صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو


۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سال 98» ثبت شده است


با وجودی که سال 98 سالی پر از مشکلات شدید بخصوص معیشتی خواهد بود و گرانی بیداد خواهد کرد ( البته نه برای قشر با ژن خاص ) ، به هر حال بهاری دیگر را شاهد خواهیم بود پس برای تمام مخاطبین وفادار و همراهم که در این چند سال تنهام نگذاشتند  بهاری زیبا و متحول شدن حالشان را به حالی خوب و خوب تر آرزو می کنم .


پاینده باشید و سلامت

خورشید زندگیتان تابان

و نوروزتان پیروز


روح وحشی

پس به امید تحویل حال هامان ...



چند وقتی ،  بخشی از دلم را ریختم روی دایره و نوشتم و نوشتم ...

در این نوشتن ها قسمتی از اشتباهات خودم را پیدا کردم که شاید اگر نمینوشتم موفق به رویارویی با اونها نمیشدم !


گذشته ای که حال نیست و دردی از امروز من دوا نمیکنه ؛ 

گذشته ای که راهش را از من جدا کرده ؛

گذشته ای که در راستای اهداف من نیست ؛


 بهتره در همون گذشته بمونه و من هم امروز خودم را بسازم و راهم را ازش جدا کنم .

زندگی من هم ادامه داره ...


پس به امید حالی بهتر از گذشته ؛ اون را با تمام دوست داشتن ها و رنجش ها و دردها و خوشی ها میبوسم و میذارم کنار .

بدرود ای دیروزی که دیگه جزوی از امروز من نیستی 

بدرود ...



 روح وحشی

+به امید موفقیتی مستمر

++ای گذشته ، بهتره تو هم من را کاملا به گذشته بسپری و یا اصلا در همان گذشته دفن کنی ...

+++بیش از این عمرم را تلف نخواهم کرد . عزاداری آنچه از دست رفته کافیه !