صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو


۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هرم مازلو» ثبت شده است

(Existential) است. در این موج، جنبه فلسفی روانشناسی بیشتر مدنظر قرار گرفت و موضوعاتی همچون جایگاه انسان در هستی، معنای زندگی و جبر و اختیار مورد توجه قرار گرفتند. بزرگانی همچون "ژان پل سارتر"، "ویکتور فرانکل" و" آبراهام مازلو" در شکل گیری این جریان نقش مهمی داشتند. گر چه به ظاهر این موج ارائه کننده روش های درمانی خاصی نبود؛ اندیشه وجودی باعث شکل گیری جریانات درمانی قابل توجه در جوامع شد که بهترین نمونه آن گروههای خودیاری هستند که میلیون ها نفر در سطح جهان با عضویت و مشارکت در آنها فرآیند درمان را می گذرانند.


بیایید با هم یک سفر بریم به کف هرم مازلو .

ببینیم اونجا چه خبره و چی کم و کسر داریم ؟!

طبقه ی همکف که حال و روزش مشخصه :

آب ؛ غذا ؛ تنفس ؛ خواب و سلامت .  کلا فیزیولوژی !

اما طبقه ی اول ؛ منابع ؛ شغل ؛ اخلاقیات خانواده و...کلا امنیت !

طبقه دوم بازم خانواده ؛ عواطف و ...کلا عشق و  وابستگی !

طبقه سوم هم احترام و اعتماد بنفس و ...کلا عزت نفس !

و طبقه آخر هم که خلاقیت و حل مشکل  ...کلا شکوفایی و تعالی فردی !


خوب که نگاه کنیم جنبه ی اصلی و پایه و اساس این هرم بر عواطف انسانی و روابط و احساس امنیت استواره .

سلامتی که در طبقه ی همکفه شامل سلامتی روح و روان و جسم میشه .

از طرفی انسان یک موجود اجتماعی و عاطفی هست .

پس برای شکوفایی ما نیاز به عشق و محبت  ؛ خانواده و دوستان خوب ؛ عشق و صمیمیت و آرامش داریم .


با هم مهربان باشیم .

محبت کردن و محبت دیدن هر دو برای یک زندگی آرام و موفق ضروریه .

اگر نتونیم پاسخ درستی به غرایز و نیازهامون بدیم . اگر نیازهامون را سرکوب کنیم . این موضوع به کشمکش درونی می انجامه و ما بیمار میشیم (  طبقه ی همکف رطوبت میگیره و خودتون حساب کنید چه بر سر طبقات بالا میاد )

یک ایگوی عاقل و پخته سعی میکنه پاسخ درست و منطقی به درخواست های اید بده . اید نیازهاش را فریاد میزنه . نمیتونی بی توجهی کنی . اگرگفت تشنه امه و مثلا نوشیدنی گاز دار میخوام نمیتونی بذاری از تشنگی بمیره . با آرامش و برآورد وضعیت بهش آب میدی و  گاهی هم در صورت امکان همون نوشابه اما به اعتدال .

ما به عشق همراه صمیمیت و محبت نیاز داریم  .عشق همراه تعامل . گفت و شنید . محبت . 

اگر از خودمون دریغ اش کنیم . اگر سرکوبش کنیم . اگر بجاش چیزهای تقلبی و فیک بدیم .شاید در کوتاه مدت گول بخوره ( نفس) یا تحمل کنه اما وقتی در دراز مدت خبری ازاصلیه نشه و عقده ها روی هم انباشته بشه  ، چه بر سر ما میاد؟!

بیمار میشیم .

یک فرد افسرده میشیم .

به الکل ، مواد ، 3کس ، روابط موقت ، روابط سطحی ، خودفریبیو  در بهترین حالت به فعالیت های جایگزین مثل کار و هنر و ورزش اما بصورت افراطی پناه میبریم که در نهایت این ره به ترکستان ختم میشه !! از اونجا که هنوز خواسته ی اید برآورده نشده و مشکل روز به روز بیشتر شده اونوقت که ما هرگز به طبقه ی بالا و موفقیت نخواهیم رسید !


عاشق باشیم .

عشق بدیم .

عشق بگیریم.


عشق ، سلامتی ما را تضمین میکنه .

وقتی تونستی پیداش کنی دو دستی بچسب اش . ازش نگهداری و مراقبت کن . از دست اش نده . توی این زندگی کوتاه هیچی ارزش این تلاش ها را نداره مگر عشق . چرا که فیزیولوژی این حیوان متکلم بر پایه عشق ورزی نهاده شده .

یک مادر

یک دوست

یک شریک عاطفی

یک هموطن

یک انسان دوست

.

.

.

و بالاخره یک انسان...


همه ی اینها بی عشق دیگه وجود ندارن . ناقص هستن . بیمارن یر ازعقده های مخرب هستند .

از سرکوب خودمون بپرهیزیم و بجای اون عاقلانه نیازهامون را تامین کنیم .

ما عقل داریم .

توان گفتمان کلامی داریم .


پس میتونیم مشکلمون را حل کنیم !



روح وحشی