صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو


وقتی انسان ها از تنهایی می نالند 

منظورشان این نیست ڪه اطرافشان خلوت است، تنهایی این است که هیچڪس نمی فهمد چه می گویند !


آیزایا برلین



+آدم ها میتونند دوستت داشته باشند .

میتونند  سعی کنند که بفهمند تو را .

اما نمیتونند بفهمند ات !

ما خیال میکنیم که همدیگر را میفهمیم .

ما فقط چیزهایی را میفهمیم که دل مون میخواد بفهمیم .

چیزهایی که سایه هامون را بیرون نریزه .

و شوربختانه اسم قضاوت های ناعادلانه مون را عقل و شعور و درک و بدتر از همه شناخت واقعیت طرف مقابل گذاشتیم !


حداقل سعی کنیم قضاوت نکنیم .

با سایه هامون رفیق باشیم .

 حس تنهایی بزرگترین درد مشترک بشریت هست .

بخصوص وقتی وسط یک عده asshole زندگی میکنی !


پشت اکثریت قریب به اتفاق  لبخندهای مهربون اینه :

کی از شر تو راحت میشم . بسه دیگه . تمومش کن .


پشت اغلب جمله ی میفهمم ات اینه :

وای چقدر نق می زنی . سرم رفت !


پشت خیلی از درک ات میکنم ها اینه :

من خودم کلی بدبختی دارم . اینم گیر داده ها !


پشت بسیاری از بله بله درست میگی :

shut up بابا !


پشت اکثریت هر جور صلاح میدونی :

من مخالفم . حالا برو بمیر !


پشت صادقانه بگم ها چه بسا اینه :

دارم سرت شیره می مالم !


هر کاری داشتی خبرم کن های زیادی شنیدم که معنی اش اینه:

فعلا از سرم باز شو !



...

هزار جور دیگران را فریب میدیم تا احساس خوبی نسبت به خودمون داشته باشیم .


بین اینجور آدمها زیستن خود خود  مرگ تدریجی ه!


اگر کسی را پیدا کردی که حداقل سعی کرد تو را بفهمه چهار چنگولی بچسبش .

اون حتما سعی میکنه کمتر هم قضاوتت کنه !


روح وحشی



اغلب از سر ادب و رفع تکلیف می پرسند :

چه خبر ؟خوبی ؟


تو هم از سر ادب و رفع تکلیف میگی خوبم ممنون .


چرا باید راست اش را بگی ؟

چرا باید برای کسی که حال و روزت براش اهمیت نداره یا اساسا خوش اش نمیاد که بدونه حال تو خوب نیست ، خودت را بریزی بیرون ؟!

در حال مرگ هم که باشم میگم خوبم !

کسی که تو براش اهمیت داری با یک دو دو تا چهارتای ساده هم میفمه حال و روزات خرابه و به دادت می رسه .

خیلی سخت نیست فهمیدن این که کسی احتیاج به کمک یا حضورت داره ...


نمیگم از سر ادب و ...نپرسیم حال هم را .

نمیگم دوست و رفیق و خانواده جام جهان نما دارند و میفهمن که حال مون خرابه .


حرف من اینه که اگه نسبت به هم احساس مسئولیت کنیم با یک بررسی ساده ی ذهنی هم میتونیم اوضاع را تخمین بزنیم .


هی ...

به داد هم برسیم . لازم نیست حتما صدای داد را بشنویم . عقل و شعور و احساس که داریم !

بعضی آدما اونقدر مغرور هستند که تا لب مرگ هم نق نمی زنند .

حواسمون به اینها بیشتر باشه !


روح وحشی


فیلم های خاص

فیلم های مورد علاقه ام را اینجا آرشیو میکنم .

هیچ نوع سانسوری در کار نیست .


▪️آلن بدیو : به نظرم بین عشق و سینما رابطه‌ی تنگاتنگی وجود دارد. باید به هر دو آری بگویید و گرنه تنها خواهید ماند.

movie6727@

سکوت

پس ِ سقوط

از اوج خواستن

به تهی شدن از هر شهوت

...

کودکی در زهدان مهر

خفته بر خاک

در تمنای یک بوسه

بر پلک های خوابزده

..

مستی

بی می

بی شراب

غوطه ور در هیچ

سبک تر از کاه

.

می شکفد لبخندی

آری آغاز زیباست

 

روح وحشی

+من از نوادگان ققنوس ام .

به سوختن و از میان آتش برخاستن

سخت معتادم...



نویسنده : روح وحشی ، برگرفته شده از hezartooye1zan.blog.ir

سیزیف پادشاه ،  به علت خودبزرگ‌بینی و حیله‌گری به مجازاتی بی‌حاصل و بی‌پایان محکوم شد که در آن می‌بایست سنگ بزرگی را تا نزدیک قله‌ای ببرد و قبل از رسیدن به پایان مسیر، شاهد بازغلتیدن آن به اول مسیر باشد؛ و این چرخه تا ابد برای او ادامه داشت. به همین دلیل و از طریق تأثیر آثار کلاسیک یونانی بر فرهنگ مدرن امروزه انجام وظایفی که در عین دشواری، بی‌معنی و تمام نشدنی نیز هستند را گاهی «سیزیف‌وار» خطاب می‌کنند.


کامو معتقد بود چالش بسوی صعود ، خود بتنهایی کافیست تا قلب یک مرد را آکنده از امید کند . 

حتی وقتی در پی آن هزاران بار سقوط و صعود باشد .



مثل زندگی امروز !


کامو همچنین معتقد بود که پوچی زندگی مانعی برای شاد زیستن نخواهد بود .

این پوچی با پوچی نیهیلیسم فرق دارد .

مشکل اینجاست که کلا نظر مساعدی نسبت به واژه ی امید ندارم .

امید یا افیون احمق ها !

من خیلی وقت ه که سیزیف وار زندگی میکنم . شدم یک ربات با یک برنامه ی تکراری بی هدف و احمقانه  .

تنها امید عاقلانه امید به پایان این زندگی نکبت باره .

هر چی زندگی و خودمو بیشتر میشناسم بیشتر به بیهودگی تهوع آورش پی میبرم .

احمق ها زندگی را جدی میگیرند .

احمق ها زندگی را زیبا و شاد میبینند .

احمق ها زندگی را هدفمند میبینند .

احمق ها به زندگی نیشخند نمیزنند .


زندگی مزخرف ترین اتفاق مزخرف ترین موجود یعنی انسان ه.


من به این زندگی مزخرف اونقدر پوزخند میزنم تا عصبانی بشه و من را بندازه توی بغل مرگ .

حسی بهت ندارم . تحمل ات میکنم تا تو ازم خسته بشی .


روح وحشی

+Nightfall/Adam Hurst

Listening

Listening

Listening


+

میبینم صورتمو تو آینه … با لبی خسته میپرسم از خودم

این غریبه کیه از من چی میخواد … اون به من یا من به اون خیره شدم

باورم نمیشه هر چی میبینم … چشامو یه لحظه رو هم میذارم
به خودم میگم که این صورتکه … میتونم از صورتم ورش دارم

میکشم دستمو روی صورتم … هر چی باید بدونم دستم میگه

منو توی آینه نشون میده … میگه این تویی نه هیچ کس دیگه

جای پاهای تموم قصه ها … رنگ غربت تو تموم لحظه ها

مونده روی صورتت تا بدونی … حالا امروز چی ازت مونده به جا

آینه میگه تو همونی که یه روز … میخواستی خورشیدو با دست بگیری

ولی امروز شهر شب خونه ات شده … داری بی صدا تو قلبت میمیری

میشکنم آینه رو تا دوباره … نخواد از گذشته ها حرف بزنه

آینه میشکنه هزار تیکه میشه … اما باز تو هر تیکش عکس منه

عکسا با دهن کجی بهم میگن … چشم امیدو ببر از آسمون

روزا با هم دیگه فرقی ندارن … بوی کهنگی میدن تمومشون


دانلود ترانه

از صداش

از صورتش

از دغدغه هاش

از قلب مهربونی که داشت 

خسته نمی شم . 

وقتی مصاحبه هاش را گوش میدم . وقتی فیلم مستندی که در موردش ساختند میبینم .

وقتی لطفعلی خان را می خونه . 

انگار هزارسال ه که میشناسمش .

دردهاش را حس میکنم .

فرهاد را میشناسم . خیلی خوب ...

اون آدمی که تمام دردش نفهمی بود اما صداش در نمی آمد و با نفهمی ها بزرگ منشانه کنار می آمد .

بچه که بودم وقتی از جلوی کوچینی رد میشدم دلم میخواست فرار کنم و بپرم توش .

نمیدونستم چرا ...


روح وحشی

+کاش میتونستم اینجا آهنگ هاش را هدیه کنم بهتون .


++امروز همه اش اشکم دم مشکم ه . فکر کنم به یک عزاداری اساسی نیاز دارم



وقتى زنى روزنامه می‌خواند آن هم صفحه سیاست؛ آن جامعه خوشبخت است.

- کارل پوپر


 sahaja_yoga@


+این کانال خودم هست . دوست داشتید از مطالبش استفاده کنید .

++امروز روز جهانی زن هست . 8 مارچ بعنوان یادبود کشته شدن 135 کارگر زن در سال 1908 و چندین کشته در سال1988 در یک کارخانه نساجی در اعتراض به حقوق پایمال شده شان .


بوی بهار می آید
کلاغ های شوم
اندوه در قارقارشان فریاد
می روند از روزگارم 

و من دگرباره
 آواز سر خواهم داد
نام ات را
ای بهار من
بهار من
بهار من

و من دگر باره 
خواهم رقصید
بر مزار اندوه ها و رنج ها
به شوق

و چشم هایم خواهند خندید
و چشم هایم زیبا خواهند شد

نام ات را فریاد خواهم زد
با هزاران دوستت دارم
هل هله کنان

بوی بهار می آید
بهار روزگار من ...

روح وحشی
+بهار صدایم می کند ...
  • ماه من



یعنی میشه ؟



کاش بشنوی ...

کاش بشنوی ...

کاش ببینی   ...

گاهی حس میکنم دیگه قلبم یاری این نبودن ها را نداره !

صدامو بشنو :

چشم در راهم .

چشم در راهم تا که باز با هم بخندیم به روزگار ...




چند روزه دارم حال و احوال خودم را رصد میکنم و وضعیت قلب و نبض و فشارم را کنترل میکنم . چیزی که فهمیدم این هست که شدیدا به اینها نیاز دارم :


خواب شبانه

تنفس صحیح

مراقبه

آرامش

خندیدن

دوست صمیمی 

کاهش اضطراب


این لینک را پیدا کردم . اگر مشکلات مشابه من دارید یک سری بهش بزنید :

راههای کاهش اضطراب



روح وحشی

+از دوستی که چند روز پیش یک لطیفه ی بامزه ی لپ تاپی ارسال کرد ممنونم .کلی خندیدم .

++بیا با هم بخندیم . خسته ام از اینهمه فشار و اندوه

دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم
کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بربستم
تویی قبله همه عالم ز قبله رو نگردانم
بدین قبله نماز آرم به هر وادی که من هستم
مرا جانی در این قالب وانگه جز توم مذهب
که من از نیستی جانا به عشق تو برون جستم
اگر جز تو سری دارم سزاوار سر دارم
وگر جز دامنت گیرم بریده باد این دستم
به هر جا که روم بی تو یکی حرفیم بی معنی
چو هی دو چشم بگشادم چو شین در عشق بنشستم
چو من هی ام چو من شینم چرا گم کرده ام هش را
که هش ترکیب می خواهد من از ترکیب بگسستم
جهانی گمره و مرتد ز وسواس هوای خود
به اقبال چنین عشقی ز شر خویشتن رستم
به سربالای عشق این دل از آن آمد که صافی شد
که از دردی آب و گل من بی دل در این پستم
زهی لطف خیال او که چون در پاش افتادم
قدم های خیالش را به آسیب دو لب خستم
بشستم دست از گفتن طهارت کردم از منطق
حوادث چون پیاپی شد وضوی توبه بشکستم





نویسنده : روح وحشی ، برگرفته شده از hezartooye1zan.blog.ir


مادامی که کسی از سر عشق در دل ات خانه کرده است هرگز احساس تنهایی نکن . 
مگر روزی که از دل ات رانده باشی اش .

روح وحشی
+نقطه اشتراک آدم های تنها این است که آنها عاشق کسی نیستند که او هم دوست شان داشته باشد . 
++دوست داشتن تنها چیزیست که زندگی را تحمل پذیر میکند .
+++به هم بگوییم :

دوستت دارم 
و خواهم داشت !
تو را بی هیچ شرط
دوست خواهم داشت .
هر چه باشی و هر کجا
دوستت خواهم داشت .
طپش های بیمار  قلبم گواه رنج های این عشق است .




دل می‌شکند، مغز فرمان می‌دهد و قلب آسیب می‌بیند


وقتی ناراحت می‌شوید و دل‌تان می‌شکند، قلب شما اذیت می‌شود و این فرآیندی است که احتمالا توسط مغز انجام می‌شود. این نتیجه تحقیق دانشمندان سوئیسی در مورد وضعیت نادری به نام سندرم “قلب شکسته” است.


این نارسایی خیلی سریع رخ می‌دهد و زمان آن معمولا پس از یک واقعه استرس‌زا یا احساسی مانند سوگواری است. در مورد این قضیه اطلاعات زیادی در دسترس نیست ولی “نشریه قلب اروپا” می‌گوید که مغز در واکنش نسبت به استرس نقش ایفا می‌کند.


نفس‌تنگی و درد؛ سندروم قلب شکسته چیست؟


این سندرم به نام “سندرم تاکوتسوبو” هم شناخته می‌شود. دلیل این نامگذاری، شکل قلب افراد دارای این شرایط است که به کوزه‌ای ژاپنی به همین نام شباهت دارد. دلیل سندرم قلب شکسته می‌تواند شوکه شدن فرد باشد. این بیماری با حمله قلبی ناشی از انسداد عروق متفاوت است اما شباهت‌هایی هم به آن دارد؛ از جمله تنگی نفس و احساس درد در قفسه سینه.

@sahaja_yoga

اغلب یک واقعه ناراحت‌کننده عامل شروع بیماری است اما اتفاقات خیلی هیجان‌انگیز مانند عروسی یا پیدا کردن شغل جدید هم می‌تواند با آن مرتبط باشد. شاید بیماری موقتی باشد و عضلات قلب پس از چند روز، هفته یا ماه خودشان را بازسازی کنند، ولی برای برخی این نارسایی می‌تواند به مرگ هم منجر شود. گفته می‌شود که سالانه حدود ۲۵۰۰ نفر در بریتانیا به این بیماری مبتلا می‌شوند. هنوز دلیل قطعی این بیماری مشخص نیست اما دانشمندان معتقدند که می‌تواند با بالا رفتن میزان هورمون‌های استرس مانند آدرنالین مرتبط باشد.


اسکن قلب مبتلا به تاکوتسوبو، شکل غیر طبیعی آن را نشان می‌دهد.


دکتر یلنا قدری و همکارانش در بیمارستان دانشگاه زوریخ، فرآیندی که در مغز ۱۵ بیمار مبتلا به قلب شکسته رخ داد را زیر نظر گرفتند. اسکن‌های مغزی نشان از تفاوت‌های قابل توجه بین آن‌ها و اسکن مغزی ۳۹ فرد سالم داشت. در مغز آن‌ها بین قسمت‌هایی که در کنترل احساسات دخیل هستند همکاری کمتری با قسمت‌هایی که اعمال ناخودآگاه یا خودکار مثل ضربان قلب را کنترل می‌کنند، دیده شد. این‌ها قسمت‌هایی از مغز هستند که تصور می‌شود، واکنش ما نسبت به استرس را کنترل می‌کنند.


دکتر قدری گفت: “احساسات در مغز پردازش می‌شوند و بنابراین منطقی است که بیماری در مغز ایجاد شود و تاثیر آن تا قلب ادامه پیدا کند.”

@sahaja_yoga

مسیر دقیق این فرآیند هنوز مشخص نیست و هنوز به تحقیق بیشتری نیاز دارد. اسکن مغزی بیماران قبل یا زمانی که سندرم قلب شکسته آن‌ها گسترش می‌یابد در دسترس نیست و در نتیجه دانشمندان نمی‌توانند بگویند که کاهش ارتباط بین بخش‌های مغز موجب سندرم تاکوتسوبو می‌شود یا برعکس. جوئل رز، مدیر اجرایی “موسسه بیماری‌های ماهیچه‌ای قلب” بریتانیا، گفت: “این بخشی مهم از تحقیقی است که به ما کمک می‌کند تا آگاهی‌مان راجع به ماهیچه‌های قلب را شکل دهیم؛ بخشی که تا به حال شبیه یک معما بوده”


پروفسور دانا داوسن از دانشگاه آبردین هم در این رابطه گفت: “این تحقیق پشتیبان عملکرد متقابل مغز و قلب در تاکوتسوبو است؛ فرضیه‌ای که ما مدت‌ها نسبت به آن مطمئن نبودیم.”


@sahaja_yoga

این لینک باشگاه مشتریان همراه اوله. تو باشگاه می تونی کلی امتیاز جمع کنی و با امتیازات بسته های اینترنت، مکالمه و پیامک رایگان بگیری. به محض ورودت 20 امتیاز هدیه هم بهت می ده...


 لینک ورود


دل و جانم به رنجی دچارند که نه راه پس است نه راه پیش شان !

با من زاده شده اند و با من از این جهان رخت بر خواهند بست .

وقتی نام ات با رنج عجین میشود آن روی سکه ی زندگی خودش را به تو عرضه نخواهد کرد مگر چونان کوتاه که فقط بودن اش را به رخ ات بکشد تا تو دل ات ...جان ات ...بسوزد در حسرت چیزی که سهم تو نبوده از زندگی ...داشتن خوشبختی !


دیگر عادت کرده ام به اینهمه درد . به اینهمه نداشتن هایی که در زندگی ها میبینم و طعم داشتن اش را نچشیده ام . چه اهمیتی دارد نداشتن چیزی که مزه ی داشتن اش را نمی دانی .


اما ...وقتی نسخه ی دموی داشتن خوشبختی به تو عرضه میشود و بعد به تو میگویند هر چه خودت را به در و دیوار بکوبی بر سندان کوبیده ای و نسخه ی اصلی نصیب ات نمیشود آن وقت است که درد نداشتن چیزی که حالا طعم داشتن اش را با تمام جان چشیده ای ، میشود حناق و راه گلوی تمام شادی های زندگی ات را می بندد و تو میمانی و رنج تحمل زندگی ...


روح وحشی

+به رنج کشیدن ...به اندوه ...به نداشتن و نبودن عادت کرده بودم تا اینکه ...و حالا تا آخرین لحظه ی زیستن باید حسرت را چاشنی رنج های هک شده روی ژن هایم بکنم و با خود یدک بکشم .

یاد سیزیف افتادم . می داند بیهوده است کشیدن سنگ به بالای تپه اما آن را با خود میکشد و اسیر بازی مار و پله ی روزگار میشود  .

رسیدن را خبری نیست اما من به این حسرت معتادم ...

++خوشبختی کبوتر جلدی نبود  . پرید از روی شانه ام و رفت ...

ای کاش من هم مثل خیلی ها درگیر داشتن پول و خانه های آنچنانی و جواهر و ماشین و ...بودم .

اینها اصلا دور از دسترس نیست . من به خیلی هاش نه گفتم چون خواسته ی من از زندگی نبودند .

البته هر چه پول اضافی دستم بیاد خرج یک چیزی میکنم ...سفر . تنها چیزی که خیلی دوست اش دارم . عاشق سفرم و خیلی هم خوش سفر و همسفر باحال 😉 جهت مزاح یک تعریف از خود هم بگنجانیم اینجا .

خواسته های من از زندگی اونقدر دور از دسترس هستند که میشه گفت در کهکشانی دیگر هستند و اسیر سیاهچاله ی نشدنی ها !


تقدیم به دل های عاشق 

لینک دانلود



فول آلبوم آدام هرست (Adam Hurst) نوازنده ی ویولنسل با تاثیر از سنتهای خاور میانه، روسی و اروپایی، موسیقی اصیل آدام هرست آسمانی و رومانتیک است.با استفاده از ویالونسل به عنوان نوایی ملودیک، هرست شعر موسیقیایی پر از احساس و عطوفت می سراید که تا اعماق روح اثر میگذارد. این موسیقیدان معروف که چندین جوایز بین المللی را ازآن خود کرده است موسیقی مینوازد، مینویسد، تور برگزار میکند و آهنگهایش در فیلمهای معروف و مستند نیز استفاده شده اند.در ادامه میتوانید مجموعه فول آلبوم آدم هرست را با کیفیت عالی از سانگ سرا دریافت و از گوش سپردن به آنها لذت ببرید.

اینجا میتوتید نمونه آثار این هنرمند را بشنوید و اگر تمایل داشتید آلبومش را دانلود کنید .


لینک 




خیر سرمون آدمیم . به خودمون میگیم اشرف مخلوقات . موجود عاقل . صاحب حق انتخاب . دارنده ی تکنولوژی . ناطق و هزار کوفت و زهرمار دیگه که بستیم به خیک بشریت و داریم مثل خوک زندگی میکنیم .


هنوز اسیر ابتدایی ترین غریزه ی حیوانی مون هستیم و زندگی مون ؛تصمیمات مون ، انتخاب ها و عملکرد مون و ... همه تحت تاثیر اون هستند . مغز ما ، حواس پنجگانه و بدن ما یک لیدر پیدا کردند ، غریزه ی جنسی !

ما حتی اندازه ی پست ترین حیوان هم اونچه باید باشیم نیستیم !

اونقدر سرکوب در بشر ریشه داره که شده جزئی از DNA ما.

این مشکل بزرگ میخواد خود درمانی کنه پس به اشکال مختلف نیازش را برآورده میکنه . به قول ماتریالیست ها ؛هدف وسیله را توجیه میکنه !

تجاوز به هر شکل اش

صنعت پورن

تبلیغات متکی به غرایز جنسی

خیانت های سبکسرانه 

دغدغه های افراطی جنسی

و ...

طوریکه زندگی حول محور این غریزه میچرخه و ازاونجا که در مسیر درستی قرار نگرفته از ارتقا به سطح و مدار بالاتر خبری نیست مگر کاملا ظاهری و با حمل عقده ی جنسی به اون سطح !


مادامی که نتونیم راه حل درستی برای تغذیه و مهار و نهایتا مدیریت این غریزه ی اولیه پیدا کنیم اون ما راکنترل خواهد کرد و فاجعه نیز ادامه خواهد داشت .

بگو فیلسوفم . اول میپرسم با غرایزت چه کردی ؟!

بگو عقل کل هستم  . ازت میپرسم خب بگو ببینم کجاها فرمان زندگیت را دادی دست اید و غرایزش و از اصل زندگی وتعهدات و تکامل ات عقب افتادی ؟!


غریزه را باید پذیرفت .نه سرکوب ونه بهای بیش از حد !

وقتی این نقطه گیر کنی حتی اگر رشد کنی مثل کش در رفته همیشه بر میگردی سر جای اول ات !

میشی نیچه که به لوسالومه که میرسید کودک درون عصبانیش شروع میکرد به نوشتن عقده هاش .

میشی استاد و دکتر و اسقف و فلان فلان جا و دست به تجاوزهای سریالی میزنی .

میشی فلان تاجر تحصیلکرده که توی اینهمه صنعت میری سراغ پورن .

میشی یک مرد یا زن متاهل تحصیلکرده که چپ و راست به انحا مختلف خیانت میکنی و قبلش البته توجیه اش کردی واسه خودت !

میشی یک عاشق که بخاطر غریزه ات یک دفعه معشوق ات را که خیلی هم ادعای عشق داشتی رها میکنی تا مثلا آزاد باشی و راحت به خواسته هات که خیلی هم برات مهم هستن بپردازی و بهش خیانت هم نکرده باشی و وجدان درد نگیری!!



بازم میگم خیر سرمون آدمیم و عقل داریم . قدرت اندیشه . انتخاب . توان تکلم و مذاکره داریم .

و مهمترین بخش اینکه توان یافتن راه حل داریم .

تحقیق ومطالعه کنیم .

در مواردی که شریک عاطفی و همسر داریم مشکل مون را مطرح کنیم .مذاکره کنیم و راه حل اصلح را پیدا کنیم . راه حل های مخرب را انتخاب نکنیم .

از متخصص کمک بگیریم .

سطح آگاهی خودمون را بالا ببریم و مثل قرون وسطی فکر نکنیم .

از ظرفیت هامون استفاده کنیم . ما انسانیم ...

سرکوب

فرار

افراط 

تفریط

و ... اشتباهه محض ه !

این کش یک روز رها میشه و بر میگردی سر جای اول ات .

ببین کجا مشکل داری و حلش کن .


ما اول حیوانیم با غرایز ساده و ابتدایی که باید اصولی و منطقی تغذیه بشن وگرنه میشن خوره درون و بعد هم دیو بیرون !



روح وحشی

+غریزه هات را بشناس . بپذیرش نه تابوش کن و نه سلطان زندگیت . حد معقول تغذیه اش کن ...خودتو کنترل و مدیریت کن .قوی و منطقی برخورد کن .  نه بذار غریزه تو را کنترل کنه و نه دست آویزی بشه واسه کنترل کردن ات توسط دیگران .

++مطالعه کن . به سلامت جنسی ات بها بده . انسانی و مطابق طبیعت ات رفتار کن نه حیوانی و ابتدایی . ازش لذت ماندگار ببر . به پدیده ای زیبا تبدیلش کن . احساس را چاشنی اون کن . مکانیزم غریزه ی جنسی در انسان با حیوان فرق داره . عشق و محبت و تنوع و احساس از اجزای اصلی اون هستند ...

++ما ایرانی ها واقعا سردمدار عقده ای های جنسی هستیم . درد آور و تاسف آور . مدعیان هنر و صنعت و عرفان و فلسفه و عقل !!

+++غریزه جنسی پاشنه ی آشیل ات نیست ؟یک سری به خودت بزن و بهش فکر کن .انکارش نکن !



اگر چیزی را از تمام وجود بخواهی هزار راه را می روی .

خودت را با تمام وجود برای داشتن اش آماده میکنی .

با تمام وجود تلاش میکنی تا آن راه را ؛ راه داشتن اش را پیدا کنی و 

با تمام وجود فریاد بزنی 

یافتم یافتم 



روح وحشی

+انعطاف و تطابق برای چیزی که می خواهی اش کمترین بها است .

++وقتی زمان و انرژی و خودت را خرج چیزی نمیکنی و هزار بهانه میاوری تا نداشته باشی اش دیگر به خودت دروغ نگو که میخواهم اش اما نمیشود که داشته باشم اش .



تا چند سال پیش که عاشق شعرای سپهری بودم و خودم هم مسلسل وار شعر و واگویه عاشقانه مینوشتم و دکلمه هام کلی طرفدار وبلاگی و تلگرامی داشت ،  تا جایی مطلبی از تلخی زندگی و احساس پوچی را میخوندم ، پیش خودم میگفت طرف دچار یاس فلسفی شده ! یه جورایی اسم" روح وحشی "و" یاس فلسفی " شد برند من !

5 /6 سالی میگذره و من عمیق تر به مسائل نگاه کردم . خیلی چیزها که برام سوال بود بتدریج مثل ماه پشت ابر برام هویدا شد .

چند وقت پیش یک بار اشاره ای به اشعار زنده یاد سهراب سپهری مهربان کردم ؛ یک چیزی توی همون مایه میخوام بگم .

طی این چند سال عمیقا به بی هدفی زندگی و آمدن و رفتن ها رسیدم .

آش خاله است دیگه . آش تلخ و بی خاصیت خاله . بخوری پاته نخوری هم پاته .

سالهای اخیر خیلی ها طرفدار صادق خان هدایت شده اند و کتاب هاش شده مرجع فلسفه ی زندگی ! من طرفدارش نبودم و نیستم اما خیلی وقته که خوب میفهمم چرا در آپارتمان کوچکش در پاریس شیر گاز را باز کرد ...


روح وحشی

+از همه ی اونایی که بهشون گفتم دچار" یاس فلسفی" شدید پوزش میخوام .

زندگی تلخ تر از اونه که بشه به این آسونی تحملش کرد و کم نیاورد . 

حالا درک تون میکنم. 

++بقول کامو حس پوچی زندگی سراغاز تحول و انقلاب درونی ه .

 می دونی زندگی پوچ و بی معناست . تمایل به خودکشی داری و این واکنش کاملا طبیعیه . یک جورایی با امکان خودکشی و این آزادی انتخاب که ذوق مرگ ات کرده مدام لاس میزنی و زندگی را با تمام ناامیدی که در تو هست کش می دی و بالاخره به انتها می رسونی .

پوچی آگاهانه و پروسه ی غلبه بر اون !

عاشق سه گانه ی پوچی کامو هستم . بیگانه . کالیگولا و افسانه سیزیف .


باور کن نق نقو نشدم . هر چند دیگه ازش خوشم نمیاد ولی نق هم نمیزنم . فقط احساسم را مینویسم . کلا به این نتیجه رسیدم که چیز مزخرفیه . تلخ و گس . نه مثل قهوه ی اسپرسوی غلیظ . نه مثل کاکائوی 98% . مثل زهر مار . مثل گنه گنه !

گذاشتن جلوم و باید کوفت کنم اش . 

نه راه پیش دارم و نه راه پس .

یک بار که جان به در بردم . شاید اینبار این فشار خون و مشکل قلبی من را راهی ناکجا کنه و راحت بشم .

می دونی مسخره اش کجاست ؟!  اینکه حتی نمیتونی سوال کنی که مثلا از کجا آمده ام و برای چی و ...

چون دیگه هیچ باوری به اینجور اراجیف نداری .

همون که نوشتم یه زهر مار گذاشتن جلوم و باید کوفت اش کنم .

بی چون و چرا !


روح وحشی

+یکی دو تا مزه کنار این عرق سگی بود تا بتونم به هوای اونا کمی راحت تر کوفت اش کنم .

یکی پرید .

اون یکی هم کم و بیش پریده .

من موندم و این زندگی سگی که باید تحمل اش کنم .

بی هیچ دلخوشی ...

++دلیل بودنم بودی . حالا که نیستی دیگه دلیلی واسه بودن ندارم . 

بی دلیل میشه عاشق شد و عاشق هم موند .

پس بی دلیل هم میشه ادامه داد به این زندگی مزخرف سگی !

شاید زودتر اجل برسه و منم راحت بشم از این عمر یکسر رنج ...


زمستان خیال رفتن ندارد

پیکرم در این زمهریز

مرگ را 

در لحظه های سرد

مزه مزه میکند !

تلخ است و رنج آور

 اینهمه زیستن

بی بهاری که کوچ کرده بودن اش را

از تقویم فصل هایم !

...

خواب دیده ام

رفتن زمستان را

در بیداری چشم هایم

مژه ای بر گونه ی آینه ام

آمدن ات را نوید داد

و لبخندی سرخ

سبز شد

بر چهره ی مواج آب

وقتی خود را در گذر زمان 

ولابلای سال ها

در جستجو بودم .

برق چشمان آسمان

شگونی این خواب را

بر پلک های شب هک کرد .

..

بی بهار زیستن نتوانم .

.

ماه من 


روح وحشی

+بهار نزدیک است بیاید ...

روانشناسی فرافردی را موج چهارم روانشناسی معرفی می کنند. 
شاید "کارل گوستاو یونگ" روانکاو سوئیسی و پایه گذار روانشناسی تحلیلی، با وارد کردن مفهوم "ناخودآگاه جمعی" به نحوی در دل موج اول روانشناسی بذر چهارمین موج روانشناسی را کاشت.
مفهوم "فرافردی" در این نام گذاری بر این باور تاکید دارد که آگاهی یک کیفیت فردی نیست که تنها بر اساس اطلاعاتی که یک فرد از محیط می گیرد شکل یابد؛ بلکه آگاهی یک کیفیت جهانی است که تغییر آگاهی هر فرد، خواه ناخواه، بر سطح و محتوای آگاهی کلیه افراد تأثیرگذار است. انتخاب های ما بر شعور جهانی مؤثرند و متقابلا شعور جهانی نیز برای ما فضاهای انتخاب گسترده تری فراهم می کند که منجر به عمیق تر شدن آگاهی ما می گردد.
بنابراین برای ایجاد یک تغییر نو در جهان، تغییر یافتن "من" یک کلید مؤثر است. همانطور که "مهاتما گاندی" می گوید: "ما نیامده ایم که جهان را تغییر دهیم؛ ما آمده ایم که خود، آن تغییری باشیم که فکر می کنیم جهان به آن نیاز دارد".


منبع https://drsargolzaei.com

کسی را دوست بدار که دوستت دارد

حتی اگر غلام درگاهت باشد

دست بکش از دوست داشتن کسی که دوستت ندارد

حتی اگر سلطان قلبت باشد


فراموش نکن "زمان" آدم وفادار را مشخص میکند نه "زبان"!


@Dr_Zana6oei 

 فرمولی برای پیش بینی آینده رابطه زوجین


ویلیام کارلین گلسر در کتاب «ازدواج بدون شکست» فرمول جالبی را برای پیش بینی میزان موفقیت یک ازدواج ارایه می دهند.

آنها نیازهای اصلی انسان را به پنج دسته بقا، عشق، قدرت، آزادی، و تفریح تقسیم می کنند و هرکدام از این موارد را براساس مقیاس ۵تایی در زن و مرد به صورت مجزا می سنجند.


نیمرخ حاصل از این ارزیابی، راهنمایی خوبی برای پیش بینی آینده ازدواج آنها خواهد بود.

برای روشن شدن مطلب، پنج نیاز اصلی به این صورت شرح داده می شود:


وبلاگ نویسی مثل فریاد زدن زیر آب ه اما توی یک آکواریوم .

زنجیر شدی به یک وزنه ی سنگین . کمک میخوای و دست و پا میزنی . 

یک عده هم با شور و هیجان نگات می کنن .

دست و پا زدن ات ...

کمک خواستن ات ...

استیصال ات ...

اینا همه اش تماشایی ه .

اما هیچکس صدات را نمیشنوه !

انگار بازیگر الکن سیرکی ...

شایدم تماشاجی ها اصلا عضوی به اسم گوش ندارن .

اینم یه جور فرگشت ه لابد .

فرگشت کر شدن  !


روح وحشی



+دارم توی چاه داد میزنم . نه کسی صدامو با دل اش میشنوه و نه میخواد بشنوه .

منم و نوشتن و شاید کمی التیام .

منم و اعتیاد به نوشتن .

منم و این دلخوشی رو به زوال .

++رنج آدم ها هم تماشایی شده ...

+++ سکوت تو را میشنوم 

           من به این بی تفاوتی ها خو کرده ام

            دیدن شیر در قفس اشک مرا در می آورد

            شیری شده ام در قفس برای سرگرمی دیگران


++++ یکی نیست بگه مگه صدای میلیون میلیون آدم دیگه شنیده میشه که تو حالا جوش خودتو میزنی خانم روح وحشی !



همه ی ما میدونیم که نگرانی و دلتنگی گاهی میتونه چقدر  زجر آور و کشنده است . و هر چه شخصی که نگران و دلتنگشی برات عزیزتر باشه درد و رنج اش هم بیشتره . طوری که حال و روزت میشه حال و روز من . 
اضطراب و طپش قلب شدید . فشار خون بالا . بیخوابی و ...
واقعا کشنده است !
کشنده ...

اما چرا وقتی میشنویم ؛ میبینم و یا به هر نحو دیگه میفهمیم که کسی تا حد مرگ نگران و دلتنگ ماست باز هم لذت میبریم ؟!
چرا آدم ها اینقدر خودخواه هستند ؟!
علتش هر چی که هست معلولش اینه که فرد احساس مهم و خاص بودن میکنه . گاهی این لذت اونقدر زیاده که فرد از بهایی که دیگری بابت این لذت پرداخت میکنه کاملا غافل میشه !

لذت به بهای رنج تا حد مرگ آن دیگری .
مثل اینه که شاهد جان دادن یک انسان یا هر موجود زنده ای باشی و ازش لذت هم ببری !

واقعا ما چه موجودی هستیم ؟!!

شاید همه یکسان و به این حد خودخواه نباشیم . اما به هر حال این استعداد در همه ی ما اشرف مخلوقات هست .
یک عده وجدان و سوپر ایگو قوی دارن .یک عده هم اید قوی !
اشرفیم دیگه . سوسک که نیستیم !!

روح وحشی
+رنج دیگران واقعا آزارم میده . بخصوص کسانی که من برای اونها مهم و عزیز هستم و نگرانم میشن . برای همین سعی میکنم اغلب نقاب بزنم و نفهمن درونم چه خبره .
فکر کنم سوپر ایگوی قوی دارم 😉
باز در دام بلا افتاده ام
باز در چنگ عنا افتاده ام
این همه غم زان سوی من رو نهاد
کز رخ دلبر جدا افتاده ام
یاد ناورد آن نگار بی وفا
از من بیچاره، تا افتاده ام
دست من نگرفت روزی از کرم
تا ز دست او ز پا افتاده ام
ننگ می دارد ز درویشی من
چون کنم؟ چون بینوا افتاده ام
بر درش گر مفلسان را بار نیست
پس من مسکین چرا افتاده ام؟
هم نیم نومید از درگاه او
گرچه درویش و گدا افتاده ام
عاقبت نیکو شود کارم، چو من
بر سر کوی رجا افتاده ام
هان! عراقی، غم مخور، کز بهر تو
بر در لطف خدا افتاده ام


+دلت خوش ه ها عراقی جان !
دنیای بدی ه
بهتر بود بجای زجه و آرزوی محال حال خودتو خوب میکردی و قوی میشدی


خیلی ساده است . حتی بچه های مهد کودکی این را میفهمند .

وقتی کسی را دوست داری نسبت به اون احساس مسئولیت میکنی .

اگر نکردی مطمئن باش که داری اداش را در میاری !


مگه میشه کسی را دوست داشت و حال و روزش ؛ سلامتیش ؛ امروز و فرداش ؛ مشکلاتش ؛ وضعیتش به هر لحاظ برات مهم نباشه ؟!

وقتی کسی را واقعا دوست داری حال و وضعیتش میشه حال و وضعیت خودت .

میشه دغدغه ات .

برای کمک و مهر و محبت همیشه آماده ای ...

روح وحشی

+لطفا خودمون را گول نزنیم ...