صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو


۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «57» ثبت شده است


متن آرشیوی در نیویورک تایمز به زبان انگلیسی 

لینک



یک متن ناقص به فارسی در فیسبوک

راست و دروغش را با مقایسه ی دو متن میشه فهمید ...


لینک

 اوج توحش یک ملت!


این پیرزن ، یکی از خدمتکاران کاخ نیاوران بود که فقط و فقط به جرم اینکه کلفت کاخ بود او را در شهر گرداندند، به سر و رویش مشت و لگد زدند، و عاقبت زنده زنده سوزاندند!! 


در همان روزها ، جراید سراسر گیتی ، با عنوان : اوج توحش یک ملت، این تصویر را که توسط خبرنگار فرانس پرس گرفته شده بود، به چاپ رساندند.


بعدها مقامات ادعا کردند صاحب این عکس یکی از زنان  ِفعال در جمشیدیه (شهر نو) بوده!!

اما پس از برملا و رسانه ای شدن  ِموضوع تنها مقام رسمی و سرشناس، جناب طالقانی بود که ضمن محکوم کردن  ِماجرا، اعلام کرد:

*حتی اگر دربارهٔ فعالیت این زن در خانه های فساد راست بگویند که نمی گویند، این عملیات  ِشنیع غیر شرعی ، غیر قانونی و غیر اخلاقی بوده است



+خوب یادمه اون روزها را . کودک بودم اما توحش و رفتار غیرانسانی را خوب خوب حس میکردم . بخصوص با کارکنات کاخ ها و کاباره ها و شهر نو ...

کارما از آسمان نمی آید . همینجا در رفتار ما نهفته است !