صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو





✍️ علی زمانیان



باور کنید ما ملتی کاملا معمولی هستیم


در خودشیفتگی دوگانه غوطه می خوردیم که انقلاب سال 57 نوع سومی از خودشیفتگی را ایجاد و دامن زد.


✅   از سه گونه خود شیفتگی رنج می بریم:


1) خودشیفتگی ملی و سنتی

2) خودشیفتگی دینی

3) خودشیفتگی انقلابی


خود‌شیفته، عاشق خودش، باورهایش، دارایی هایش و هر آن چیزی است که به او تعلق دارد. خودشیفته، همان گونه که خود را برتر از دیگران می‌پندارد، باورهایش را نیز برتر از همه‌ی باورها می‌شمارد. چنین شخصی، خود را و اعتقادات و باورهایش را بری از هر گونه خطا و مصون از هر اشکالی می‌داند. باورهایش را قطعی الصدق و یقینی تلقی کرده و به طور غیر عادی به خودش و باورهایش علاقه‌ی مفرط نشان می‌دهد. به نحو مبالغه‌آمیزی احساس می‌کند که از دیگران مهم‌تر است. 


در حالی که رابطه‌ی معرفتی با اعتقادات، به رابطه‌ای گفته می‌شود که باورها و پنداشت ها در نسبت با خرد و تعقل سنجیده می گردد و به همراه منطق و دلیل بیان می‌شود، خود‌شیفته اما، با اعتقادات و باورهایش، رابطه‌ی معرفتی برقرار نمی‌کند. بلکه با باورهای خود، عموما رابطه‌ی عاشقانه دارد. او همان گونه که عاشق چهره‌، هوش، قد، لباس، رنگ موی و چشمان خویش می‌شود، همان گونه هم عاشق و شیفته‌ی باورهای خودش است. فرد خود‌شیفته ، هنگامی که باوری را بر زبان می‌آورد گویی انتظار دارد دیگران، بدون ارائه‌ی دلیل و گفت‌وگوهای عقلانی، آنها را بپذیرند، چون از زبان او جاری شده است. همین که "او" می‌گوید، دیگر چه نیازی به دلیل هست؟ او "خود"،  دلیل خود است. اصلا او خود بنیان دلیل و استدلال است، از آن هم بالاتر، دلیل از او ناشی می‌شود و استدلال با او جان می‌گیرد. فرد خودشیفته، خود را مرکز عالم معنا، و خویشتن را حجت و دلیل سخنانش می‌داند. 



به زبان دینی، ما امت مرحومه ایم. در میان کاروان بلند آدمیانی که در طول تاریخ و به نام های متفاوت، دیندار بوده‌اند، تنها ما رستگارانیم. راه راست از آن ما است و دیگران، همه بر نهج تاریک و مسیر خطا، راه می‌پیمایند. و به زبان غیر دینی، معتقدیم تاریخ هزاران سال ایران نشان می‌دهد که ما منشا تمدن بوده‌ایم. بهترین‌ها بوده‌ایم. حقوق بشر را ما کشف کرده‌ایم، شهرنشینی را ما خلق کرده‌ایم و.... 


خود شیفتگی دوگانه‌ی ملی و دینی، ما را در خود اسیر کرده بود، که شیفتگی انقلابی از راه رسید و مثلث کامل شد و ما این چنین در حصار مثلث گرفتار آمدیم. بتدریج راه نقد مسدود شد تا با تفاخر و جزمیت از باورهای انقلابی و دینی و تاریخیمان، سخن بگوییم. خود شیفتگی سبب شد اجازه ندهیم دیگران، آرا و اندیشه هامان را نقد کنند. در نتیجه‌ی سست شدن ارتباط موثر با سایر فرهنگ‌ها، پویایی و نشاط را از آن ستاندیم. فرهنگ که زندانی شد، پایان غم‌انگیزی را تجربه کرد. جریان نقد که محدود و مسدود شد، اندیشه لاجرم به بن‌بست کشیده می‌شود و تفکر به رکود و ورشکستگی دچار می‌شود.


ده‌ها سال باید می‌گذشت تا ضلع سوم شیفتگی انقلابی دچار فرسایش گردد. تجربه‌های پرهزینه‌ای را پشت سرنهادیم تا متوجه شویم ما انسان های ویژه و سرآمدان تاریخ و قهرمان نیستیم. ما انسان‌های معمولی و ملتی کاملا معمولی هستیم. و چند دهه و یا چند قرن طول خواهد کشید که از زیر بار خودشیفتگی ملی و تاریخی و هم از خودشیفتگی دینی بیرون بیاییم؟


 ✔️  اینک باید نگران بود که نکند از همین رتبه ی معمولی بودن هم تنزل پیدا کنیم و به زیر خط فقرتاریخ رانده شویم.


علی زمانیان 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی