صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو



فشار خون نه سن و سال میشناسه و نه جنسیت .


هیچ علائم ظاهری هم نداره .

حتی میتونه گریبان یک گیاهخوار را هم بگیره !

علاوه بر رعایت تغذیه و نخوردن گوشت و غذاهای پر نمک و پر شکر .

علاوه بر چاقی .

علل دیگه ای هم داره :

سوابق خانوادگی

عدم فعالیت بدنی و ورزش منظم

تغییر در میزان هورمون ها

استرس و اضطراب

و بیخوابی و خستگی 


لطفا مراقب سلامتی مون باشیم .

افزایش ناگهانی فشار میتونه منجر به مرگ بشه .

و به آرومی هم میتونه به عروق و کلیه و قلب آسیب جبران ناپذیر بزنه !


روح وحشی

+چند روزه فشارم به حد مرگ رفته بالا . به مرگ خوشامد میگم و مشکلی باهاش ندارم . 

مشکل اون آروم آروم و بیصدا نابود کردن است ...


به خودت میای میبینی در سکوت دیگه نه قلب سالم داری و نه کلیه .

بگذریم از سکته ها ...


لعنت به بیخوابی !

مرگ بر اضطراب و نگرانی !



++ دوستان 

ممنون بابت توجه تون


بالاخره یا من فشار خون را میارم پایین یا اون من را میبره پایین !

سوگیری‌های شناختی: پیوندانگاری

باور کن ، صدامو باور کن
صدایی که تلخ و خسته ست
باور کن ، قلبمو باور کن
قلبی که کوهه اما شکسته ست
شکسته ست

باور کن ، دستامو باور کن
که ساقهء نوازشه
باور کن ، چشم منو باور کن
که یک قصیده خواهشه

وسوسهء عاشق شدن
التهاب لحظه هامه
حسرت فریاد کردنه
اسم کسی با صدامه

اسم تو هر اسمی که هست
مثل غزل چه عاشقانه ست
پر وسوسه مثل سفر
مثل غربت صادقانه ست

باور کن اسممو باور کن
من فصل بارون برگم
مطرود باغ و گل و شبنم
درختم درخت خشکی
تو دست تگرگم

باور کن همیشه باور کن
که من به عشق صادقم
باور کن حرف منو باور کن
که من همیشه عاشقم


دانلود با صدای گوگوش 

(Existential) است. در این موج، جنبه فلسفی روانشناسی بیشتر مدنظر قرار گرفت و موضوعاتی همچون جایگاه انسان در هستی، معنای زندگی و جبر و اختیار مورد توجه قرار گرفتند. بزرگانی همچون "ژان پل سارتر"، "ویکتور فرانکل" و" آبراهام مازلو" در شکل گیری این جریان نقش مهمی داشتند. گر چه به ظاهر این موج ارائه کننده روش های درمانی خاصی نبود؛ اندیشه وجودی باعث شکل گیری جریانات درمانی قابل توجه در جوامع شد که بهترین نمونه آن گروههای خودیاری هستند که میلیون ها نفر در سطح جهان با عضویت و مشارکت در آنها فرآیند درمان را می گذرانند.

وحشت‌زدگی یا حمله پانیک (به انگلیسی: Panic attack) هم گفته می‌شود، نوعی بیماری روانی از گروه اختلالات اضطرابی است که با هجوم ناگهانیِ وحشت به بیمار و ترس شخص از وقوع مجدد آن‌ها مشخص می‌شود. این حملات که معمولاً بیش از چند دقیقه طول نمی‌کشند، با علایمی چون تپش قلب، عرق کردن، احساس تنگی نفس و فشردگی در قفسهٔ سینه، لرزش، احساس ازدست‌دادن تعادل یا گیجی همراه است. این علایم آنقدر گسترده هستند که افراد فکر می‌کنند دچار سکتهٔ قلبی شده‌اند و می‌ترسند که بمیرند.



+ «جیغ» اثر نقاش نروژی، ادوارد مونک (۱۸۹۳). وی دچار بیماری وحشت‌زدگی بود.


@sahaja_yoga


به نبودن ات هیچ عادت نکرده ام .

فعل نبودن را هنوز تلخ صرف میکنم .

صبحانه

ناهار

شام


شب

روز


با دوز بالا 



نیستی

نیستی

نیستی


و باور کن که من هم دیگر نیستم !

بخش بزرگی از من در تو جا مانده است .

میان دست هایت .

در نی نی چشمانت .

در حال و هوای قهقهه هایت .


نیستم .

خیلی وقت است که من هم نیستم .

و این نبودن هایم خیلی از بودن ها را رفتن کرد .

آدم ها بودن ات را میخواهند . نبودن ات آزارشان می دهد وقتی خیلی هستند ...

مثل من که هنوز بودن ات را میخواهم .

هر چند دور 

هر چند محال

هر چند که تو نمیخواهی !

چیزی که هرگز یاد نگرفته ام و یاد هم نخواهم گرفت واقع بینی در عشق است .

عشق را با این کلمه چه کار ؟!

اگر واقع بینی ممکن بود 

الان نه دیگر من برای تو 

نه تو برای من

تنها معنی عشق واقعی نبودیم .

اینکه خودت را

مرا

از تنها بهانه ی زندگی ، محروم کنی . واقع بینی نیست . مازوخیسم است . سادیسم است . سرکوب ساده ترین نیاز بشری است . ظلم به من و خودت است .  ناشکری است .

باور کن کافی نیست این دوست داشتن های مجازی 

از راه دور

در خیال و رویا

من لمس زمینی عشق را محتاجم ...

اینکه باز و بارها و بارها و بارها گوشی ام زنگ بخورد

اسم تو بر صفحه اش مرا به وجد آورد

اینکه صدای مهربانت را آنسوی خط بشنوم

و تو برایم قهقهه بزنی 

و از رنج هایت بگویی

از دلت که خوب می دانم هنوز تنهاست

با آنهمه تن که در میانه شان هستی .



اینکه ببینمت

و باز دست هایت را لمس کنم

پلک هایت را ببوسم 

تنگ در آغوش ات بگیرم 

و نگذارم دیگر روزگار شور چشم و بخیل

شادی را

شوق بودن را

زندگی را

از ما برباید ... 


دلم برای بودن خودم هم تنگ شده .

مرا به خودم باز پس بده !

منی که  تو شده ام و دیگر خودم نیستم ...

دلم برای خندیدن

شادی

دلم برای زندگی تنگ شده 

خسته ام از این مرگ تدریجی

از این شکنجه ی طولانی


من برای کاهش رنج های تو اینجا هستم 

نه برای آزار تو

نه برای محروم کردن ات از لذت هایی که به اونها اهمیت زیادی میدی

من اومدم که مرهمی باشم بر رنج ها و درد تنهایی ات

باور کن من عشق ام نه دشمن تو !!

تو بهانه ی بودنم هستی حتی اگر نبودن ام و محو شدن و مردن ام را بخوای ...


کاش میشد این حرف هام را بهت میگفتم  و تو می پذیرفتی بی اونکه باز بهم برچسب بزنی و با بدبینی برخورد کنی .

کاش بهم فرصت میدادی و تنهایی برای هردومون تصمیم نمیگرفتی

 کاش صداقتم را ...خودم را باور میکردی . کاش ... 

کاش اینهمه سال را به رنج و درد آلوده نمیکردی


تویی که میخواستی بمیری تا من شاد زندگی کنم حالا شدی قاتل لحظه های خوش زندگی هر دومون .


امیدوارم در اوج لذت و شادی و سلامتی باشی

اونقدر که من و این عشق از یادت رفته باشیم !


روح وحشی

1:41 بامداد



وراجی به هر شکل اش خسته کننده است .

چه زیاد حرف بزنی .

چه ذهن شلوغی داشته باشی .

عذاب آوره !



من باشم

و تو باشی

و یک عالمه نگاه

ساعت ها سکوت

چه بهشتی ست بودن ات ای عشق 

چه بهشتی ...



روح وحشی

+"مراقبه" پیش تو هیچ نیست .





موج دوم روانشناسی، "رفتارگرایی" 


(Behaviorism) است که توسط دانشمندانی همچون "پاولف"، "واتسون"، "ولپه" و "اسکینر" پایه گذاری شد. اساس این تئوری این است که ذهن یک دستگاه "یادگیری" است و پایه رفتارها و احساسات، مشاهدات ما و اطلاعاتی هستند که در ذهن ما ثبت می شوند. بر این اساس، ذهن ما توسط اطلاعاتی که از محیط دریافت کرده ایم؛ "برنامه ریزی" (Programming) شده است و درمان مشتمل است بر ایجاد تجربیات جدیدی برای مراجع که منجر به زدودن برنامه های قبلی (De-programming) و ثبت اطلاعات جدید (Re-programming) گردد. بعدها جزء شناختی (تفسیر ذهن از تجربیات) توسط دانشمندانی چون" الیس" و" بک" بیشتر مورد توجه قرار گرفت و درمان رفتاری (Behavior therapy)تبدیل به درمان شناختی – رفتاری (cognitive-behavior therapy) شد.


منبع https://drsargolzaei.com


نمیشود تو را دوست نداشت !



روح وحشی

+  ...

1:24 بامداد

شب است و پنجره ها خفته اند

تو نیز پلک ها بر هم بگذار

که قاصدک بوسه هایم را

روان کرده ام به شهر باران ها

تا که شاید رویاهایمان

در این سکوت پر غوغای ظلمت

دیدارشان تازه شود

به مهر

زیر نور ماه 

.


.

.

بوسه هایم نذر چشمانت



روح وحشی

1:07 بامداد 


بیایید با هم یک سفر بریم به کف هرم مازلو .

ببینیم اونجا چه خبره و چی کم و کسر داریم ؟!

طبقه ی همکف که حال و روزش مشخصه :

آب ؛ غذا ؛ تنفس ؛ خواب و سلامت .  کلا فیزیولوژی !

اما طبقه ی اول ؛ منابع ؛ شغل ؛ اخلاقیات خانواده و...کلا امنیت !

طبقه دوم بازم خانواده ؛ عواطف و ...کلا عشق و  وابستگی !

طبقه سوم هم احترام و اعتماد بنفس و ...کلا عزت نفس !

و طبقه آخر هم که خلاقیت و حل مشکل  ...کلا شکوفایی و تعالی فردی !


خوب که نگاه کنیم جنبه ی اصلی و پایه و اساس این هرم بر عواطف انسانی و روابط و احساس امنیت استواره .

سلامتی که در طبقه ی همکفه شامل سلامتی روح و روان و جسم میشه .

از طرفی انسان یک موجود اجتماعی و عاطفی هست .

پس برای شکوفایی ما نیاز به عشق و محبت  ؛ خانواده و دوستان خوب ؛ عشق و صمیمیت و آرامش داریم .


با هم مهربان باشیم .

محبت کردن و محبت دیدن هر دو برای یک زندگی آرام و موفق ضروریه .

اگر نتونیم پاسخ درستی به غرایز و نیازهامون بدیم . اگر نیازهامون را سرکوب کنیم . این موضوع به کشمکش درونی می انجامه و ما بیمار میشیم (  طبقه ی همکف رطوبت میگیره و خودتون حساب کنید چه بر سر طبقات بالا میاد )

یک ایگوی عاقل و پخته سعی میکنه پاسخ درست و منطقی به درخواست های اید بده . اید نیازهاش را فریاد میزنه . نمیتونی بی توجهی کنی . اگرگفت تشنه امه و مثلا نوشیدنی گاز دار میخوام نمیتونی بذاری از تشنگی بمیره . با آرامش و برآورد وضعیت بهش آب میدی و  گاهی هم در صورت امکان همون نوشابه اما به اعتدال .

ما به عشق همراه صمیمیت و محبت نیاز داریم  .عشق همراه تعامل . گفت و شنید . محبت . 

اگر از خودمون دریغ اش کنیم . اگر سرکوبش کنیم . اگر بجاش چیزهای تقلبی و فیک بدیم .شاید در کوتاه مدت گول بخوره ( نفس) یا تحمل کنه اما وقتی در دراز مدت خبری ازاصلیه نشه و عقده ها روی هم انباشته بشه  ، چه بر سر ما میاد؟!

بیمار میشیم .

یک فرد افسرده میشیم .

به الکل ، مواد ، 3کس ، روابط موقت ، روابط سطحی ، خودفریبیو  در بهترین حالت به فعالیت های جایگزین مثل کار و هنر و ورزش اما بصورت افراطی پناه میبریم که در نهایت این ره به ترکستان ختم میشه !! از اونجا که هنوز خواسته ی اید برآورده نشده و مشکل روز به روز بیشتر شده اونوقت که ما هرگز به طبقه ی بالا و موفقیت نخواهیم رسید !


عاشق باشیم .

عشق بدیم .

عشق بگیریم.


عشق ، سلامتی ما را تضمین میکنه .

وقتی تونستی پیداش کنی دو دستی بچسب اش . ازش نگهداری و مراقبت کن . از دست اش نده . توی این زندگی کوتاه هیچی ارزش این تلاش ها را نداره مگر عشق . چرا که فیزیولوژی این حیوان متکلم بر پایه عشق ورزی نهاده شده .

یک مادر

یک دوست

یک شریک عاطفی

یک هموطن

یک انسان دوست

.

.

.

و بالاخره یک انسان...


همه ی اینها بی عشق دیگه وجود ندارن . ناقص هستن . بیمارن یر ازعقده های مخرب هستند .

از سرکوب خودمون بپرهیزیم و بجای اون عاقلانه نیازهامون را تامین کنیم .

ما عقل داریم .

توان گفتمان کلامی داریم .


پس میتونیم مشکلمون را حل کنیم !



روح وحشی 


تغییر ، جزئی ثابت از جریان زندگیه . 

وقتی فیلسوف یونانی هراکلیتوس * گفت هرگز در یک رودخانه دو بار پا نمیگذاریم معنیش عدم ثبات زندگی نیست . منظورش این بود که تغییر، جریان مداوم و ثابت زندگیه.  یا به بیانی ؛ زندگی بطور ثابت و ذاتا در حال تغییره !


و ما اگر خودمون را با این تغییر هماهنگ نکنیم قطعا باختیم !

ممکنه تاکتیک یا استراتژی در گذشته بارها جواب داده باشه اما الزاما معنیش این نیست که امروز هم جواب میده !

و اگر جواب نداده احمقانه است اگرباز همان روش را تکرار کنیم . (یکی از سوگیری های شناختی ) . 

انعطاف پذیری و تطبیق با شرایط نشان از هوش و پختگی داره . 

اگر طالب موفقیت هستیم بهتره گذشته صرفا منبع تجربه باشه و نه سناریویی که باید تکرار بشه !

گذشته ها گذشته پس بیایید امروز جدید و بهتری بسازیم !


شاید دیروز خیلی خوب و خوش بوده باشیم اما تکرارش نه عاقلانه است و نه در مسیر موفقیت . چون نه امروز دیروزه . نه شرایط همون و نه ما آدم دیروزیم !

روح وحشی

+Let say  welcome to negotiation reaching a compromise on the current confilic .What's your terms&points 


++

*

هراکلیتوس پایداری و ثبات در عنصرهای جهان را رد می‌کرد و معتقد بود همه چیز در جهان در سیلان است؛ تا آنجا که وی گفته‌است: "هیچکس نمی‌تواند در یک رودخانه دوبار گام بنهد". با وجود تغییر و سیلانی که از نظر هراکلیتوس در تمامیِ چیزهایِ جهان وجود دارد، وی لوگوس را تنها چیزِ ثابت و ایستای جهان می‌دانست. پژوهشگران لوگوسِ مورد اشارهٔ هراکلیتوس را «قانونِ حاکم بر جهان» می‌دانند. قانونی که تضاد، نمودِ اصلیِ آن است. ستیز و کشاکش میانِ اضداد، از نظر هراکلیتوس یگانه واقعیت و عدالتِ جهانی بود. به همین ترتیب، هراکلیتوس حتی جنگ را نیزعدالت و امری عمومی می‌دانست. وی را به دلیلِ نظری که در موردِ ستیز اضداد داشت، پایه‌گذار دیالکتیک می‌دانند.

منبع ویکی پدیا


روانشناسی و بازاریابی


نیاز  ( Need)

نیازها الزاماتی اساسی هستند که برای وجود و بقا ضروری و لازم‌اند و این نیازها شامل غذا، لباس و سرپناه می‌شوند. آموزش‌وپرورش و بهداشت و درمان بخش توسعه‌یافته نیازهای اساسی دنیای امروز هستند. به طور کلی محصولاتی که در طبقه نیازها جای می‌گیرند، برای فروش نیازی به فشار ندارند زیرا مشتریان خود اقدام به خرید می‌کنند. اما در جهان رقابتی امروز که برندهای مختلف نیازهای مشابهی از مشتری را ارضا می‌کنند، حتی محصولات مربوط به طبقه نیازها نیز باید با فشار در ذهن مشتریان جای بگیرند.

خواسته (Want)

خواسته‌ها یک قدم جلوتر از نیازها هستند و به طور گسترده‌ای به نیازهای خود انسان بستگی دارند. شاید این تعریف بسیار مناسبی برای خواسته باشد: «روش‌های برآورده کردن نیازها، همان خواسته‌ها هستند.» برای مثال شما برای بقای خود نیاز به تامین مایعات بدن خود دارید، ولی این نیاز را به روش‌های مختلفی می‌توانید برآورده کنید، با آب، دوغ، نوشابه، آب‌میوه و…


و بالاخره وجه بازاریابی موضوع

تقاضا (Demand)

هنگامی که شخصی چیز ممتاز و ویژه‌ای را می‌خواهد و توانایی خرید آن را نیز دارد، این خواسته‌ها به تقاضا تبدیل می‌شوند. تفاوت اساسی بین خواسته‌ها و تقاضاها میل است. مشتری ممکن است به چیزی تمایل داشته باشد اما ممکن است قادر به برآوردن میل خود نباشد. مثلا همه ما دوست داریم و می‌خواهیم ماشین داشته باشیم، ولی شاید عده‌ای توان خرید آن را داشته باشند. اگر توان و میل برای یک محصول وجود داشته باشد  تامین آن رخ دهد گفته می‌شود برای آن تقاضا وجود دارد.

Transpersonal Psychology

جریان روانشناسی مدرن در یکصد سال اخیر شامل چهار موج بوده است.
موج اول روانشناسی، نگرش "روانکاوانه" (Psychoanalytic) بود. این جریان توسط "زیگموند فروید"، عصب شناس اتریشی، پایه گذاری شد و با کارهای بزرگان دیگری همچون" آدلر"، "یونگ"، "هورنای"، "فروم"، "الکساندر" و... گسترش پیدا کرد. اساس تئوری روانکاوی بر نقش" سائق ها" (Drives) بر رفتار انسان بود. ارگانیسم تمایل به ارضاء سائق (معادل ذهنی غریزه) دارد و تمدن، ارضاء سائق ها را محدود می کند. در کشمکش بین نیاز ارگانیسم به ارضاء و نیاز تمدن به اطفاء غرایز، فرآیند سرکوبی و انواع مکانیزم های دفاعی شکل می گیرند تا تعادلی بین ارضاء و اطفاء ایجاد کنند. هر چه این فرآیند ناآگاهانه تر باشد؛ الگوی زندگی فرد بیشتر با کشمکش درونی (Conflict) ، اضطراب یا سبک زندگی تکراری کلیشه ای و غیرقابل انعطاف همراه خواهد بود و هر چه این فرآیند آگاهانه تر باشد؛ رفتار فرد پخته تر و با انعطاف بیشتری همراه خواهد بود. بنابراین هدف روانکاوی به آگاهی آوردن ریشه های ناخودآگاه رفتار است.



منبع https://drsargolzaei.com


دانستنی‌های سلامت

پی ام اس ، با نام سندرم پیش از قاعدگی نیز شناخته می‌شود یکسری علایم جسمی و روانی خاص در زنان است که زمان بروزشان با چرخه قاعدگی ارتباط دارد.

اگر یک زن باشید، با یک مشکل همیشگی و تکراری در زندگی خود مواجه هستید که به هیچ عنوان خوشایند نیست و تبعات منفی بیشماری به‌همراه دارد. مشکلی که تقریبا نیمی از هر ماهِ زندگی را تحت‌تاثیر خود قرار داده و بسیاری از جذابیت‌های دنیا و شادی‌های درونی را کمرنگ می‌کند.

سندرم پیش از قاعدگی اختلالی است که علاوه بر زن‌ها مردها هم باید در مورد آن آگاهی کامل داشته باشند تا اگر شریک عاطفیشان به این سندرم مبتلاست بدانند باید با او چگونه رفتار کنند.

علائم جسمی و روانی سندرم پیش از قاعدگی به طور متوسط ۱۰ روز پیش از شروع قاعدگی آغاز می شود و امکان دارد در طول آن و یا حتی پس از آن هم ادامه داشته باشد. البته این نشانه‌ها بسیار متنوع است و ممکن است دو زن مبتلا به آن، هیچ نشانه ای شبیه به هم نداشته باشند. اما بروز تغییرات منفی و غیرعادی با طول عادت ماهیانه در همه زنان مشترک است.

پی ام اس / سندرم پیش از قاعدگی / روزیاتو

هوس‌های شدید شیرینی نشان دهنده این هستند که بدن شما یک ماده معدنی کم دارد و آن چیزی نیست جز منیزیم. کمبود منیزیم در خانم‌ها ارتباط مستقیمی با قاعدگی آنها دارد.


نشانه‌های پی ام اس چیست؟

گرچه هر زن مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی ممکن است برخی از علائم زیر را داشته باشد و برخی دیگر را نداشته باشد، اما معمولاً تحریک پذیری روانی و زودرنجی از نشانه‌های بسیار رایج در اغلب زنان است و به همین دلیل است که اگر مردی نسبت به این سندرم آگاه نباشد شاید با همسرش دچار چالش شود و کج خلقی و اندوه و کم طاقتی‌اش را تحمل نکند.

همچنین اگر زنی نسبت به این وضعیت جسمی‌اش بی خبر باشد ممکن است در دوره‌های ظهور علائم سندرم پیش از قاعدگی، میزان درگیری‌​ها و دلخوری‌هایش زیاد شود و تصمیم های غیرمنطقی بی بازگشت بگیرد:

در این دوره زنان معمولا از نظر روانی به شدت حساس و آسیب پذیر می​‌شوند.

تمایلات جنسی زنان در این دوره کاهش می‌یابد.

نظم خواب شان مختل می‌شود و اضطراب بالا، توانایی‌شان را برای تمرکز از بین می‌برد.

برخی زنان ممکن است احساس کرختی و رخوت کنند.

در این دوره زنان اندوهگین و بی‌قرار می‌شوند و ممکن است کنترلی روی رفتار خود نداشته باشند.

احتمال دارد که هیجانات را با شدت بیشتری بروز دهند.

به موجب پی ام اس هر محرک کوچکی می‌تواند زنان را آشفته و خشمگین کند.

برخی زنان دائما احساس خستگی می‌کنند یا دردهایی در نقاط مختلف بدن مثل سر، شکم، استخوان ها و عضلات احساس می‌کنند.

برخی نفس کم می‌آورند یا دچار حملات آلرژیک می‌شوند.

گاهی درد خانم‌ها چنان زیاد باشد که حتی ممکن است از لمس شدن اندام شان رنج بکشند.

پی ام اس توانایی تمرکز را از بین می‌برد.

سندرم پیش از قاعدگی مشکلات گوارشی مانند یبوست، اسهال، نفخ یا دلپیچه به وجود می‌آورد.

همچنین ممکن است فرد با تورم زیر چشم‌ها، شکم و مفاصل مواجه شود.

شفافیت پوست در این دوران از بین می‌رود و جوش، لکه‌های پوستی یا تبخال ظاهر می‌شود.

حساسیت و تورم سینه و شکم پف کرده

احساس خشم مداوم یا جدی، بیقراری، یا افزایش مشاجره با دیگران

آگاهی از پی ام اس به زنان کمک می‌​کند خشمش را بیش از پیش مهار کند یا از قرار گرفتن در موقعیت‌های بحرانی بپرهیزد.

پی ام اس / سندرم پیش از قاعدگی / روزیاتو

پی ام اس باعث می‌شود زنان معمولا از نظر روانی به شدت حساس و آسیب پذیر شوند.


سندرم پیش از قاعدگی را چگونه می‌توان کنترل یا درمان کرد؟

سندرم پیش از قاعدگی با نوشیدن زیاد چای یا قهوه یا قرار گرفتن در شرایط مضطرب کننده بیشتر می‌شود. پژوهش‌های علمی متعددی ثابت کرده‌اند علایم پی ام اس در زنانی که افسردگی یا تغذیه نامناسب دارند، بیشتر است.

متخصصان تاکید دارند که رژیم غذایی سالم برای داشتن احساس سلامتی جسمی و فیزیکی در این شرایط بسیار مهم است.

راه کنترل نشانه​‌های سندرم قاعدگی به علایمی که ظهور می‌کنند بستگی دارد. اما به صورت کلی بهتر است توصیه‌های زیر را مدنظر داشت:

خوردن کربوهیدرات‌های منسجم (مثل غلات سبوس دار و نان‌های سبوس‌دار، ماکارونی و غلات)

قطع مصرف کافئین برای کمتر کردن احساس تنش و تحریک‌پذیری و برای کاهش درد پستان

ورزش کردن و افزایش دادن فعالیت‌های فیزیکی (ورزش‌های هوازی، تا ۳۰ دقیقه، ۴ تا ۶ بار در هفته)

مصرف مولتی ویتامین با تجویز پزشک (ویتامین B6 و E، کلسیم و منیزیم)

کاهش مصرف قند، نمک و چربی

افزایش غذا خوردن تا ۶ وعده غذایی کوچک در روز به جای ۳ وعده بزرگتر

داشتن خواب زیاد و عمیق

پرهیز از استرس و اضطراب

برای کنترل پی ام اس شاید بد نباشد زن نشانه‌ها را هر ماه بر روی تقویم ثبت کند. این عمل به تشخیص اینکه آیا نشانه‌ها، واقعاً، محدود به زمان پیش از قاعدگی و قابل پیش‌بینی در محدوده زمان معینی هستند، کمک خواهد کرد.

پی ام اس / سندرم پیش از قاعدگی / روزیاتو

موز سرشار از «تریپتوفان» است. این ماده در بدن تبدیل به ماده شیمیایی «سروتونین» می‌شود که یک ناقل عصبی و بهبوددهنده خلق و خو در افراد است و داروی خوبی برای درمان سندرم پیش از قاعدگی محسوب می‌شود.

در آخر هم بگوییم، این سندرم در اکثر موارد به گونه ‌ای بروز می‌کند که اغلب زنان علائم آن را عادی تصور کرده و از مراجعه به متخصص ‏غفلت می‌کنند در حالی که این چشم‌پوشی می‌تواند به زندگی شغلی، خانوادگی و حتی روابط زناشویی آنها آسیب جدی وارد ‏کند.

گاهی پرخاشگری و افسردگی در زنان مبتلا به این سندرم به قدری زیاد می‌شود که تاثیری بسیار منفی روی روابط فرد ‏با دیگران اعمال می‌کند. از این رو توصیه می‌شود که برای کنترل علائم پی ام اس درنگ نکنید و حتما با پزشک متخصص ‏خود در این باره مشورت کنید و از وی کمک بخواهید.‏


آرام آرام

می بارد از چشمان آسمان

بارانی سرخ

و من ذوب می شوم

آرام آرام

جاری در رگ های خشک زمین

...

در دور دست 

کسی گوری می کند

و آرزوی زنی را 

به خاک میسپارد

نه به سوگ

که به جشن و سرور

..

در آینه زنی را میبینم

که دیگر نیست

زنی را که روزی بود

که دیگر نیست

.

 در آن دور

کسی لبخند می زند

من اینجا

در این نزدیکی

 هیچ را بر صورتم

تکرار میکنم

تکرار میکنم

و فعل رفتن را

مشق میکنم .



روح وحشی

+جمعه های لعنتی

Here I'm standing on the sea shore
She is gone, now she's gone
All the angels praying for me
As I fall, As I fall
While I'm melting in the rain, deep in pain, she is so far
Will we ever meet again as friends, after so long?
To me nightmare with the devil
I'll go strong, I'll go strong
All my friends now try to save me
What a joke, what a joke
While I'm melting in the rain, deep in pain, she is so far
Will we ever meet again as friends, after so long?
While I'm melting in the rain, deep in pain, she is so far
Will we ever meet again as friends, after so long?


آهنگ "اگر چکشی داشتم"

اجرا سال ۱۹۵۶


ترانه سرا و خواننده:پیتر سیگر


ترجمه ی متن ترانه از شاملو



اگر چکشی میداشتم

صبح میکوبیدم

شب میکوبیدم

در سراسر کشور

بیدار در برابر خطر


ما باید متحد شویم

برای دفاع از صلح


اگر ناقوسی میداشتم

صبح مینواختم

شب مینواختم

در سراسر کشور

بیدار در برابر خطر


ما باید متحد شویم

برای دفاع از صلح


اگر ترانه ای میداشتم

صبح میخواندم

شب میخواندم

در سراسر کشور

بیدار در برابر خطر


ما باید متحد شویم

برای دفاع از صلح


اکنون مرا چکشی هست

و ناقوسی

و ترانه ای برای خواندن در سراسر کشور

چکش عدالت

و ناقوس آزادی

و ترانه ی صلح

ترانه ی صلح!




دانلود ترانه در کانال زیر

sahaja_ yoga@




متن اصلی در ادامه




اولش نامحسوسه . خودتم نمیفهمی . 

اما یک زمانی می رسه که میبینی انگار حالت بهتره . خیلی بهتر !

برمیگردی و عقب را نگاه میکنی .

میبینی اوه ! کلی دنده عقب اومدی و خودتم نفهمیدی . 

لابد خوابم برده بوده . به خودت میگی !

آخیشی میگی و اینبار خودت شخصا و راسا و با عزم جزم دنده عقب می ری .


عجب حالی میده تنهایی .


بعد یک مدت اما دیگه این واژه را نمیشناسی .

انگار از دایره ی لغاتت حذف شده !


روح وحشی

+منظورم عزلت و انزوا نیست .

کنار آدما هستم . اما نه با آدما هستم نه دیگه میخوام باشم .

اما اگر لازم باشه ... 

دیگه بقیه اش ریا میشه اگه بگم 😉


وقتی کم کم یاد میگیری که برای خودت زندگی کنی  ، بی آنکه بخواهی به هر طریقی خودت را برای دیگری مصرف کنی ، آن وقت است که مقدمه ی کتاب پایان تنهایی خودت را نوشته ای !


ادامه ی مطلب 


وقتی میفهمی که فرزندت بیش از آنکه باید تو را مصرف کرده و یا شاید بهتر است بنویسم بیش از آنچه لازم بوده خودت را هدر داده ای .


وقتی میفهمی سال ها برای مادرت مادر بوده ای و طعم شیرین کودکی و فرزند بودن را نچشیده ای . وقتی میفهمی که مادرت تو را مسبب بدبختی خودش اش میداند . وقتی میفهمی تو فرزندی بوده ای حاصل یک انتقام و نه یک عشق .


وقتی میفهمی که هرگز به خواهر و برادرت فرصت ندادی تا برایت خواهری و برادری کنند و برایشان مادر بوده ای .


وقتی نمیفهمی پدر داشتن چه مزه ای میتواند داشته باشد اما برایش مادر میشوی .


وقتی میفهمی کسی که عاشقانه دوست اش داشته ای ؛ عشق ات ، سهم تو نیست و هرگز هم نخواهد بود . اویی که با تمام وجودت میفهمیدی اش ، هیچوقت حرف تو را نفهمید و اسیر برداشت های غلط اش بود .

 هرگز ندانست که تو ذره ای از او توقع نداشتی و فقط دل ات میخواست دست نوازشی باشی برای تنهایی اش . دستی دهنده و نه هرگز گیرنده ! نفهمید که تو هیچ نخواستی مصرف اش کنی . نخواستی آینده اش را ؛ دلخوشی هایش را ؛لذت هایش را ؛ خودش را از خودش بگیری .

 و فقط میخواستی گاهی در کنارش ،  خودت باشی ، خودش باشد  بی آنکه نگران قضاوت های غلط پی در پی آن دیگری باشید . قضاوت هایی کشنده که دهانت را از گفتن حرف هایت باز می دارد . 

وقتی یادت می آید که چه سان میترسیدی بگویی از آنچه در درون ات میگذشت . میترسیدی که باز قضاوت ات کند و انگ های عجیب و غریب به تو بزند .

   

وقتی کم کم میفهمی اویی که همه ی دلیل بودن ات است با تمام وجودش نبودن ات را ، رفتن ات را و محو شدن ات از زندگی اش را  آنهم چه حریصانه و سنگ دلانه میخواهد و در این راه به هر وسیله و دروغ کودکانه ای متوصل می شود . و چه بهتر که هر چه رنج آورتر باشد این دروغ ها .

وقتی میفهمی که عشق ؛  در مقابل مادیات و لذات کوچک زندگی ، بازنده ای بیش نیست . 

وقتی میفهمی که عشق در ذهن اویی که عاشق اش بوده ای ، عاشق ات بوده است ، واژه ای است  نماد دشمنی که باید بر آن غلبه کرد و بر قله ی پیروزی اش پرچم فتح کوبید و پای آن به شادی رقصید و آواز سر داد . چه جشنی باشکوه تر از شکستن دل معشوقی که بالاخره به عاشقی ابدی مبدل گشت و از سرش باز شد ! 

و ناگهان چه خوب میفهمی که تو از یک معشوق  به یک مزاحم بدل شده ای و باید از صفحه ی روزگارش محو شوی .محو محو محو ...چیزی شبیه مردن ! انگار که هیچ نبوده اید . نه تو ...نه عشق !

 

آن وقت است که خودت را مادرانه در آغوش میکشی و استحاله ی تنهایی را با تمام وجود حس میکنی ...مانند گلوله برفی که در دستان گرم کودکی ات به آرامی ذوب میشد و لذت آن در کف دستانت بدن ات را مور مور میکرد .

آن وقت است که میفهمی،  حس تنهایی در تو به نیستی و زوال رسیده است و کتاب پایان تنهایی به صفحات آخر  ...


روح وحشی

+دوست داشتن آدم ها دوست تو نیست . دشمن تو هم نیست . مرحله ای سخت از زندگی توست که به تو بیاموزد چیزی را که هرگز نمیخواستی بیاموزی .

++حس تنهایی اختراع انسان های مازوخیست است .

میتوانیم تنها نباشیم اما به عمد این حس را در خودمان می آفرینیم .

یا با افکارمان

یا با اعمال مان


+++میتوانستیم تنها نباشیم . فقط با فرصت به یکدیگر . عشق تکرار نمیشود !

و دگر هیچ ...


محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ، اسرائیل را متهم کرد که با بمباران‌هایش در سوریه دست به «ماجراجویی» زده و گفت که نمی‌تواند احتمال وقوع رویارویی نظامی بین ایران و اسرائیل را منتفی بداند.

آقای ظریف این مطلب را در مصاحبه‌ای با روزنامه آلمانی «زوددویچه» گفت که پنج‌شنبه دوم اسفند در این روزنامه به چاپ رسید.

او در این مصاحبه گفت که ایران به دعوت دولت سوریه در آن کشور حضور دارد اما اسرائیل با اقدامات خود حریم هوایی سوریه و لبنان و هم‌چنین قانون بین‌الملل را نقض می‌کند.

وزیر خارجه ایران گفت: «اسرائیل دست به ماجراجویی زده و ماجراجویی همیشه خطرناک است.»

محمدجواد ظریف در پاسخ به این پرسش که «آیا احتمال رویارویی نظامی پیش رو بین ایران و اسرائیل وجود دارد؟»، گفت: «نمی‌دانم اما نمی‌توانیم این احتمال را منتفی بدانیم.»




محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، روز یک‌شنبه ۲۸ بهمن، نیز در کنفرانس امنیتی مونیخ، در پاسخ به این پرسش که آیا خطر جنگ در منطقه افزایش یافته، گفت: «قطعاً کسانی دنبال این هستند.»



قورباغه به کانگورو گفت : من و تو میتوانیم بپریم. پس اگر با هم ازدواج کنیم بچه مان می تواند از روی کوه ها یک فرسنگ بپرد، و ما می توانیم اسمش را «قورگورو‌» بگذاریم ...

کانگورو گفت : "عزیزم" چه فکر جالبی! من با خوشحالی با تو ازدواج می کنم اما درباره ی قورگورو، بهتر است اسمش را بگذاریم «کانباغه» ...

هر دو بر سر «قورگورو» و «کانباغه» بحث کردند و بحث کردند ...

آخرش قورباغه گفت : برای من نه «قورگورو» مهم است و نه «کانباغه» ... اصلا من دلم نمیخواهد با تو ازدواج کنم ...

کانگورو گفت : بهتر ...

قورباغه دیگر چیزی نگفت. کانگورو هم جست زد و رفت. آنها هیچ وقت ازدواج نکردند، بچه ای هم نداشتند که بتواند از کوه ها بجهد و تا یک فرسنگ بپرد. چه بد، چه حیف که نتوانستند فقط سر یک اسم توافق کنند ...! 


شل سیلور استاین ( نویسنده ی کتاب قطعه ی گمشده) 


«پتانسیل موجود برای دستاوردهای بزرگ، قربانی اختلاف نظرهای کوچک می شود» ...



معرفی کتاب


نام کتاب: عشق و زندگی

نویسنده: دکتر دین ارنیش

مترجم: ابوالقاسم پوزش

انتشارات دانشگاه فردوسی- شماره 383



 دکتر "Dean Ornish" متخصص قلب در امریکا، کتابی نوشته اند به نام 

"Love & Surviva " که به فارسی تحت عنوان "عشق و زندگی" ترجمه شده است. ایشان به عنوان یک طبیب پژوهش های مربوط به کیفیت و کمیٌت ارتباط بین فردی و تاثیر آن بر سلامت جسمی را بررسی و جمع آوری کرده  است.


در این کتاب به حجم زیادی از پژوهش های علمی برخورد می کنید که  نشان می دهند ما انسان ها همان طور که برای سالم بودن به غذای خوب نیاز داریم ، به هوای خوب نیاز داریم و به آب آشامیدنی پاک نیاز داریم ، به ارتباطات سالم هم  احتیاج داریم. یعنی نه تنها اگر ارتباطات رضایت بخش در زندگی نداشته باشیم از نظر روانی، هیجانی و احساسی حال بدی داریم، بلکه از نظر جسمانی هم دچار مشکلات جسمانی و بیماری ها می شویم.


یکی از این تحقیقات این بود که قبل از دوره اپیدمی سرما خوردگی، به دو گروه داوطلب پرسشنامه هایی را می دهند؛ اول گروهی که کمتر از چهار ارتباط صمیمی در زندگی شان دارند ، و گروه دوم کسانی که بیش از چهار ارتباط در زندگی شان دارند. (یعنی کمیٌت ارتباط دوستانه را بررسی می کنند). بعد از مطالعه می بینند کسانی که بیش از چهار ارتباط صمیمانه در زندگی شان دارند یک چهارم  گروه دیگر دچار بیماری سرما خوردگی می شوند. یعنی اگرچه بیماری سرما خوردگی یک بیماری کاملأ ویروسی است، اما ارتباط های صمیمانه ی ما می توانند در مقاومت ما نسبت به آن نقش داشته باشند.


 مکانیزم این مقاومت به میزان ساخت ایمونوگلوبولین A مربوط است، ایمونوگلوبولین A پادتنی است در حلق و بینی ما که از عفونت های تنفسی ویروسی پیشگیری می کند .و میزان ساخت این ایمونوگلوبولین تحت تاثیر روابط بین فردی ما قرار دارد!


در تحقیق دیگری تعدادی زوج را برای اینکه کیفیت رابطه شان را بفهمند، تحت یک سری تست فرافکن قرار دادند (یک تست projective). یک نقاشی از دونفر که در پارک بودند را به این زوج ها نشان دادند و گفتند که شما یک داستان بسازید راجع به این که این دو نفر دارند به همدیگر چه می گویند. بر اساس حدس این که آن دو نفر دارند به همدیگر چه  می گویند کیفیت رابطه ای که در آن هستند را ارزیابی کردند، زیرا فرض این بود که آنها  رابطه شان را در داستانی که ساختند project می کنند. بر این اساس افراد را به دو دسته تقسیم می کردند؛ گروهی که روابط شان با یارشان رضایت بخش است و گروه دیگر کسانی که رابطه شان رضایت بخش نیست. آن هایی که روابط غیر رضایت بخش داشتند شش برابر بیشتر دچار بیماری ویروسی در زمان اپیدمی شده بودند.


بنابراین چه کیفیت رابطه (رضایت بخش بودن و یا نبودن آن) و چه کمیٌت رابطه (یعنی تعداد روابط صمیمانه ای که ما با دیگران داریم) در ابتلاء ما به بیماری ویروسی نقش بازی می کند.


  در این کتاب به تحقیق دیگری  اشاره شده، به این ترتیب که به دو گروه داوطلب فیلم نشان می دهند. یک گروه فیلمی را نگاه می کنند که مربوط به روابط بین فردی نیست و یک سری از داوطلب ها فیلمی را نگاه می کنند که راجع به فعالیت های انسان دوستانه ی مادر ترزاست، یعنی راجع به عواطف انسانی، محبت و بخشندگی  در یک رابطه بین فردی. از هر دو گروه قبل از تماشای فیلم و بعد از تماشای فیلم نمونه ی بزاق دهانشان را برای اندازه گیری ایمونوگلوبولین A گرفتند ، گروهی که فیلم خنثی را نگاه کرده بودند طبیعتأ تفاوتی هم در ایمونوگلوبولین بزاق شان قبل و بعد از فیلم مشاهده نشد در حالی که گروهی که فیلم محبت و بخشندگی های مادر ترزا را نگاه گرده بودند ایمونوگلوبولین بزاق شان چند برابر شده بود . 


 یعنی حتی تماشای فیلم محبت آمیز می تواند بعضی از ما آدم ها را در مقابل بعضی بیماری ها به صورت طبیعی واکسینه کند.


تعداد بسیار زیادی از این نوع پژوهش در این کتاب آمده که نشان می دهد ما انسان ها حیواناتی کاملأ اجتماعی هستیم. به این معنا که سلامت جسمانی ما هم اساسأ در انزوا و تنهایی قابل تأمین نیست. بنابراین جدا از جنبه های روانپزشکی قضیه، ما حتی اگر بخواهیم که از نظر جسمانی بدنی سالم داشته باشیم به روابط مبتنی بر صداقت ، اعتماد و محبت نیاز داریم.


دکترمحمدرضاسرگلزایی روانپزشک



** به علت نایاب بودن کتاب "عشق و زندگی" ، فایل PDF آن به پیوست در کانال book6727 @ به اشتراگ گذاشته شد .  روح وحشی



غم انگیزه ...

چند روزه دارم سعی میکنم برای یک خانواده که پدر ندارن و مادر سرپرست 2 دانشجو و یک دختر مریض هست کمک جمع کنم تا دیه یک تصادف را پرداخت کنند و کار به زندان نکشه . اونم یک جوان 19 ساله ...

واکنش ها :


چشم ( اما خبری نشد)

سکوت 

نمیتونم

شماره کارت بده ( دادم اما واریزی نداشت )


بی حسی انسانیت .


اینها هیچکدوم ندار و فقیر که نیستن خوشبختانه وضع خوب تا عالی هم دارن .


حالا من موندم دو درد.


درد اون خانواده

درد مرگ تدریجی انسانیت


روح وحشی

+کرمانشاه هنوز ادامه داره اما مردم بی حس شدن ...


خودخواه باشید .

به حد نارسیس فقید عاشق خودتون باشید .

سنگدل باشید .

کلا یک بیشعور درجه یک باشید .



وگرنه این زندگی که پشت قباله تون انداخته شده ، میشه حناق و راه گلوتون را میبنده ...


نه موافق نیستم . خودکشی احمقانه است . می دونی چرا ؟! چون نیستی تا حال نبودن را ببری .

اگر یک آپشن دیگه میخوای پیشنهادم اینه که تبدیل بشی به یک ربات !


یک دوستی داشتم که همیشه به من میگفت زیاد روی چیزی تاکید نکن چون لو میری که داستان برعکسه !

کسی مدام روی یک کلمه تاکید میکنه و اصرار داره که اون هست یا نیست در واقع داره سایه اش را فریاد میزنه .

یعنی پاشنه ی آشیل اش .


من شادم

من خاص ام

من واقع بینم

من حساسم

من دروغ نمیگم

من مهربونم

من انسانم

من

من

من


موضوع درست برعکسه .

نتیجه اینکه فکر نکن پیشنهاد اول مناسبت نیست . از عهده اش برمیای .

ما همه امون یک بیشعور بالفطره هستیم . یک عوضی که پشت نقاب های اخلاق و دین و عقاید شخصی پنهان شدیم .


روح وحشی

+مخاطب : روح وحشی

پس حرص نخور !


زندگی خیلی سخت شده .

دل ها سخت

دل ها سنگ 

دست ها تنگ

دل ها کوچک

دست ها گیرنده

چشم ها حریص

شکم ها گرسنه

چشم ها تنگ


مغزها تهی

مغزها تهی

مغزها شکم

مغزها شهوت پول و قدرت و تن

مغزها حریص


بیماری روحی و ذهنی اپیدمی شده . 

نگو من خوبم

دیگه کسی خوب نیست 



کاش این روزهای سخت تمام بشه .

رنج تمام بشه 

دنیا بی خیلی از ما قابل تحمل تره ...



روح وحشی

+دلم تنگ روزهایی است که زیبایش می دیدم .

روزهایی که عشق را باور داشتم .

روزهایی که عاشق بودم !

امید جانم ز سفر باز آمد، شکر دهانم ز سفر باز آمد

عزیز آن که بی خبر، به ناگهان رَود سفر

چو ندارد دیگر دلبندی، به لبش ننشیند لبخندی

چو غنچه سپیده دم، شکفته شد لبم ز هم

که شنیدم یارم باز آمد، ز سفر غمخوارم باز آمد

همچنان، که عاقبت، پس از همه شب بدَمد سحر

ناگهان، نگار من، چنان مه نو آمد از سفر

همچنان، که عاقبت، پس از همه شب بدَمد سحر


ناگهان، نگار من چنان مه نو آمد از سفر

من هم، پس از آن دوری، بعد از غم مهجوری

یک شاخه گل، بردم به بَرش، یک شاخه گل، بردم به بَرش

دیدم که نگار من، سرخوش، ز کنار من، بگذشت و به بَر، یار دگرش

بگذشت و به بَر، یار دگرش

وای از آن گلی که دست من بود، خموش و یک جهان سخن بود

خموش و یک جهان سخن بود

گل که شهره شد به بی وفایی، ز دیدن چنین جدایی

ز غصه پاره پیرهن بود


دانلود

 اینکه براستی فراموش شوی

یا اینکه تظاهر کنند فراموش ات کرده اند ؟


هیچکدام البته !

بدتر این است که خودت خودت را فراموش کنی اما تظاهر کنی که سخت به یادت خودت هستی .

بگذار دیگران هر چقدر دلشان میخواهد فراموش ات کنند !

باور کن هیچ توفیری نه به حال زمین دارد و نه به حال تو !

روح وحشی

+هر وقت یاد گرفتی که خودت رابه یاد بیاوری آنوقت دیگران حتی اگر هم بخواهند  نمیتونند فراموش ات کنند ... 

شعری که در آدم بمیرد . لاشه اش بو میگیرد .


فصل کرگدن ها / بهمن قبادی


چیزی که من فهمیده ام این است که :


این دوست خوب نیست که حال تو را خوب میکند

در واقع حال خوب توست که دوستان و آدم های خوب را جذب میکند !


آنقدر حال ها خراب و بد است که آن آدم خوب خوب ها هم از بدتر شدن حالشان فراری اند .

منتظر نباش کسی بیاید و اشک ها و غم هایت را پاک کند .

آدم ها دیگر حوصله ی اشک و غم خودشان را هم ندارند .

حالت را خوب کن .

مادر و پدر خودت باش .

مسئول خودت باش .

شاد باش .

آن وقت می توانی منتظر زنبورها شوی تا به دور عسل جمع شوند .


روح وحشی

+این نه گلایه است و نه منفی بافی .

 واقعیت این است که انسان بالغ مسئول شادی خودش است و انتظار ندارد که دیگران از راه برسند و شاداش کنند . بلکه منتظر تقسیم کردن شادی خود با دیگران و نتیجتا شادتر شدن خودش است .

++منتظر نباش تا کسی بیاید و در آغوش ات بکشد . خودت خودت را در آغوش بکش ...