صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو



دلتنگی و قراره که بیاد و از زیر پنجره اتاقت رد بشه .به عادت هر روزه . مدام میری از پنجره بیرون رو نگاه میکنی . به عادت هر روزه .

اونقدر تکرار میکنی این رفتن و چک کردن رو تا بالاخره بیاد رد بشه .

نگاهش میکنی . با تمام وجود . راه رفتنش . حرکات دستش .حتی صدای نفس هاش رو میشناسی . 

کم کم یادت میره اون عادت داره از زیر پنجره ی تو رد بشه یا تو عادت داری حوالی ساعت دلتنگی  مدام بیرون رو چک کنی !

به خودت میای ... این عادته یا دچارش شدی ؟!

اون میدونه که از اون بالا روزی هزار بار پنجره رو باز میکنی و بیرون رو میبینی یا اصلا متوجه نیست ؟!

نمی دونی ! شایدم هر دو دچارید ... شاید اونم فقط بخاطر تو از اونجا رد میشه ... شاید !

کنجکاوی اما جرات سوال نداری چون میترسی ...

از خیلی چیزا ...پس ادامه میدی ...هر روز به همون منوال ...


روح وحشی

پ.ن. بعد از چند روز برگشتم خونه . با کلی خستگی راه و گرمای شیراز ...آب قطع شده !

به این میگن شاه شانس !!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی