از صداش
از صورتش
از دغدغه هاش
از قلب مهربونی که داشت
خسته نمی شم .
وقتی مصاحبه هاش را گوش میدم . وقتی فیلم مستندی که در موردش ساختند میبینم .
وقتی لطفعلی خان را می خونه .
انگار هزارسال ه که میشناسمش .
دردهاش را حس میکنم .
فرهاد را میشناسم . خیلی خوب ...
اون آدمی که تمام دردش نفهمی بود اما صداش در نمی آمد و با نفهمی ها بزرگ منشانه کنار می آمد .
بچه که بودم وقتی از جلوی کوچینی رد میشدم دلم میخواست فرار کنم و بپرم توش .
نمیدونستم چرا ...
روح وحشی
+کاش میتونستم اینجا آهنگ هاش را هدیه کنم بهتون .
++امروز همه اش اشکم دم مشکم ه . فکر کنم به یک عزاداری اساسی نیاز دارم