صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو



شب هایم 

سخت آهسته اند

و این کشداری شان

سخت کشنده است .

روزهایم اما

 زود تمام میشوند

صفحه ی روزگارم

روی دور تند است

...

موش موذی انتظار

ذهنم را میجود

و موریانه ی بیهودگی

روحم را

من به صدای تحلیل رفتنم خو کرده ام

..

بهانه ای برای زیستن

بهانه ای برای خندیدن

بهانه ای برای ادامه 

تهی ام از هر بهانه ای

.

بیا کمی حرف بزنیم

بیا بخندیم

بیا دوباره بودن را تجربه کنیم

خسته ام از این همه صرف _ مصدر_ تلخ_ نبودن

صبح

ظهر

شب 


روح وحشی

+ کاش عادت میکردم . کاش از سرم می افتادی . کاش ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی