با سنین دانش اموزان منطبق نیستند

کسل کننده هستند

تک بعدی هستند

فقط امر و نهی هستند و بس


متن های نویسندگان  نچسب و سفارشی   هم اضافه بفرمایید!


به امید بازنگری متون کتب ادبی و بیان مطالبی سرشار از شور و نشاط و در عین حال سنگین و موقر !


منصور اسعدی  20اردیبهشت 98شیراز



@sahaja_yoga

بخشی از کتاب پشت پرده ریاکاری


دن اریلی؛ روانشناس و متخصص اقتصاد رفتاری



🔹«قفل» برای این روی در قرار داده شده که آدم درستکار را درستکار نگه دارد!


🔹یک درصد از مردم ریاکار و دزد هستند!!، اینها به‌دنبال بازکردن قفل‌ها و دستبرد به خانه‌ها هستند.  و یک درصد از مردم نیز همیشه درستکار هستند!! و تحت هیچ شرایطی ریاکاری نمی‌کنند!



نویسنده :  مریم اسدی؛ دانشجوی  دکترای روانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی


تا کنون تحقیقات زیادی در رابطه با تاثیرات رابطه جنسی در مغز صورت گرفته است.

- تونــی: یه روز داشتم یه فیلم ازین یارو "برد پیت" میدیدم. سـِـون!

فیلم خوبیه قبلا ندیده بودم؛ اما نصف فیلم رو که دیدم فکر کردم مزخرفه! به من چه این یارو قاتله چه خـَریه ...! اصلا دردی از زندگی من دوا میکنه؟ این شد که خاموشش کردم.


= روانشناس: خوش بحالت. بجاش چیکار کردی؟


- تونی: رفتم تو حیاط، با ذره بین مورچه آتیش زدم ...


فیلم The Sopranos


+در همه ی ما قاتلی ساکت و مرموز وجود داره . قاتلی که یا ازش خبر داریم و یا نداریم .شاید هم می دونیم هست و به اون اقرار میکنیم یا انکار . 

سایه هامون را نمیبینیم یا نمیخوایم ببینیم ...

لابد به خودمون میگیم : ای بابا دنیا ارزش این حرف ها را نداره . دو روز دنیا را صرف پیدا کردن سایه ها بکنیم که چی بشه آخه ؟ مگه فقط ما عیب و ایراد داریم و بقیه همه خوب و بی نقص هستند ؟!


++ توی آینه به چشمام نگاه میکنم و به خودم میگم :

راستش را بگو تو کی و چی را کشتی ؟!

و به رسم یافتن سایه ها با خودم تکرار میکنم من قاتلم 

من قاتلم ...


روح وحشی

+خیلی چیزها هست که دلمون نمیخواد ببینیم . خیلی چیزها ...

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که وقتی به یک کسی خوبی کردیم و خوبی کردیم و خوبی کردیم ، روزی‌که خوبی نکنیم ما از نظر او آدم بدی هستیم ...


شما نمی توانید بگویید ، من ده بار به یک کسی خوبی کردم ، بار یازدهم که نخواستم یا نتوانستم کاری برایش انجام دهم چرا از نظر او من آدم بدی شدم؟ و چرا یک کسی که هیچ‌کاری برای آن شخص انجام نداده است در نظر او از من بهتر است؟


باید پذیرفت که این ویژگی انسان است!  شما وقتی بچه همسایه ‌تان را بیست دفعه نگه دارید و روز بیست‌ و‌ یکم بگویید من خودم وقت دکتر دارم و نمی‌توانم امروز بچه شما را نگه دارم ، آن همسایه می ‌تواند با شما بد شود در حالیکه با همسایه دیگر که هیچ‌ وقت بچه ‌اش را نگه نداشته است خوب است !


دکتر فرهنگ هلاکویی




+مدیریت لطف و محبت از خود لطف و محبت مهم تر است .

گهگاهی نه بگوییم که چون لطف از حد بگذرد نادان خیال بد کند !



@sahaja_yoga

رابطه زناشویی باید با میل و رضایت زوجین صورت گیرد نه به زور و اجبار و پافشاری . به این نوع رابطه اجبار جنسی میگویند.

اجبار جنسی و فشار کلامی باعث میشود زنان در رابطه با مردان بی اعتماد شوند.


کسانی که سعی میکنند خودشان را به زور در دل کسی جا کنند هرگز به خواسته شان نخواهند رسید.


@Dr_Zana6oei 


+تجاوز که شاخ و دم نداره !

++نفرت و حس انتقام نتیجه ی احساس صدمه دیدن و نادیده گرفتن حقوق انسانی هست . محاله بشه روابط اینچنینی منجر به جدایی و نفرت و انتقام نشن مگر اینکه شخص به نوعی بیمار روانی باشه  !





به این کودک نگاه کنید!!!

یک جوجه در دست چپ و پولی در دست دیگرش و چشمانی که معصومانه و مضطرب طلب یاری میکنند ...

بخوانید داستان این کودک هندی را :


🔸 کودک هندی در شمال شرق کشور در Sairang منطقه Mizoram در حال دوچرخه سواری بود که ناگهان با دوچرخه، جوجه مرغ همسایه را زیر گرفت.


🔸 این پسربچه مرغ را در دست گرفته و با پولی که داشت به بیمارستان نزدیک خانه رفت و از دکتر خواست تا مرغ را درمان کند.


🔸 عکسی که از وی و داستانش در بیمارستان گرفته شد، به سرعت وایرال شده و در ساعات اولیه 7 هزار کامنت برای عکس منتشر شد و بیش از 73 هزار بار به اشتراک گذاشته شد.


@drhesamfiroozi



+چیزی که در کودکی می آموزیم هرگز از خاطرمان نخواهد رفت .

احساس مسئولیت بزرگترین هدیه ای است که میتوانیم به فرزندانمان بدهیم .

چیزی که بسیاری از ما بسادگی از آن میگذریم و پا روی وظایف انسانی و اخلاقی میگذاریم .

صد البته قبل از آن هوشمندانه آن را برای خود توجیه کرده ایم هر چند با بهانه های واهی !


++متن با امانت داری ترجمه شده . منابع اصلی را چک کردم . خبر مربوط به دیروز هست . 3 آوریل2019


به نظرم نظریه جامع و منطقی هست :



نظریه عشق استرنبرگ: انواع عشق از دیدگاه علمی

عشق مفهومی انتزاعی است و بدون شک تعریف آن با استفاده از واژه‌ها یکی از دشوارترین کارهاست. این درحالی است که حتی درباب ماهیت عشق هیچ نظریه مشترک و عموماً پذیرفته شده‌ای وجود ندارد. همیشه در زمینه عشق ابهام و سردرگمی‌هایی وجود داشته است. ازجمله عمده‌ترین نظریه‌های عشقتوسط رابرت جی استرنبرگ ارائه شده است. در سال ۱۹۸۷ استرنبرگ نظریه‌ای ارائه داد که در آن عشق را به شکل یک مثلث تصور کرد. او می‌گوید که عشق مرکب ازسه بخش است: صمیمیت، شور و شوق (شهوت) و تصمیم/تعهد.

نظریه عشق استرنبرگ: انواع عشق از دیدگاه علمی

سه مولفه عشق در نظریه استرنبرگ


سوگیری‌های شناختی: نتیجه‌نگری

سرکوب امیال جنسی یا سرکوب سرشت فناپذیری ، کدام یک بیش از دیگری سر منشا بیماری های روانی هستند ؟



معرفی کتاب 


 دقیقا از چه چیز مرگ می ترسید؟ – اروین د. یالوم


از بیشتر مراجعه کنندگانم می پرسم: «دقیقا از چه چیز مرگ می ترسید؟»


پاسخ های مختلفی که به این پرسش می دهند، غالبا به درمان سرعت می بخشد. وقتی که از جولیا (یکی از مراجعین) پرسیدم: «چرا مرگ اینقدر ترسناک است؟ چه چیز خاصی در مرگ هست که تو را می ترساند؟» فورا پاسخ داد:


«همه کارهایی که انجام نداده ام.» پاسخ جولیا به جانمایه ای اشاره می کند که برای همه آنهایی که به مرگ می اندیشند یا با آن روبرو می شوند اهمیت دارد:


رابطه دو جانبه بین ترس از مرگ و حس زندگی نزیسته.

به عبارت دیگر، هر چه از زندگی کمتر بهره برده باشید، اضطراب مرگ بیشتر است. در تجربه کامل زندگی هر چه بیشتر ناکام مانده باشید، بیشتر از مرگ خواهید ترسید. نیچه این عقیده را با قوت تمام در دو نکته کوتاه بیانکرده است: «زندگیت را به کمال برسان و بموقع بمیر.» همانطور که زوربای یونانی با گفتن این حرف تأکید کرده است: «برای مرگ چیزی جز قلعه ای ویران به جای نگذار» و سارتر در زندگینامه اش آورده: «آرام آرام به آخر کارم نزدیک می شوم … و یقین داشتم که آخرین تپش های قلبم در آخرین صفحه های کارم ثبت می شود و مرگ فقط مردی مرده را درخواهد یافت».


خیره به خورشید نگریستن

اروین د. یالوم


لینک مستقیم دانلود کتاب خیره به خورشید 



@sahaja_yoga


             هیچ چیز در این دنیا قطعی نیست،

                        به جز مرگ و مالیات.

             بنجامین فرانکلین





چند وقته که با چالش بزرگی روبرو شدیم . خانم سالمندی که زندگی را برای خانواده اش سیاه کرده ...


همه می پرسند چرا ؟! و هر کسی حرفی می زنه . 

فکر میکنم جواب سوال را بدونم .

اضطراب شدید و ناخودآگاه مرگ . ترس از مردن !


دقت کردید که بار اضطرابی واژه ی مردن بشدت کمتر از مرگ هست ؟!


و بار اضطرابی عبارت" ترس از مرگ "بشدت بیشتر از کلمه ی مرگ هست ؟!


من گاهی به مرگ فکر میکنم . حتی به آمادگی های لازم برای قبل از مرگ هم فکر میکنم . مثل وصیت نامه و تعیین تکلیف اموال ، اینکه مراسم تدفین و ...چطوری باشه .

بنظرم یک جور واکنش دفاعی هست تا عاقبت اندیشی !


یک مقاله پیدا کردم که تخصصی نوشته شده . پیشنهاد میکنم بخونید .

اضطراب مرگ یک واکنش ناخودآگاه کاملا طبیعی هست . چیزی که مسئله سازه شدت و نوع اون هست .


لینک ترس از مرگ یا تاناتو فوبیا




روح وحشی

+قبلا زیاد می رفتم گورستان قدیمی شهر . فکر کنم لازمه بازم برم .

++مرگ برام جذابه .


اعتماد و اطمینان متقابل دری است از درهای بهشت یک رابطه !


چراغ های رابطه مادامی که این احساس متقابل هست روشن خواهد بود .

صمیمیت و مهر مثل عطر گل نرگس همه جا می پیچد و طرفین در آرامش گفتگو می کنند .

بی نگرانی از قضاوت .

بی دلهره ی بدفهمی .

و با آرامش داشتن یک دوست که تو را آنطور که هستی پذیرفته و نیازی نیست بار سنگین نقاب ها را بر دوش بکشی . چرا که تو براحتی خودت هستی .

از کج فهمی ها آسوده ای و مهمتر آنکه می دانی تمام احساسات زیبایی که داری تا حدود زیادی متقابل است .



روح وحشی

+ترس از قضاوت های غلط در یک رابطه دری است به روی جهنم !



توصیه تاکیدی میکنم که حتما این پست را بخوانید .

بسیار کمک کننده است 👌👌👌


 سوگیری‌های شناختی: منفی‌نگری


 چرا افکار، احساسات، شغل‌ها، علم‌ها و حتی رنگ‌ها را بر پایه جنسیت تقسیم می‌کنید؟


آیا تفاوت های جسمانی بین زن و مرد لزوماً باعث می شود زن و مرد نحوه ی تفکر و احساسات متفاوتی داشته باشند؟ آیا برخی از امور زندگی «مردانه» و برخی از امور آن «زنانه»اند؟ شما چه فکر می کنید؟ آیا «بچه داری» کار زنان است و «خلبانی» کار مردان؟


پایه گذاران روانکاوی همچون زیگموند فروید، کارل یونگ و اریک اریکسون اعتقاد داشتند که ساختار «روان زنانه» با ساختار «روان مردانه» متفاوت است وهمان طور که نمی توان انتظار داشت مردی وظیفه ی زایمان و شیردهی را به عهده بگیرد، نمی توان سایر امور «بچه داری» را به مردان سپرد.


چند روزه دارم حال و احوال خودم را رصد میکنم و وضعیت قلب و نبض و فشارم را کنترل میکنم . چیزی که فهمیدم این هست که شدیدا به اینها نیاز دارم :


خواب شبانه

تنفس صحیح

مراقبه

آرامش

خندیدن

دوست صمیمی 

کاهش اضطراب


این لینک را پیدا کردم . اگر مشکلات مشابه من دارید یک سری بهش بزنید :

راههای کاهش اضطراب



روح وحشی

+از دوستی که چند روز پیش یک لطیفه ی بامزه ی لپ تاپی ارسال کرد ممنونم .کلی خندیدم .

++بیا با هم بخندیم . خسته ام از اینهمه فشار و اندوه




دل می‌شکند، مغز فرمان می‌دهد و قلب آسیب می‌بیند


وقتی ناراحت می‌شوید و دل‌تان می‌شکند، قلب شما اذیت می‌شود و این فرآیندی است که احتمالا توسط مغز انجام می‌شود. این نتیجه تحقیق دانشمندان سوئیسی در مورد وضعیت نادری به نام سندرم “قلب شکسته” است.


این نارسایی خیلی سریع رخ می‌دهد و زمان آن معمولا پس از یک واقعه استرس‌زا یا احساسی مانند سوگواری است. در مورد این قضیه اطلاعات زیادی در دسترس نیست ولی “نشریه قلب اروپا” می‌گوید که مغز در واکنش نسبت به استرس نقش ایفا می‌کند.


نفس‌تنگی و درد؛ سندروم قلب شکسته چیست؟


این سندرم به نام “سندرم تاکوتسوبو” هم شناخته می‌شود. دلیل این نامگذاری، شکل قلب افراد دارای این شرایط است که به کوزه‌ای ژاپنی به همین نام شباهت دارد. دلیل سندرم قلب شکسته می‌تواند شوکه شدن فرد باشد. این بیماری با حمله قلبی ناشی از انسداد عروق متفاوت است اما شباهت‌هایی هم به آن دارد؛ از جمله تنگی نفس و احساس درد در قفسه سینه.

@sahaja_yoga

اغلب یک واقعه ناراحت‌کننده عامل شروع بیماری است اما اتفاقات خیلی هیجان‌انگیز مانند عروسی یا پیدا کردن شغل جدید هم می‌تواند با آن مرتبط باشد. شاید بیماری موقتی باشد و عضلات قلب پس از چند روز، هفته یا ماه خودشان را بازسازی کنند، ولی برای برخی این نارسایی می‌تواند به مرگ هم منجر شود. گفته می‌شود که سالانه حدود ۲۵۰۰ نفر در بریتانیا به این بیماری مبتلا می‌شوند. هنوز دلیل قطعی این بیماری مشخص نیست اما دانشمندان معتقدند که می‌تواند با بالا رفتن میزان هورمون‌های استرس مانند آدرنالین مرتبط باشد.


اسکن قلب مبتلا به تاکوتسوبو، شکل غیر طبیعی آن را نشان می‌دهد.


دکتر یلنا قدری و همکارانش در بیمارستان دانشگاه زوریخ، فرآیندی که در مغز ۱۵ بیمار مبتلا به قلب شکسته رخ داد را زیر نظر گرفتند. اسکن‌های مغزی نشان از تفاوت‌های قابل توجه بین آن‌ها و اسکن مغزی ۳۹ فرد سالم داشت. در مغز آن‌ها بین قسمت‌هایی که در کنترل احساسات دخیل هستند همکاری کمتری با قسمت‌هایی که اعمال ناخودآگاه یا خودکار مثل ضربان قلب را کنترل می‌کنند، دیده شد. این‌ها قسمت‌هایی از مغز هستند که تصور می‌شود، واکنش ما نسبت به استرس را کنترل می‌کنند.


دکتر قدری گفت: “احساسات در مغز پردازش می‌شوند و بنابراین منطقی است که بیماری در مغز ایجاد شود و تاثیر آن تا قلب ادامه پیدا کند.”

@sahaja_yoga

مسیر دقیق این فرآیند هنوز مشخص نیست و هنوز به تحقیق بیشتری نیاز دارد. اسکن مغزی بیماران قبل یا زمانی که سندرم قلب شکسته آن‌ها گسترش می‌یابد در دسترس نیست و در نتیجه دانشمندان نمی‌توانند بگویند که کاهش ارتباط بین بخش‌های مغز موجب سندرم تاکوتسوبو می‌شود یا برعکس. جوئل رز، مدیر اجرایی “موسسه بیماری‌های ماهیچه‌ای قلب” بریتانیا، گفت: “این بخشی مهم از تحقیقی است که به ما کمک می‌کند تا آگاهی‌مان راجع به ماهیچه‌های قلب را شکل دهیم؛ بخشی که تا به حال شبیه یک معما بوده”


پروفسور دانا داوسن از دانشگاه آبردین هم در این رابطه گفت: “این تحقیق پشتیبان عملکرد متقابل مغز و قلب در تاکوتسوبو است؛ فرضیه‌ای که ما مدت‌ها نسبت به آن مطمئن نبودیم.”


@sahaja_yoga


خیر سرمون آدمیم . به خودمون میگیم اشرف مخلوقات . موجود عاقل . صاحب حق انتخاب . دارنده ی تکنولوژی . ناطق و هزار کوفت و زهرمار دیگه که بستیم به خیک بشریت و داریم مثل خوک زندگی میکنیم .


هنوز اسیر ابتدایی ترین غریزه ی حیوانی مون هستیم و زندگی مون ؛تصمیمات مون ، انتخاب ها و عملکرد مون و ... همه تحت تاثیر اون هستند . مغز ما ، حواس پنجگانه و بدن ما یک لیدر پیدا کردند ، غریزه ی جنسی !

ما حتی اندازه ی پست ترین حیوان هم اونچه باید باشیم نیستیم !

اونقدر سرکوب در بشر ریشه داره که شده جزئی از DNA ما.

این مشکل بزرگ میخواد خود درمانی کنه پس به اشکال مختلف نیازش را برآورده میکنه . به قول ماتریالیست ها ؛هدف وسیله را توجیه میکنه !

تجاوز به هر شکل اش

صنعت پورن

تبلیغات متکی به غرایز جنسی

خیانت های سبکسرانه 

دغدغه های افراطی جنسی

و ...

طوریکه زندگی حول محور این غریزه میچرخه و ازاونجا که در مسیر درستی قرار نگرفته از ارتقا به سطح و مدار بالاتر خبری نیست مگر کاملا ظاهری و با حمل عقده ی جنسی به اون سطح !


مادامی که نتونیم راه حل درستی برای تغذیه و مهار و نهایتا مدیریت این غریزه ی اولیه پیدا کنیم اون ما راکنترل خواهد کرد و فاجعه نیز ادامه خواهد داشت .

بگو فیلسوفم . اول میپرسم با غرایزت چه کردی ؟!

بگو عقل کل هستم  . ازت میپرسم خب بگو ببینم کجاها فرمان زندگیت را دادی دست اید و غرایزش و از اصل زندگی وتعهدات و تکامل ات عقب افتادی ؟!


غریزه را باید پذیرفت .نه سرکوب ونه بهای بیش از حد !

وقتی این نقطه گیر کنی حتی اگر رشد کنی مثل کش در رفته همیشه بر میگردی سر جای اول ات !

میشی نیچه که به لوسالومه که میرسید کودک درون عصبانیش شروع میکرد به نوشتن عقده هاش .

میشی استاد و دکتر و اسقف و فلان فلان جا و دست به تجاوزهای سریالی میزنی .

میشی فلان تاجر تحصیلکرده که توی اینهمه صنعت میری سراغ پورن .

میشی یک مرد یا زن متاهل تحصیلکرده که چپ و راست به انحا مختلف خیانت میکنی و قبلش البته توجیه اش کردی واسه خودت !

میشی یک عاشق که بخاطر غریزه ات یک دفعه معشوق ات را که خیلی هم ادعای عشق داشتی رها میکنی تا مثلا آزاد باشی و راحت به خواسته هات که خیلی هم برات مهم هستن بپردازی و بهش خیانت هم نکرده باشی و وجدان درد نگیری!!



بازم میگم خیر سرمون آدمیم و عقل داریم . قدرت اندیشه . انتخاب . توان تکلم و مذاکره داریم .

و مهمترین بخش اینکه توان یافتن راه حل داریم .

تحقیق ومطالعه کنیم .

در مواردی که شریک عاطفی و همسر داریم مشکل مون را مطرح کنیم .مذاکره کنیم و راه حل اصلح را پیدا کنیم . راه حل های مخرب را انتخاب نکنیم .

از متخصص کمک بگیریم .

سطح آگاهی خودمون را بالا ببریم و مثل قرون وسطی فکر نکنیم .

از ظرفیت هامون استفاده کنیم . ما انسانیم ...

سرکوب

فرار

افراط 

تفریط

و ... اشتباهه محض ه !

این کش یک روز رها میشه و بر میگردی سر جای اول ات .

ببین کجا مشکل داری و حلش کن .


ما اول حیوانیم با غرایز ساده و ابتدایی که باید اصولی و منطقی تغذیه بشن وگرنه میشن خوره درون و بعد هم دیو بیرون !



روح وحشی

+غریزه هات را بشناس . بپذیرش نه تابوش کن و نه سلطان زندگیت . حد معقول تغذیه اش کن ...خودتو کنترل و مدیریت کن .قوی و منطقی برخورد کن .  نه بذار غریزه تو را کنترل کنه و نه دست آویزی بشه واسه کنترل کردن ات توسط دیگران .

++مطالعه کن . به سلامت جنسی ات بها بده . انسانی و مطابق طبیعت ات رفتار کن نه حیوانی و ابتدایی . ازش لذت ماندگار ببر . به پدیده ای زیبا تبدیلش کن . احساس را چاشنی اون کن . مکانیزم غریزه ی جنسی در انسان با حیوان فرق داره . عشق و محبت و تنوع و احساس از اجزای اصلی اون هستند ...

++ما ایرانی ها واقعا سردمدار عقده ای های جنسی هستیم . درد آور و تاسف آور . مدعیان هنر و صنعت و عرفان و فلسفه و عقل !!

+++غریزه جنسی پاشنه ی آشیل ات نیست ؟یک سری به خودت بزن و بهش فکر کن .انکارش نکن !


روانشناسی فرافردی را موج چهارم روانشناسی معرفی می کنند. 
شاید "کارل گوستاو یونگ" روانکاو سوئیسی و پایه گذار روانشناسی تحلیلی، با وارد کردن مفهوم "ناخودآگاه جمعی" به نحوی در دل موج اول روانشناسی بذر چهارمین موج روانشناسی را کاشت.
مفهوم "فرافردی" در این نام گذاری بر این باور تاکید دارد که آگاهی یک کیفیت فردی نیست که تنها بر اساس اطلاعاتی که یک فرد از محیط می گیرد شکل یابد؛ بلکه آگاهی یک کیفیت جهانی است که تغییر آگاهی هر فرد، خواه ناخواه، بر سطح و محتوای آگاهی کلیه افراد تأثیرگذار است. انتخاب های ما بر شعور جهانی مؤثرند و متقابلا شعور جهانی نیز برای ما فضاهای انتخاب گسترده تری فراهم می کند که منجر به عمیق تر شدن آگاهی ما می گردد.
بنابراین برای ایجاد یک تغییر نو در جهان، تغییر یافتن "من" یک کلید مؤثر است. همانطور که "مهاتما گاندی" می گوید: "ما نیامده ایم که جهان را تغییر دهیم؛ ما آمده ایم که خود، آن تغییری باشیم که فکر می کنیم جهان به آن نیاز دارد".


منبع https://drsargolzaei.com

کسی را دوست بدار که دوستت دارد

حتی اگر غلام درگاهت باشد

دست بکش از دوست داشتن کسی که دوستت ندارد

حتی اگر سلطان قلبت باشد


فراموش نکن "زمان" آدم وفادار را مشخص میکند نه "زبان"!


@Dr_Zana6oei 

سوگیری‌های شناختی: پیوندانگاری

(Existential) است. در این موج، جنبه فلسفی روانشناسی بیشتر مدنظر قرار گرفت و موضوعاتی همچون جایگاه انسان در هستی، معنای زندگی و جبر و اختیار مورد توجه قرار گرفتند. بزرگانی همچون "ژان پل سارتر"، "ویکتور فرانکل" و" آبراهام مازلو" در شکل گیری این جریان نقش مهمی داشتند. گر چه به ظاهر این موج ارائه کننده روش های درمانی خاصی نبود؛ اندیشه وجودی باعث شکل گیری جریانات درمانی قابل توجه در جوامع شد که بهترین نمونه آن گروههای خودیاری هستند که میلیون ها نفر در سطح جهان با عضویت و مشارکت در آنها فرآیند درمان را می گذرانند.

وحشت‌زدگی یا حمله پانیک (به انگلیسی: Panic attack) هم گفته می‌شود، نوعی بیماری روانی از گروه اختلالات اضطرابی است که با هجوم ناگهانیِ وحشت به بیمار و ترس شخص از وقوع مجدد آن‌ها مشخص می‌شود. این حملات که معمولاً بیش از چند دقیقه طول نمی‌کشند، با علایمی چون تپش قلب، عرق کردن، احساس تنگی نفس و فشردگی در قفسهٔ سینه، لرزش، احساس ازدست‌دادن تعادل یا گیجی همراه است. این علایم آنقدر گسترده هستند که افراد فکر می‌کنند دچار سکتهٔ قلبی شده‌اند و می‌ترسند که بمیرند.



+ «جیغ» اثر نقاش نروژی، ادوارد مونک (۱۸۹۳). وی دچار بیماری وحشت‌زدگی بود.


@sahaja_yoga


موج دوم روانشناسی، "رفتارگرایی" 


(Behaviorism) است که توسط دانشمندانی همچون "پاولف"، "واتسون"، "ولپه" و "اسکینر" پایه گذاری شد. اساس این تئوری این است که ذهن یک دستگاه "یادگیری" است و پایه رفتارها و احساسات، مشاهدات ما و اطلاعاتی هستند که در ذهن ما ثبت می شوند. بر این اساس، ذهن ما توسط اطلاعاتی که از محیط دریافت کرده ایم؛ "برنامه ریزی" (Programming) شده است و درمان مشتمل است بر ایجاد تجربیات جدیدی برای مراجع که منجر به زدودن برنامه های قبلی (De-programming) و ثبت اطلاعات جدید (Re-programming) گردد. بعدها جزء شناختی (تفسیر ذهن از تجربیات) توسط دانشمندانی چون" الیس" و" بک" بیشتر مورد توجه قرار گرفت و درمان رفتاری (Behavior therapy)تبدیل به درمان شناختی – رفتاری (cognitive-behavior therapy) شد.


منبع https://drsargolzaei.com


بیایید با هم یک سفر بریم به کف هرم مازلو .

ببینیم اونجا چه خبره و چی کم و کسر داریم ؟!

طبقه ی همکف که حال و روزش مشخصه :

آب ؛ غذا ؛ تنفس ؛ خواب و سلامت .  کلا فیزیولوژی !

اما طبقه ی اول ؛ منابع ؛ شغل ؛ اخلاقیات خانواده و...کلا امنیت !

طبقه دوم بازم خانواده ؛ عواطف و ...کلا عشق و  وابستگی !

طبقه سوم هم احترام و اعتماد بنفس و ...کلا عزت نفس !

و طبقه آخر هم که خلاقیت و حل مشکل  ...کلا شکوفایی و تعالی فردی !


خوب که نگاه کنیم جنبه ی اصلی و پایه و اساس این هرم بر عواطف انسانی و روابط و احساس امنیت استواره .

سلامتی که در طبقه ی همکفه شامل سلامتی روح و روان و جسم میشه .

از طرفی انسان یک موجود اجتماعی و عاطفی هست .

پس برای شکوفایی ما نیاز به عشق و محبت  ؛ خانواده و دوستان خوب ؛ عشق و صمیمیت و آرامش داریم .


با هم مهربان باشیم .

محبت کردن و محبت دیدن هر دو برای یک زندگی آرام و موفق ضروریه .

اگر نتونیم پاسخ درستی به غرایز و نیازهامون بدیم . اگر نیازهامون را سرکوب کنیم . این موضوع به کشمکش درونی می انجامه و ما بیمار میشیم (  طبقه ی همکف رطوبت میگیره و خودتون حساب کنید چه بر سر طبقات بالا میاد )

یک ایگوی عاقل و پخته سعی میکنه پاسخ درست و منطقی به درخواست های اید بده . اید نیازهاش را فریاد میزنه . نمیتونی بی توجهی کنی . اگرگفت تشنه امه و مثلا نوشیدنی گاز دار میخوام نمیتونی بذاری از تشنگی بمیره . با آرامش و برآورد وضعیت بهش آب میدی و  گاهی هم در صورت امکان همون نوشابه اما به اعتدال .

ما به عشق همراه صمیمیت و محبت نیاز داریم  .عشق همراه تعامل . گفت و شنید . محبت . 

اگر از خودمون دریغ اش کنیم . اگر سرکوبش کنیم . اگر بجاش چیزهای تقلبی و فیک بدیم .شاید در کوتاه مدت گول بخوره ( نفس) یا تحمل کنه اما وقتی در دراز مدت خبری ازاصلیه نشه و عقده ها روی هم انباشته بشه  ، چه بر سر ما میاد؟!

بیمار میشیم .

یک فرد افسرده میشیم .

به الکل ، مواد ، 3کس ، روابط موقت ، روابط سطحی ، خودفریبیو  در بهترین حالت به فعالیت های جایگزین مثل کار و هنر و ورزش اما بصورت افراطی پناه میبریم که در نهایت این ره به ترکستان ختم میشه !! از اونجا که هنوز خواسته ی اید برآورده نشده و مشکل روز به روز بیشتر شده اونوقت که ما هرگز به طبقه ی بالا و موفقیت نخواهیم رسید !


عاشق باشیم .

عشق بدیم .

عشق بگیریم.


عشق ، سلامتی ما را تضمین میکنه .

وقتی تونستی پیداش کنی دو دستی بچسب اش . ازش نگهداری و مراقبت کن . از دست اش نده . توی این زندگی کوتاه هیچی ارزش این تلاش ها را نداره مگر عشق . چرا که فیزیولوژی این حیوان متکلم بر پایه عشق ورزی نهاده شده .

یک مادر

یک دوست

یک شریک عاطفی

یک هموطن

یک انسان دوست

.

.

.

و بالاخره یک انسان...


همه ی اینها بی عشق دیگه وجود ندارن . ناقص هستن . بیمارن یر ازعقده های مخرب هستند .

از سرکوب خودمون بپرهیزیم و بجای اون عاقلانه نیازهامون را تامین کنیم .

ما عقل داریم .

توان گفتمان کلامی داریم .


پس میتونیم مشکلمون را حل کنیم !



روح وحشی 


تغییر ، جزئی ثابت از جریان زندگیه . 

وقتی فیلسوف یونانی هراکلیتوس * گفت هرگز در یک رودخانه دو بار پا نمیگذاریم معنیش عدم ثبات زندگی نیست . منظورش این بود که تغییر، جریان مداوم و ثابت زندگیه.  یا به بیانی ؛ زندگی بطور ثابت و ذاتا در حال تغییره !


و ما اگر خودمون را با این تغییر هماهنگ نکنیم قطعا باختیم !

ممکنه تاکتیک یا استراتژی در گذشته بارها جواب داده باشه اما الزاما معنیش این نیست که امروز هم جواب میده !

و اگر جواب نداده احمقانه است اگرباز همان روش را تکرار کنیم . (یکی از سوگیری های شناختی ) . 

انعطاف پذیری و تطبیق با شرایط نشان از هوش و پختگی داره . 

اگر طالب موفقیت هستیم بهتره گذشته صرفا منبع تجربه باشه و نه سناریویی که باید تکرار بشه !

گذشته ها گذشته پس بیایید امروز جدید و بهتری بسازیم !


شاید دیروز خیلی خوب و خوش بوده باشیم اما تکرارش نه عاقلانه است و نه در مسیر موفقیت . چون نه امروز دیروزه . نه شرایط همون و نه ما آدم دیروزیم !

روح وحشی

+Let say  welcome to negotiation reaching a compromise on the current confilic .What's your terms&points 


++

*

هراکلیتوس پایداری و ثبات در عنصرهای جهان را رد می‌کرد و معتقد بود همه چیز در جهان در سیلان است؛ تا آنجا که وی گفته‌است: "هیچکس نمی‌تواند در یک رودخانه دوبار گام بنهد". با وجود تغییر و سیلانی که از نظر هراکلیتوس در تمامیِ چیزهایِ جهان وجود دارد، وی لوگوس را تنها چیزِ ثابت و ایستای جهان می‌دانست. پژوهشگران لوگوسِ مورد اشارهٔ هراکلیتوس را «قانونِ حاکم بر جهان» می‌دانند. قانونی که تضاد، نمودِ اصلیِ آن است. ستیز و کشاکش میانِ اضداد، از نظر هراکلیتوس یگانه واقعیت و عدالتِ جهانی بود. به همین ترتیب، هراکلیتوس حتی جنگ را نیزعدالت و امری عمومی می‌دانست. وی را به دلیلِ نظری که در موردِ ستیز اضداد داشت، پایه‌گذار دیالکتیک می‌دانند.

منبع ویکی پدیا

Transpersonal Psychology

جریان روانشناسی مدرن در یکصد سال اخیر شامل چهار موج بوده است.
موج اول روانشناسی، نگرش "روانکاوانه" (Psychoanalytic) بود. این جریان توسط "زیگموند فروید"، عصب شناس اتریشی، پایه گذاری شد و با کارهای بزرگان دیگری همچون" آدلر"، "یونگ"، "هورنای"، "فروم"، "الکساندر" و... گسترش پیدا کرد. اساس تئوری روانکاوی بر نقش" سائق ها" (Drives) بر رفتار انسان بود. ارگانیسم تمایل به ارضاء سائق (معادل ذهنی غریزه) دارد و تمدن، ارضاء سائق ها را محدود می کند. در کشمکش بین نیاز ارگانیسم به ارضاء و نیاز تمدن به اطفاء غرایز، فرآیند سرکوبی و انواع مکانیزم های دفاعی شکل می گیرند تا تعادلی بین ارضاء و اطفاء ایجاد کنند. هر چه این فرآیند ناآگاهانه تر باشد؛ الگوی زندگی فرد بیشتر با کشمکش درونی (Conflict) ، اضطراب یا سبک زندگی تکراری کلیشه ای و غیرقابل انعطاف همراه خواهد بود و هر چه این فرآیند آگاهانه تر باشد؛ رفتار فرد پخته تر و با انعطاف بیشتری همراه خواهد بود. بنابراین هدف روانکاوی به آگاهی آوردن ریشه های ناخودآگاه رفتار است.



منبع https://drsargolzaei.com


دانستنی‌های سلامت

پی ام اس ، با نام سندرم پیش از قاعدگی نیز شناخته می‌شود یکسری علایم جسمی و روانی خاص در زنان است که زمان بروزشان با چرخه قاعدگی ارتباط دارد.

اگر یک زن باشید، با یک مشکل همیشگی و تکراری در زندگی خود مواجه هستید که به هیچ عنوان خوشایند نیست و تبعات منفی بیشماری به‌همراه دارد. مشکلی که تقریبا نیمی از هر ماهِ زندگی را تحت‌تاثیر خود قرار داده و بسیاری از جذابیت‌های دنیا و شادی‌های درونی را کمرنگ می‌کند.

سندرم پیش از قاعدگی اختلالی است که علاوه بر زن‌ها مردها هم باید در مورد آن آگاهی کامل داشته باشند تا اگر شریک عاطفیشان به این سندرم مبتلاست بدانند باید با او چگونه رفتار کنند.

علائم جسمی و روانی سندرم پیش از قاعدگی به طور متوسط ۱۰ روز پیش از شروع قاعدگی آغاز می شود و امکان دارد در طول آن و یا حتی پس از آن هم ادامه داشته باشد. البته این نشانه‌ها بسیار متنوع است و ممکن است دو زن مبتلا به آن، هیچ نشانه ای شبیه به هم نداشته باشند. اما بروز تغییرات منفی و غیرعادی با طول عادت ماهیانه در همه زنان مشترک است.

پی ام اس / سندرم پیش از قاعدگی / روزیاتو

هوس‌های شدید شیرینی نشان دهنده این هستند که بدن شما یک ماده معدنی کم دارد و آن چیزی نیست جز منیزیم. کمبود منیزیم در خانم‌ها ارتباط مستقیمی با قاعدگی آنها دارد.


نشانه‌های پی ام اس چیست؟

گرچه هر زن مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی ممکن است برخی از علائم زیر را داشته باشد و برخی دیگر را نداشته باشد، اما معمولاً تحریک پذیری روانی و زودرنجی از نشانه‌های بسیار رایج در اغلب زنان است و به همین دلیل است که اگر مردی نسبت به این سندرم آگاه نباشد شاید با همسرش دچار چالش شود و کج خلقی و اندوه و کم طاقتی‌اش را تحمل نکند.

همچنین اگر زنی نسبت به این وضعیت جسمی‌اش بی خبر باشد ممکن است در دوره‌های ظهور علائم سندرم پیش از قاعدگی، میزان درگیری‌​ها و دلخوری‌هایش زیاد شود و تصمیم های غیرمنطقی بی بازگشت بگیرد:

در این دوره زنان معمولا از نظر روانی به شدت حساس و آسیب پذیر می​‌شوند.

تمایلات جنسی زنان در این دوره کاهش می‌یابد.

نظم خواب شان مختل می‌شود و اضطراب بالا، توانایی‌شان را برای تمرکز از بین می‌برد.

برخی زنان ممکن است احساس کرختی و رخوت کنند.

در این دوره زنان اندوهگین و بی‌قرار می‌شوند و ممکن است کنترلی روی رفتار خود نداشته باشند.

احتمال دارد که هیجانات را با شدت بیشتری بروز دهند.

به موجب پی ام اس هر محرک کوچکی می‌تواند زنان را آشفته و خشمگین کند.

برخی زنان دائما احساس خستگی می‌کنند یا دردهایی در نقاط مختلف بدن مثل سر، شکم، استخوان ها و عضلات احساس می‌کنند.

برخی نفس کم می‌آورند یا دچار حملات آلرژیک می‌شوند.

گاهی درد خانم‌ها چنان زیاد باشد که حتی ممکن است از لمس شدن اندام شان رنج بکشند.

پی ام اس توانایی تمرکز را از بین می‌برد.

سندرم پیش از قاعدگی مشکلات گوارشی مانند یبوست، اسهال، نفخ یا دلپیچه به وجود می‌آورد.

همچنین ممکن است فرد با تورم زیر چشم‌ها، شکم و مفاصل مواجه شود.

شفافیت پوست در این دوران از بین می‌رود و جوش، لکه‌های پوستی یا تبخال ظاهر می‌شود.

حساسیت و تورم سینه و شکم پف کرده

احساس خشم مداوم یا جدی، بیقراری، یا افزایش مشاجره با دیگران

آگاهی از پی ام اس به زنان کمک می‌​کند خشمش را بیش از پیش مهار کند یا از قرار گرفتن در موقعیت‌های بحرانی بپرهیزد.

پی ام اس / سندرم پیش از قاعدگی / روزیاتو

پی ام اس باعث می‌شود زنان معمولا از نظر روانی به شدت حساس و آسیب پذیر شوند.


سندرم پیش از قاعدگی را چگونه می‌توان کنترل یا درمان کرد؟

سندرم پیش از قاعدگی با نوشیدن زیاد چای یا قهوه یا قرار گرفتن در شرایط مضطرب کننده بیشتر می‌شود. پژوهش‌های علمی متعددی ثابت کرده‌اند علایم پی ام اس در زنانی که افسردگی یا تغذیه نامناسب دارند، بیشتر است.

متخصصان تاکید دارند که رژیم غذایی سالم برای داشتن احساس سلامتی جسمی و فیزیکی در این شرایط بسیار مهم است.

راه کنترل نشانه​‌های سندرم قاعدگی به علایمی که ظهور می‌کنند بستگی دارد. اما به صورت کلی بهتر است توصیه‌های زیر را مدنظر داشت:

خوردن کربوهیدرات‌های منسجم (مثل غلات سبوس دار و نان‌های سبوس‌دار، ماکارونی و غلات)

قطع مصرف کافئین برای کمتر کردن احساس تنش و تحریک‌پذیری و برای کاهش درد پستان

ورزش کردن و افزایش دادن فعالیت‌های فیزیکی (ورزش‌های هوازی، تا ۳۰ دقیقه، ۴ تا ۶ بار در هفته)

مصرف مولتی ویتامین با تجویز پزشک (ویتامین B6 و E، کلسیم و منیزیم)

کاهش مصرف قند، نمک و چربی

افزایش غذا خوردن تا ۶ وعده غذایی کوچک در روز به جای ۳ وعده بزرگتر

داشتن خواب زیاد و عمیق

پرهیز از استرس و اضطراب

برای کنترل پی ام اس شاید بد نباشد زن نشانه‌ها را هر ماه بر روی تقویم ثبت کند. این عمل به تشخیص اینکه آیا نشانه‌ها، واقعاً، محدود به زمان پیش از قاعدگی و قابل پیش‌بینی در محدوده زمان معینی هستند، کمک خواهد کرد.

پی ام اس / سندرم پیش از قاعدگی / روزیاتو

موز سرشار از «تریپتوفان» است. این ماده در بدن تبدیل به ماده شیمیایی «سروتونین» می‌شود که یک ناقل عصبی و بهبوددهنده خلق و خو در افراد است و داروی خوبی برای درمان سندرم پیش از قاعدگی محسوب می‌شود.

در آخر هم بگوییم، این سندرم در اکثر موارد به گونه ‌ای بروز می‌کند که اغلب زنان علائم آن را عادی تصور کرده و از مراجعه به متخصص ‏غفلت می‌کنند در حالی که این چشم‌پوشی می‌تواند به زندگی شغلی، خانوادگی و حتی روابط زناشویی آنها آسیب جدی وارد ‏کند.

گاهی پرخاشگری و افسردگی در زنان مبتلا به این سندرم به قدری زیاد می‌شود که تاثیری بسیار منفی روی روابط فرد ‏با دیگران اعمال می‌کند. از این رو توصیه می‌شود که برای کنترل علائم پی ام اس درنگ نکنید و حتما با پزشک متخصص ‏خود در این باره مشورت کنید و از وی کمک بخواهید.‏



قورباغه به کانگورو گفت : من و تو میتوانیم بپریم. پس اگر با هم ازدواج کنیم بچه مان می تواند از روی کوه ها یک فرسنگ بپرد، و ما می توانیم اسمش را «قورگورو‌» بگذاریم ...

کانگورو گفت : "عزیزم" چه فکر جالبی! من با خوشحالی با تو ازدواج می کنم اما درباره ی قورگورو، بهتر است اسمش را بگذاریم «کانباغه» ...

هر دو بر سر «قورگورو» و «کانباغه» بحث کردند و بحث کردند ...

آخرش قورباغه گفت : برای من نه «قورگورو» مهم است و نه «کانباغه» ... اصلا من دلم نمیخواهد با تو ازدواج کنم ...

کانگورو گفت : بهتر ...

قورباغه دیگر چیزی نگفت. کانگورو هم جست زد و رفت. آنها هیچ وقت ازدواج نکردند، بچه ای هم نداشتند که بتواند از کوه ها بجهد و تا یک فرسنگ بپرد. چه بد، چه حیف که نتوانستند فقط سر یک اسم توافق کنند ...! 


شل سیلور استاین ( نویسنده ی کتاب قطعه ی گمشده) 


«پتانسیل موجود برای دستاوردهای بزرگ، قربانی اختلاف نظرهای کوچک می شود» ...



سوگیری‌های شناختی: پَس‌نگری