صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو


رویا

ضرب آهنگ باران بر شیروانی

لرزش تن برهنه و شهوت آلود علف 

خیس و خنک

پاهایم عریان

مینوشد حض تر شبنم ها را

و شوری در من

شعله میکشد

حسرت آغوش جنگل ها را

تا اوج ارگاسم یک روح وحشی

پرنده ها میخوانند

انبساط پوست

تا از هم گسیختگی افکار

نوازش نسیمی خنک بر لب هایم

حس خوب بوسه هایت

بر پلک هایی خواب زده

می چکد قطره های سیل آسا

بر شیروانی

عجول و بی ملاحظه

پیکر سترون تمشک های نر

هجوم تیغ ها به پیرهن چین چین

من و گریز از اینهمه یاد

...

پنجره ایست رو به تو

سبز و معطر به نفس هایت

..

رویا

و شنیدن دوست داشتن ات

از میان ابهام دیروز

.

از من تا تو

یک جاده ی سبز

رودی خروشان

و اسب هایی وحشی

قدر یک آه ...

 

روح وحشی

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی