صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو



بعضی خواسته ها ظاهرش تلخه ولی پر از شیرینیه . همیشه دلم میخواسته راس 60 سالگی کالبدم رو ترک کنم . زندگی پر از رنجه و تنها چیزی که اون رو قابل تحمل میکنه عشقه . همین عشق اگر سرنوشت یاریم کنه منو تا اون سن می کشونه و بعد دیگه رها میشم .

عشقی که بیشتر به یک وظیفه شبیه .وظیفه ی غریزی که طبیعت به ما تحمیل کرده و ما هم بنابر همون غریزه با جان و دل انجامش میدیم .

عملا غیر از این دیگه انگیزه ای ندارم . این سالها هم بگذره و تمام ...

بعضی وقت ها خستگی ها اونقدر عمیقه که تظاهر کردن ها هر چقدر خوب و با کیفیت باشه طوری که خودتم باور کنی سرحالی ، باز هم جواب نمیدن . همه چیز موقته و تو لحظه هارو زندگی می کنی بی اینکه به فردا بیاندیشی .

شادی ها اونقدر سطحی هستن که به نسیمی میرن کنار و چهره ی اصلی روزگارت معلوم میشه .

به امید رسیدن سریعتره 60 سالگی ...

این آرزو هم پر از تناقضه . این سرعت یعنی خوش گذشتن .خوش گذشتن هم با آرزوی حاضر منافات داره .

ما آدما خودمونم نمیدونیم چه مرگمونه ...


روح وحشی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی