صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو


زمان می گذرد

عجول و بی توقف

چونان که تو را نمی بیند

و یا تو را هیچ می انگارد

و تو همچو کنه می چسبی به دیروز

گاه قلبت ساز میزند

گاه ذهن آشفته ات

و ناگهان می جهی به عقب

و در یک مشت پوسیدگی

انبوهی از ماندگی

فرود می آیی

و در میان آن گل و لای به دنبال زندگی میگردی

آری زندگی

شاید بهانه ی زندگی

خوب می دانی گذشته ها مثل الکل تصعید شده اند

بوی آن وجودت را پر کرده

مست شاید

ولی جام خالی ست

و رخوت افیونی آن تو را چنگ می زند

پای رفتن ات را می شکند

و یا زنجیر می کند

تا پایت به امروز نرسد

زمان می گذرد

و تو بوی دیروز می دهی

بوی انقضا ...

 

روح وحشی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی