پخته و کامل کسی است که هرگز در بی تصمیمی باقی نمی ماند و هرگز دچار عجله نمی شود.
آرتور شوپنهاور
در باب حکمت زندگی
پخته و کامل کسی است که هرگز در بی تصمیمی باقی نمی ماند و هرگز دچار عجله نمی شود.
آرتور شوپنهاور
در باب حکمت زندگی
آدمی هرگز از کسی که از خود خردتر میشمارد نفرت ندارد، بلکه هنگامی به کسی نفرت می ورزد که او را با خود برابر یا از خود برتر شمارد.
فردریش نیچه /فراسوی نیک و بد
+سگ مرده را کسی لگد نمیزند .
این طور بارم آورده بودند که بترسم
از همه چیز
از بزرگتر که مبادا بهش بربخورد؛
از کوچکتر که مبادا دلش بشکند؛
از دوست که مبادا برنجد و تنهایم بگذارد؛ از دشمن که مبادا برآشوبد و به سراغم آید...
راحتتان کنم؛ همه اش نصیحت بود؛ همه اش نهی. هیچکس هم نگفت چکار باید کرد. یکی هم از دستش دررفت گفت: "ای که دستت میرسد کاری بکن-پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار" وبلاخره نگفت چکار. این طور بود که هیچ چیزی یاد نگرفتم؛ از جمله مقاومت کردن را
همنوایی شبانه ارکستر چوبها
رضا قاسمی
دقت کردین ؟
بعضی ها را تا تحویل میگیری خودشون را میگیرن و دوری میکنن .
وقتی دوری میکنی اون وقت میافتن دنبالت و خواهانت میشن .
جل الخالق !
عجب جانوری هستیم ما !!!!
روح وحشی
+نگفتم دو پا چون کانگورو و شامپانزه و ...هم دو پا هستن و این ویژگی خاص ما نیست !
دوستم داشتی
دوستم داری
اما هیچوقت درکم نکردی
هیچ وقت
روح وحشی
+اوهوم
++ مخاطب من لمس زمینی ندارد .
نمیدونم چرا از صبح الکی الکی خوشحالم ؟!
نه اینکه عادت دارم دنبال علت اندوه و شادی هام بگردم ؛ امروز مدام دنبال رد پای تو هستم !
فقط تو میتونی اینجوری خوشحالم کنی .طوری که حس میکنم سلول هام به رقص دراومدن !
رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست ...
روح وحشی
+ذهن ما سیستم عجیبی داره ...
++چرا امروز اینقدر خوشحالم ؟!
خیابان انقلاب
به دلیل مشغله فراوان دیر به دیر به خیابان خاطراتم سر می زنم اما هربار که می روم تکه ای از روحم جدا می شود و می میرد. کودکی من در این خیابان سپری شد از مدرسه که برمی گشتم ده تا کتابفروشی را سر می زدم و در هر کدام چند صفحه از یک کتاب را می خواندم آن روزها این گونه نبود که بچه ها از ترس تجاوز در خانه محبوس باشند. فروشنده ها وقتی می فهمیدند عاشق کتاب هستی کتاب را به تو امانت می دادند.
بعدها کتاب فروش ، ناشر و کافه دار شدم اما انقلاب به سرعت تغییر کرد اول طباخی ها و چلوکبابی ها و بقال و چقال فرهنگی شدند و به یکباره شدند کتابفروش و کافه دار در فاز بعدی پای فلافلی ها و پایان نامه فروش ها باز شد و یکهو حالم از همه چیز به هم خورد دست فروش های دیروز که ازشان مارکز و هدایت می خریدی و کتاب افست را با هزار ترس و لرز در یک روزنامه به دستت می دادند و تو حتی نمی توانستی کتاب را ورق بزنی تا چک کنی که صفحه سفید نداشته باشد تبدیل شدند به فروشندگان راز موفقیت و قورباغه را در ماتحتت کن و غیره!
بقیه هم برای گذران معیشت درسی فروش شدند یا مغازه خود را به صورت غرفه ای به ده نفر اجاره دادند تا از سی دی پورن ، عینک ری بن و عطر ماه تولد تا سمنوی عمه لیلا و کتاب بی شعوری را در کلاژی ناهمگون به خلق الله سنده مال کنند.
صف های جشنواره فجر سینما سپیده و بهمن جای خود را به BRT داد و جوانکی که تا دیروز از مغازه ها کتاب بلند می کرد امروز مسئول بررسی شعر در یکی از موسسات انتشاراتی شده است و همین خاطرات را در اینستاگرام برای مردم بازگو می کند و در زیر پست کاربری می نویسد: استاد همین که با صداقت از عشقتان به کتاب گفتید عرزشش بیشتر از اختلاصگران کثافط است!
دیگر کتاب هایی که دوست دارم در انقلاب پیدا نمی شود باید بروم به عروسک فروشی ها تا یک گلدان کاکتوس ببینم با عکس راجرواترز یا دیلدو با شعری از مولانا و فروشنده که می خواهد راهنمایی ام کند : چه کتابی می خوانید؟ فلسفه را دوست دارم.
تهوع را خوانده اید؟! بالا می آورم و می دوم به سمت آش فروشی نیکوصفت تا ابراهیم را ببینم و باقی روز را با جوک گفتن تمام کنم!
محسن الوان ساز
الوان ساز در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/mohsen.alvansaz
استعفای دسته جمعی نمایندگان استان اصفهان جدیدترین استعفای نمایشی و سمبولیک نمایندگان است .
استعفاهای دسته جمعی پیش از این نیز چندین بار رخ داده اما درنهایت تنها درحد یک تهدید باقی مانده و این نمایندگان تا پایان دوره تشریف خواهند داشت ...
نمایندگانی که صدها میلیون تومان برای ورود به مجلس هزینه می کنند، به راحتی عطای کرسی بهارستان را به لقایش نمی بخشند !
+ماشاالله ملت ایران کلهم الاجمعین هنرپیشه تشریف داریم .
و شیفته ی نیمه تمام رها کردن امور هستیم .
نمونه و دموی هر چیز را ارائه میکنیم !
++نمایندگانی که میلیاردها از مملکت را ...می زنند که به این راحتی بای بای نمیکنند .
+++ما رو گرفتید رفقا ؟!
حرف هایی برای نگفتن را میگویم !
آیا شما هم حرف هایی برای نگفتن دارید ؟
حرف هایی آنقدر تلخ و خصوصی که توان گفتن شان را نداشته باشید .
حرف های آنقدر پراهمیت را که می دانید با گفتن شان هیچ اتفاق مهمی نخواهد افتاد مگر آنکه با لب های بسته ...با دست های باز ...بگوییدشان !
چقدر زندگی تلخ و رنج آور شده . آنقدر که گفتن از زیبایی زندگی فانتزی خواب های طلایی را هم به سخره میگیرد ...
روح وحشی
+رنج ...رنج ...رنج ...
هفت تپه
دبستانی در اصفهان
کانکس های له شده در سرپل ذهاب
گورهای زنده خواب
دنده های کودکان یمن
درویشان
خط فقر 4 میلیونی و حقوق 1.2 میلیونی کارگران
و ...
زندگی هیچ شیرین نیست ...
هیچ
و کرور کرور تلخ ...
دم گاراژ بودم یارم سوار شد
دل مسافرین به حال من کباب شد
میرم توو شهر میگردم
پی دلبر میگردم
اگه دلبر نبود
پی همسر میگردم 😆
اصغر فرهادی: زیر نویس فارسی «همه می دانند» را به ناچار خودمان منتشر کردیم/ بعد از انتشار در اینترنت نمی خواستیم فیلم با زیرنویس های متفرقه دیده شود/ در داخل ایران با خیال راحت فیلم را ببینید/ نگرانی تهیه کنندگان گسترش لینک های دانلود به خارج ایران است
🔹فرهادی در گفت و گو با شرق گفت: در سفرهای متعددی که به اسپانیا داشتم، متوجه شدم ساخت این فیلم به طوری که در ایران هم قابل نمایش باشد، شدنی نیست. قراری با خودم گذاشته بودم فیلم را هر اسپانیایی هم که ببیند، احساس نکند یک غیراسپانیایی سازنده آن است. این در واقع یک چالش بود. بنابراین دیدم اولین تصمیمی که باید بگیرم این است که آیا این فیلم در ایران اکران رسمی بشود یا نه؟ و به دلایل بسیار، دیدم بهتر است ذهنم را گرفتار این موضوع نکنم حتی به قیمت اینکه فیلم در سینماهای ایران روی پرده نرود و به ذهنم رسید که میتوان فیلم را با کیفیت بالا در فضای مجازی منتشر کرد. این از تصمیمات اولیه بود.
🔹برنامهریزی برای نمایش «همه میدانند» در ایران این بود که فیلم را بعد از اکران آمریکا؛ یعنی چند ماه دیگر، به طور رایگان با زیرنویس روان و مورد تأیید روی اینترنت بگذاریم اما اتفاقی که افتاد این بود که از دو هفته پیش و با توزیع رسمی دیویدی و بلورِی فیلم در فرانسه ممکن است فیلم روی اینترنت منتشر شود و برنامهریزی قبلی ما را بههم بریزد. به همین دلیل زیرنویس را سریع آماده کردیم که اگر فیلم غیرقانونی آمد، لااقل با زیرنویس درست دیده شود. ما بهناچار فایل زیرنویس را روی اینترنت گذاشتیم تا مانع انتشار زیرنویسهای متفرقه شویم.
🔹فرهادی درباره بیانیه روابطعمومیش پیرامون نارضایتی و مذمت انتشار نسخه قاچاق گفت: در آن بیانیه گفته شده تهیهکنندگان، نه سازندگان. بههرحال وقتی این اتفاق افتاد به نظر نمیرسید با توجه به سرعت انتشار لینکها کاری بشود کرد و تصمیم من این بود که علیرغم برنامهریزی که برای چند ماه بعد شده بود که فیلم منتشر بشود، اعلام کنیم که هرکس خواست فیلم را ببیند، اما تهیهکنندهها این میزان از گستردگی لینکها در اینترنت را که دیدند برایشان خیلی نگرانکننده بود. تماس گرفتند و خواهش کردند که روابطعمومی فیلم در ایران از قول آنها انتشار فیلم را غیرقانونی اعلام کند که فیلم انتشارش به بیرون از ایران گسترش پیدا نکند.
🔹دو شبکه ماهوارهای فیلم را غیرقانونی پخش کردند که البته پخشکننده آمریکا در مورد آنها اقدام حقوقیاش را شروع کرده است.
🔹درداخل ایران است که چون حقوق پخش آن متعلق به من است با وجود اینکه فیلم زودتر منتشر شده، نهتنها با دیدهشدنش مشکلی ندارم، بلکه باعث خوشحالی من است که مردم فیلم را ببینند. بخش دوم اما مربوط به بیرون از ایران است و حق پخش فیلم متعلق به پخشکنندههای آن کشورهاست که بعضیشان فیلم را سال گذشته پیشخرید کردهاند. اینکه این لینکها بیرون از ایران هم امکان دسترسی به فیلم را فراهم کرده چیزی است که باعث آسیب به اکران دیگر کشورها میشود.
🔹داخل ایران با خیال راحت فیلم را ببیند. فقط امیدوارم که دانلود فیلم به خارج از ایران گسترش پیدا نکند. وقتی این لینکها روی اینترنت میآید دیگر فقط محدود به ایران نیست. در بسیاری از کشورهای دیگر که فیلم هنوز اکران نشده برای همه در دسترس است. امیدوارم کسی فیلم را به زبانهای دیگر زیرنویس نکند، اما دیدنش در ایران باعث خوشحالی من است.
بهترین مچ ...
مست و دیوانه !
مولانای جان چرا کم لطفی کرده و دنبال یه عاقل میگشته تا ما را ببرد خانه ؟!
کی بهتر از مست میتونه دست دیوانه را بگیره و هم قدم اش بشه ؟
کی بهتر از دیوانه میتونه از تلو تلو خوردن دماغی و جسمانی یک مست فردا صبح توی شهر جار نزنه ؟!
بی خیال ...
ما از عهده ی هم برمیایم .
لطفا عاقلان به حریم ما ورود نکنن .
یعنی کلا ورود عاقلان ممنوع !
روح وحشی
+عقل زیادی به جنون نزدیکتره تا دیوانگی !
++مستی ؟
اوهوم
چی خوردی باز ؟
گول
گول؟!
گول چشماتو
مست توام
تو
#دیالوگ بی نظیری که زنده یاد انتظامى در شاهکارى از على حاتمى؛ "حاجى واشینگتن" با خودش تکرار می کنه
جاودانه باد نام و یادِ استادان علی حاتمی و عزت الله حاتمی انتظامى.
روحش شاد.
مملکت رو تعطیل کنید. دارالایتام دایر کنید درست تره.
مردم نان شب ندارند، شراب از فرانسه مى آید، قحطی است، دوا نیست، مرض بیداد میکند. نفوس، حق النفس میدهند. باران رحمت از دولتی سر قبله عالم است و سیل و زلزله از معصیت مردم.
میر غضب بیشتر داریم تا سلمانی. سر بریدن از ختنه سهل تر...
ریخت مردم از آدمیزاد برگشته.
سالک بر پیشانی همه مُهر نکبت زده.
چشم ها خمار از تراخم است. چهره ها تکیده از تریاک.
اون چهارتا آب انبار عهد شاه عباس هم آبش کرم گذاشته...
ملیجک در گلدانِ نقره مى شاشد.
چه انتظاری از این دودمان با آن سرسلسله اخته؟
خلق خدا به چه روزى افتاده ند از تدبیر ما؛ دلال، فاحشه، لوطی، یله، قاپباز، کفزن، رمال، معرکهگیر، گدایی که خودش شغلی است...
حاجی واشنگتن
علی حاتمی
آلن بدیو :
به نظرم بین عشق و سینما رابطهی تنگاتنگی وجود دارد. باید به هر دو آری بگویید و گرنه تنها خواهید ماند .
بزرگترین فیلسوف زندۀ فرانسه می گوید که «عشق عبارت از تفاهم و قرارداد دو آدم خودخواه نیست. عشق فرآیند بازساختن و باز آفریدن است که آنها را مجبور به فراتر رفتن از خودخواهی می نماید. برای این که عشق پایدار بماند، باید روی آن کار کرد و خود را هردم باز آفرید.»
آلن بدیو، فیلسوف چپ ۷۲ ساله، از فعالین جنبش های دانشجویی و کارگری، منتقد سرسخت سارکوزی و اولاند، چنان چهرۀ جنجال برانگیز در فرانسه به حساب می آید که وقتی هفته نامۀ معتبر «ماریان» زندگینامه اش را می نگاشت، عنوان زیر را انتخاب کرد: «بدیو: آیا این ستارۀ فلسفه، یک حرامزاده خبیث است؟» بدیو با لبخند شیرین در آپارتمان اش در پاریس می گوید: «همه می گویند که عشق عبارت از پیدا کردن فرد مناسب و مطابق به معیارها است، و پس از آن همه چیز درست می شود. عشق چنین نیست. سخن این پیر مرد را بشنوید: برای پیداکردن و پایداری عشق باید زیاد کار نمایید و زحمت بکشید!»
آلن بدیو در کتاب جدیدش، در ستایش عشق، در مورد زندگی همراه با عشق می نگارد: «تنها یک بار در زندگی خود از عشق به ستوه آمده و از آن دست کشیدم. آن عشق نخستین ام بود، بعد از آن متوجه حقیقت موضوع شده و تلاش ورزیدم که اشتباه خود را با عجله زیاد و از روی نیاز شدید جبران نمایم اما خیلی دیر شده بود- مرگ آن عزیزم بی نهایت نزدیک بود.» رد عشق و بعد جستجوی مجدد آن در زندگی تمام فیلسوفان به چشم می خورد. «با تمام دل شکستگی ها و تردیدها، هرگز دو باره از عشق دوری نجستم و از خوبان پرهیز نکردم. زیرا با احساس عمیق دریافتم که از صمیم قلب به آن ها عشق ورزیده ام.»
بنظرم افرادی که اعتماد بنفس دارند و مهرطلب نیستند ؛ عشق و علاقه و محبت خودشان برایشان در اولویت است نسبت به عشق و علاقه و محبت طرف مقابل .
اینان براحتی محبت خود را ابراز میکنند و نه تنها مغایرتی بین غرور و این ابراز نمیبینند بلکه این کار را ضرورت دانسته و به آن میبالند .
روح وحشی
+چند بار پیش آمده که برای ابراز علاقه تردید داشتی ؟
++چند بار پیش آمده فکر اینکه ممکنه دوستت نداشته باشه از ابراز عشق پشیمان شدی ؟
آن چه انسانها را به سمت یکدیگر سوق میدهد عشق نیست، این است که نمیتوانند تنهایی را و درتنهایی خود را تحمل کنند.
خلا درونی ودلزدگی سبب میشود به جمع روی بیاورند یا به سفر بروند و یا به شرابخوارگی مبتلا گردند.
آرتور شوپنهاور
در باب حکمت زندگی
صمیمیت خیلی شیرینه .گفتن حرف هایی که یک گوینده و یک شنونده دارن ...
حرف هایی که منتظری هر چه زودتر شنونده ی اونها را داشته باشی ...
حرف هایی که اگر شنونده اش نباشه هرگز گفته نمیشن ...
حرف هایی که ممکنه در تمام عمر توی دلت بمونن و گفته نشن ...
حرف هایی که به حد مرگ حسرت گفتن اونها را داری ...
روح وحشی
+حرف هایی که با تو خواهند مرد بی آنکه گفته شوند ...
++میخوام ادامه ی حرف هام را بگم . لطفا شنونده اشون باش ...
تو وقتی می بینی که من افسرده ام
نباید بگذری، سکوت کنی، یا فقط همدردی کنی!
بنا کننده ی شادی های من باش!
مگر چقدر وقت داریم؟
یک عاشقانه آرام
نادر_ابراهیمی
ای کاش کسی بود که می گفت
" همه ی آن من از آن تو ! "
وقتی که دلت میگیرد !
روح وحشی
+دوست ، کجایی ؟!
آدمها به چند دلیل از صمیمیت میترسند:
۱- باور دارند چیزی غیرقابل پذیرش در وجود آنهاست، خصوصیتی زننده و نابخشودنی. بخش اعظم کمک درمانی به این افراد آن است که خود را به تمامی بر ما آشکار کنند و باز از سوی ما پذیرفته شوند.
۲- ترس از استثمار و مورد سوءاستفاده واقع شدن.
۳- ترس از ترک شدن.
مامان و معنای زندگی
اروین یالوم
+آشکار کردن خود پیش درآمدی دارد ...دوست داشتن خود به تمامی !
++من فقط خودمم نه کم و نه بیش ...
یه جایی خونده بودم که برای پرت کردن حواس خودمون از موضوعی یک کش به مچ ببندیم و تا رفتیم توی فکر کش را بکشیم و رها کنیم . یه جور تلنگر ...
یه روز که داشتم با یک سایکولوژ صحبت میکردم پرسید که این چیه بستم به مچم که من هم بادی به گلو انداختم و گفتم جریان چیه .
کمی نگام کرد و گفت اینجوری که پیوسته اون فکر با تو و جلوی چشم توست !
جا خوردم . چطور خودم بهش فکر نکرده بودم ؟! گاهی آدما چقدر بی توجه و بیفکر عمل میکنن !
میخوای رها شی به اسارت فکر نکن . فقط رها شو ...
میشه ارادی به چیزی فکر نکرد اما برای رها شدن از فکری که ناخودآگاه در ذهن تو حضور داره باید مثل یک شی تکراری روی طاقچه ی عادت بهش نگاه کنی تا کم کم از بیتفاوتی تو دق کنه و بمیره یا خودکشی کنه !
هندوها بهش میگن شاهد بودن . شاهدی بی قضاوت ...
روح وحشی
+به فکر کردن ناخودآگاه به تو عادت کردم . اما خودآگاهم تحت کنترلمه . کلا اوضاع اغلب خوبه . قطره قطره مردم اما هنوز زنده ام ...
حقی ازت ضایع شده
بهت بی حرمتی شده
مال / پول / وقت / انرژی / احساس / اعتماد و ... از تو تلف شده
خلاصه متضرر شدی و سخت طلبکاری و واکنش نشان میدی که ناگهان میبینی طرف مقابل چنان دست پیش گرفت و شد طلبکار و تو بدهکار که باورش کمی که نه خیلی زیاد سخته !
فرافکنی
جاخالی دادن
خودشیفتگی
عدم مسئولیت پذیری
کوری
کری
ضعف شخصیت
عدم اعتمادبنفس
و ...
هر چی میتونه باعث بشه که مسئولیت رفتارمون را نپذیریم و زمانی که باید بگیم متاسفم ...حق باتوست ...چطوری جبران کنم یک دفعه کولی بازی دربیاریم و شاکی بشیم و مثل عرق خورای فیلم فارسی کافه به هم بزنیم و خلاصه بگیم من خوبم و گلم و بی عیب و تو هم خود خود آدم بد ذات و مقصر و ...
قربانی نشان دادن خودمان و ...
خودزنی به سبک چاقوکش ها و لمپن ها ...
واقعا فکر میکنیم طرف مقابل گاگول و منگول و عقب افتاده است و نمیفهمه ؟!!!
روح وحشی
+اینجور مواقع با پشتکار حق خودت را بگیر و اگرم حق تو در اینه که رابطه را کات کنی همین کار را بکن که سود در همین است .
بعضی ها آفت هستند . اول آفت خودشان . دوم آفت دوستی و شراکت و همسایگی و ...
مردم همیشه بر کسی که برای زندگی اش الگوهای شخصی اختیار می کند خشم میگیرند؛ چون منش خلاف عرفی که برمی گزیند باعث می شود مردم احساس خفت کنند، هماننده موجودات عادی.
فردریش نیچه
اگر میخواهید در زلزله سالم بمانید خانه ی خود را بفروشید و یک کانکس بخرید .
کف آن چیزکی پهن کنید و پخت و پز را روی گاز سفری و بیرون انجام دهید .
خواهید دید که زلزله به شما آسیبی نخواهد زد .
اوه ببخشید . امید که زلزله نیاید .برای بررسی صحت سخن بنده به اخبار زلزله ی 6.4 دیشب کرمانشاه مراجعه کنید .
مردم اغلب از ترس و واهمه زلزله آسیب دیده اند و نه ریزش ساختمان .
خب هنوز ساختمانی در کار نیست !
روح وحشی
+از مزایای دولت تدبیر این است که هنوز مردم کرمانشاه در کانکس زندگی میکنند . دمشان گرم که اینقدر اصولی و دوراندیش عمل میکنند .
بداخلاقی همراه با مهربانی !
باید ببینم علتش چیه ؟
با همه اینطور نیستم . منم مثل همه نقاب زیاد دارم .
بداخلاقی های من بیشتر از روی عصبانیت و کلافگی از دست کسانی ه که برام یه جورایی مهم یا عزیز هستن .
تظاهر نمیکنم باهاشون .
بداخلاقی میکنم اما هنوز برام مهم یا حتی عزیز هستن ...
روح وحشی
+هر کس یه به جور مرض دچاره .