صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو


۲۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تلنگری به روح وحشی» ثبت شده است


به دوستم گفتم که بد جور افسرده شدم . اونم از ترس اش رفت به خواهرم زنگ زد که هواش رو داشته باشید یک وقت نکنه بلایی سر خودش بیاره !

خواهرم هم نه گذاشت و نه برداشت و گفت :

نترس اون نه حالش را داره نه انگیزش رو . اون حال نداره یه لیوان آب برداره بخوره اونوقت خودکشی کنه !

نه بابا بی خیال خودکشی !



روح وحشی

+مطلبی در قالب شرح حال ...

ما را چه به خودکشی .

خودکشی هم عرضه میخواد و هم جربزه که ما کلهم فاقدش هستیم .

منشور کوروش بزرگ :


بگذارید هر کس به آیین خویش باشد

 زنان را گرامی بدارید ، 

فرودستان را دریابید

 و هر کسی به تکلم قبیله خود سخن بگوید آدمی تنها در مقام خویش به منزلت خواهد رسید 

گسستن زنجیرها آرزوی من است،

رهایی بردگان و عزت بزرگان آرزوی من است شکوه شب و حرمت خورشید را گرامی می دارم،

 پس تا هست شب هایتان به شادی و روزهایتان رازدار رهایی

 این فرمان من است، این واژه، این وصیت من استاو که آدمی را از ماوای خویش براند، خود نیز از خواب خوش رانده خواهد شدتا هست هوادار دانایی و تندرستی باشید 

من چنین پنداشته ، چنین گفته و چنین خواسته ام... 

فرمانروایی که همدل مردمان خویش نباشد سیه روز تر از همیشه سرنگون خواهد شد 

پس از قول من بگویید به جباران این جهان بگویید که از ظلمت خویش حتی پلاس پاره ای به گور نخواهند برد

 هشدار تان می دهم او که به کشتن آزادی بیاید هرگز از هوای اهورا خوشبو نخواهد شد بخشوده نخواهد شد بزرگ نخواهد شد 

بی عاقبت او که بر پریشانی مردمان حکومت کند 

بی فردا او که بر درماندگان حکومت کند شهریاری که نداند شب مردمانش چگونه به صبح می رسد، گورکن گمنامی ست که دل به دفن دانایی بسته است 

ما از کمینگاه اهریمنان خواهیم گذشت 

ما ظالمان زمین را در هم خواهیم شکست

 ما زندگی را ستایش خواهیم کرد آزادی را و عدالت را ستایش خواهیم کرد

 ما ظالمان زمین را در هم خواهیم شکست



روزى سگی داشت در چمن علف می خورد.

 سگ دیگری از کنار چمن گذشت، 

چون این منظره را دید تعجب کرد و ایستاد.


 آخر هرگز ندیده بود که سگ علف بخورد!

ایستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می خوری؟!

سگی که علف می خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: 

من؟ من سگ قاسم خان هستم!


سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت:

سگ حسابی! تو که علف می خوری؛ دیگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز یک چیزی؛ حالا که علف می خوری دیگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش..!


زمستان بی‌ بهار 

ابراهیم یونسی

همه تنها با تو همدردی می کنند.

اما ای کاش فقط یک نفر پیدا می شد که صادقانه می گفت: نگران نباش، با هم درستش می کنیم !


چارلی چاپلین

 دیالوگ 

+تا حالا به کسی گفتی : "نگران نباش ، با هم درستش میکنیم ! " ؟!



زن بودن بسیار زیباست. 

چیزی که یک شجاعت تمام‌نشدنی می‌خواهد. یک جنگ، که پایان ندارد. 

بسیار باید بجنگی تا بتوانی بگویی : 

وقتی حوّا سیبِ ممنوعه را چید، گناه به وجود نیامد، آن روز یک قدرت با شکوه متولد شد که به آن نافرمانی می‌گویند !


اوریانا فالاچی

نویسنده، روزنامه‌نگار و مصاحبه‌گرِ مشهورِ قرنِ بیستم که گفتگوهایش با شخصیت‌های معروفِ قرن، شهرتِ جهانی دارد.


خانم ها بخونید اما حرص نخورید لطفا  ...


ملاصدرا در کتاب مشهورش اسفار زنان را در زمره حیوانات دانسته و ملاهادی سبزواری از شارحان حکمت متعالیه نیز در حاشیه اش بر اسفار از این عقیده ملاصدرا استقبال کرده است. ملاصدرا در اسفار می نویسد:


« و از جمله فوائد آفرینش زمین برای انسان این است که خداوند آن را بستری برای زاد و ولد حیوانات گوناگون قرار داده است که بعضی برای خوردن هستند و بعضی برای سواری و زینت و بعضی برای حمل بار خلق شده اند و بعضی از این حیوانات هم [زنان] برای ازدواج خلق شده اند. [همان طور که خداوند در قران می فرماید:] ""» (خداوند برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید.)


ملاهادی سبزواری در حاشیه اش بر این مطلب می نویسد:


«این که ملاصدرا زن را در زمزه حیوانات قرار داده است اشاره ای لطیف به این موضوع است که زنان به دلیل ضعف عقولشان و جمودشان بر ادراک جزئیات و میلشان به زینتهای دنیا نزدیک است که حقیقتا و صداقتا ملحق به حیوانات زبان بسته شوند. چه این که سیره اغلب آنها چون حیوانات و چهارپایان است و لکن خداوند بر آنها صورت آدمی پوشانده است تا مردان از معاشرت و ازدواج با آنان مشمئز نشوند»    (اسفار، چاپ دار احیاء التراث العربی، جلد 7، ص 136) 


🐒 از نگر زیست شناسی هم مرد هم زن حیوان هستند

اما پس اشکال کار ملاصدرا کجاست؟ 


اشکال کار این بزرگوار این بوده که مرد را حیوان نمیدانسته  و از نگر اخلاقی زن را حیوان میدانسته و مرد را تافته ای جدابافته و با ارزشتر و زن را پست تر و در خدمت مرد میدانسته یا زن را ناقص و وسیله میدانسته برای مرد. 


درواقع به صورت ساده تبعیض مقام و ارزش قائل شده نسبت به هم.




هرچه مایلید بگویید ، تا آن جا که مانع از دیدن واقعیات نشود .


لودویگ ویتگنشتاین


و در این میان عده ای هستند که تظاهر میکنند چیزهایی را میدانند که دیگران نمی دانند .

بسته به میزان  آگاهی و ناآگاهی آن دیگران تا میتوانند از این موضوع سواستفاده کرده و قدرت میگیرند .

اما واقعا چه کسی مقصر است ؟ آنانی که از زودباوری ، ساده لوحی و ناآگاهی دیگران سواستفاده میکنند یا دیگرانی که اصرار به ادامه ی حماقت خودشان دارند ؟!


شاید این عبارت گاهی راهگشا باشد :

چیزی را که تو نمی دانی روزی دست مایه ی سواستفاده خواهد شد !


روح وحشی

+خوب فکر کن یک مطلب غیر علمی که غیر قابل اثبات یا رد باشه را میشه ادعای دانستن کرد. مگر نه اینکه دروغ هر چه بزرگ تر باور پذیرتر !



خودت باش !


Just it


لازم نیست دستت را بکنی توی دهان شیر یا بری داد بزنی مرگ بر ...


سخته . خیلی سخت .

ما به نقاب عادت کردیم . اگر نقاب نباشه حس لخت و عور بودن به ما دست میده .


اغلب ما حتی شجاعت روبرو شدن با چهره ی خواب آلود یا سرماخورده ی خودمون را نداریم !

توی آینه نگاه کنیم و بگیم : It's me 

و با لبخند بگیم I love myself

 این خودشیفتگی نیست . واقع بینی ه

من چشم های ریز خودم را دوست دارم چون از میان آن دنیای زیبا و رنگ ها را میبینم

من دهان بزرگ خود را دوست دارم زیرا لبخندهای بزرگتری به عابران هدیه می کند.

من دماغ کوفته ای خودم را دوست دارم زیرا مرا به کودکی مهربان شبیه می کند.

من بینی عقابی خودم را دوست دارم زیرا مرا صلابت یک عقاب تیز پرواز می دهد .

من تمام خودم را دوست دارم زیرا این منم ...


روح وحشی



این ما هستیم که باید اوضاع زندگی
 خودمان را کنترل کنیم واجازه سواستفاده
 قدرتی را به دیگران ندهیم .
همیشه کسانی هستند که مفهوم محبت،
 احترام و تواضع را نمیفهمند و  تمایل به
سواستفاده از دیگران را دارند !
مراقب انرژی خوارها باشیم !


هیچی درست نمیشه .

معمولا عادت میکنیم .

گاهی بی خیالش میشیم .

و گاهی هم آگاهانه تسلیم .


با اینحال بیا و الکی بگو :

همه چی درست میشه .

قول میدم باور کنم !


روح وحشی

+اوضاع بدجوری قرمزه !

++درست شدن رسم روزگار نیست .


پل های پشت سرت را خراب نکن شاید به هر دلیل یک روز دلت هوای رفیق گذشته را کرد !


 روح وحشی

+قهر و خشم سر جاش اما وقتی دلی را شکستی یا به هر نحوی اهانت جبران ناپذیری کردی مطمئن باش که پل رودخانه ی رفاقت را خراب کردی حتی اگر رفیق ات مهربان و باگذشت هم بوده باشه .

گاهی خنجر را بدجایی فرو میکنیم . زخم اش خوب نمیشه یا از چشم طرف می افتیم ! 


رنج هم مثل خیلی از چیزهای دیگه بخشی از زندگیه . اگر دقت کنیم میبینیم که هر چیزی در زندگی تجربه میکنیم با ضدش حضور داره .

رنج از این موضوع مستثنا نیست . 

پذیرش رنج با رفتار مازوخیستی فرق داره .

پذیرش یعنی عدم انکار و معنی اون این نیست که عمدا خودمون را آزار بدیم یا در موقعیت های آزار دهنده بمونیم .

اگر میتونی رنج نکش اما ازش فرار هم نکن .

گاهی نمیشه کاری کرد و بهترین گزینه سپردن خودمون به جریان طبیعی زندگیه !

راه را بر رنج و خشم نبندیم بلکه با آرامش آن را مدیریت کنیم ...


روح وحشی

+قرار نیست همه چی راحت الحلقوم باشه . گاهی مجبوری برای رسیدن به گوشت لطیف نارگیل کلی زحمت بکشی 😉


توی مملکتی که هر کی فکر منافع خودشه ،حرف دیگه ای هم هست ؟!



روح وحشی

+انسانیت و معرفت کیلو چند !


گاهی گذشته ها میشن امروز و فردات . طوری هم نیست . گاهی باید بسپریش به همون گذشته و بگی بای بای !

مرور هشیارانه گذشته کمک میکنه اطلاعات مفید و ضروری را درو کنی و با خودت بیاری اما محو شدن در باتلاق گذشته چیزی جز تباهی نداره .


روح وحشی

+ ...


از لیست انرژی خوارها بیشتر مراقب روابط مان باشیم و افکار موریانه ای !


روح وحشی

+حضور آدم ها در زندگی مان گاهی مازاد و بی ربط است . مراقب روابط انرژی خوار باشیم .


این جمله به نظر ایرانی-اسلامی میاد اما شدیدا آغشته به سیاست انگلیسیه .

طرف باید گیج و ساده باشه تا نفهمه معنیش چیه !


دیگه هر چی صلاح میدونید !

من نمیگم بگید یا نگید چون خودمم جدیدا گاهی میگم .

اما بعدش I feel so sick 

روح وحشی

+احتیاط بخصوص در مسائلی که به جان و آبروی دیگران مربوطه لازمه اما سکوت نه انسانی هست و نه قانونی !

++گاهی هم پای فضولی دیگران در میانه . رک بگیم ببخشید این ورود به حریم خصوصی دیگرانه !

+++گاهی میترسیم . حق هم داریم . اگر بپرسید از چی ؟منم میگم والله چی بگم ! 


چی بدتر از اینه که بفهمی عزیزانت چه هیالویی بودن و تو خبر نداشتی .


بابا بذارید کوروکر بمونم اما نفهمم تو چه دنیای مزخرفی زندگی میکنم .


روح وحشی

+عجب هالویی ام من !


هالو یا هیولا ؟!

کدوم بهتره  ؟


وقتی بهت زور میگن که یه چیزی را باید قبول کنی از همون لحظه منطق غیب میشه !

دیگه با خودته که تن به زور بدی یا گوش هاتو بگیری !

زور میگیم چون منطق نداریم .

اگر حرف مون را اطاعت نکنن عصبانی میشیم چون احساس ضعف میکنیم و میترسیم .

در نهایت ترس مون را پشت زور گفتن پنهان میکنیم !

خلاصه اینکه آدم زورگو آدم قویی نیست .

نشنیدی به کچل میگن زلفعلی و به کور میگن چراغعلی و چلچراغ !

روح وحشی

+سعی کنیم آگاهانه و با تحقیق انتخاب کنیم . این حق ماست .مگه نه؟!


من کی ام ؟

هیشکی !

گاهی فکر میکنم خیلی حالیمه و گاهی هم به این درجه از درک و فهم میرسم که هیچی حالیم نیست و یه خنگول درجه یکم !

مغزم هنگیده .

روحم سرگردون شده .

دنیا برام تنگ شده .

حوصله ی خودمو ندارم .

هیجی بدتر از این پارادوکسی که من توش دست و پا میزنم نیست .

یک ابر انسان در حد کرم خاکی !


روح وحشی

+فیزیک و جسم من توان مشخصی داره . دلم میخواد توانا باشم اما نیستم . گاهی توهم می زنم که نامبر وانم . بعد میبینم مامان 74 سالم بهتر از من با تکنولوژی درب و داغون لباسشویی دوقلو کنار اومده و من هنوز بلد نیستم راه اش بندازم .

گرفتاری من اینه که هر کاری میکنم باید خوب از مکانیزمش سر در بیارم .انگار قراره تعمیر یا طراحی مجددش کنم !

خنگول شدم یا بودم ؟! نمیدونم !!


نمی دونیم از چی بترسیم و از چی بلرزیم !


شب اول قبر یا کاهش ناگهانی نرخ سکه و دلار ؟!


 این دنیا و اون دنیامون قاطی شد رفت !


روح وحشی

+من از یه چیز میترسم و میلرزم ...

از اینکه یه روز دیگه نه از چیزی بترسم و نه بلرزم !

برسم به نیروانا و انالحق سر بدم و دیگه نتونم این دنیای خر تو خر را تحمل کنم !



اونقدر عصبانیم که دیگه نمیفهمم چی میگم . نه اینکه نفهمم . اتفاقا خوب میفهمم چی میگم اما بی رحمانه حرف میزنم . گاهی ادب را هم میذارم کنار و لیچار هم میگم ...

خشم و عصبانیت نشان احساس ضعف و استیصاله ...

و علتش اینه که گاهی دیگران را زیادی جدی میگیریم . زیادی بالغ فرض میکنیم .


آدم از دست  یک سفیه و یا کودک عصبانی نمیشه اما از دست کسی که خیال میکنه عاقل و بالغه عصبانی میشه ...

روح وحشی

+زیادی جدیش میگیرم درحالیکه یک آدم شدیدا احساساتی و دمدمی ه !

نباید از کوره در برم . من آدم بدی نیستم اما گاهی بی رحمانه حرف میزنم . منطق تیز و تندی دارم و ...

و متاسفانه گاهی قادر به همدردی و درک دیگران نیستم !

مهربانی من اغلب از روی اصول اخلاقی منه و نه دلسوزی .

گاهی دلسوزی لازمه . حتی دلسوزی احمقانه !

++باید و نباید ها واقعا مزخرف و مزاحم هستن . واقعیت باید و نباید سرش نمیشه . واقعیت فقط خودشه . یک واقعیت !

+++درک یک نوجوان سخت نیست . کافیه یادمون بیاد چه شازده ای بودیم توی دوران نوجوانی 

++++درک یک سالمند هم سخت نیست . کافیه یادمون بیاد که در دوران کودکی گاهی چقدر یک دنده و لوس و غیر قابل تحمل بودیم ! 


امید فقط وقتی قشنگه که اسم یه پسر خوشگل باشه .

امید و ناامیدی مزخرف ترین واژه هاست .

امید یک واژه ی افیونیه برای نشئگی خلق الله ...

ناامیدی هم یه جور تریپ جلب توجه !

زندگی همینه دیگه . گاهی بر خلاف میل توست و گاهی به میل تو .

اون کار خودش رو میکنه . دیگه حالا خوش شانسی و بدشانسی و بی عرضگی و باعرضگی ماست که احتمال موفقیت را میبره بالا .


همون که گفتم . امید فقط وقتی برام مصرف داره که وقتی بلند به زبون بیارمش یه پسر خوشگل برگرده بگه جانمممممم  😉


روح وحشی

+طنز ار حربه های من در نوشتن تلخی هاست . 


راستش هیچی !

فایده ای نداره .

اصن مگه همه چی باید فایده داشته باشه ؟!

فک کن ؛ مثلا زندگی ما چه فایده ای داره ؟

صب تا شب دویدن ما چه فایده ای داره ؟

اینکه من به حد مرگ ؛ آره دقیقا به حد مرگ دوستت دارم چه فایده ای داره ؟

اینکه تو دوستم داری چه فایده ای داره ؟

هیچی !!

آره رفیق ؛ هیچ فایده ای نداره .

تصمیم با خودت . میخوای بمون . نمیخوایم برو .

قرص برنج

کپسول سیانور

نارنجک

برج میلاد

پریز برق 

.

.


انتخاب با خودت !

روح وحشی

+ببین من چه خوبم . بهت حق انتخاب دادم . حالا خودت ببین تصمیمت چیه . بری یا بمونی کلا بیفایده است !


این که هیچی ! اونقدر پوست کلفت شدیم که اگر آب و نون هم نخوریم نمیمیریم !


این کنایه های ضرب المثلی لاکچری شدن .

کم کم باید اندازه قند و کلسترول و اسید اوریک توی لیست آزمایشات بشه جزو دارایی های از ما بهترون .

ما را چه به خوردن گوشت و روغن حیوانی و شیرینی تر و ...

وقتی خط فقر بشه ماهی 3500000 ما زیر زیر زیر زیر زیر ...خط فقریم !

جنگل ها را هم آتیش میزنن تا از فضای اون برای ساخت و ساز استفاده کنن . دیگه نمیشه اونجام رفت و با میوه های جنگلی ارتزاق کرد .

گیلان بجای گلابی جنگلی از درخت ها پلاستیک شهری آویزونه . 

گوساله هام پلاستیک میخورن !

آره جونم اگر نخورم نمیمیرم !


روح وحشی

+هوای هم را داشته باشیم . شده با یه نون توی صف نونوایی یا با یه ساندویچ به اونی که چشمش مونده به شیشه ساندویچ فروشی .

نذاریم دستی سمت ما دراز بشه . پیشدستی کنیم . اوضاع خیلی بده .

اگه نخوری و نپوشی میمیری ؟! 

پیش نوشت :

لطفا با دقت بیش از یک بار بخوانید و به موارد مشابه در مورد خودتان فکر کنید . آیا پیش نیامده که سهمیه بندی در شما ولع و طمع بر انگیزد چنانکه حتی حق دیگری را از آن خود کنید و یا به مشکلات دیگران بیتفاوت بشوید ؟

بر خلاف بسیاری من معتقدم در جوامع غربی بخصوص اروپا اخلاقیات بیشتر مشهود است .

با آگاهی از پیامدهای ابهام آینده و نگرانی رفع نشدن نیازهایمان میتوانیم بیشتر خودمان را شناخته و مراقب رفتارمان باشیم ...




💡ابهام آینده و اخلاقی زیستن


🔹در دهۀ ۱۹۶۰ تعدادی از روان‌شناسان اجتماعی فرانسوی با همکاری یک مؤسسۀ تحقیقاتی بزرگ، در اروپا یک مرکز شبانه روزی تأسیس کردند. در این مرکز، نوجوانان ۱۲تا ۱۹سال آموزش می‌دیدند و زندگی می‌کردند. مدّت یک سال همه چیز به صورت عادی جریان داشت و آزمایش‌های مختلف کمی و کیفی بر روی آنان انجام گرفت. در طول این یک سال، هر نوجوان سه وعدۀ غذایی روزانه با احتساب میان وعده‌ها، ۸۰۰گرم غذا می‌خورد. پس از یک سال به تدریج و آگاهانه شایعه کردند به علت وضعیت اقتصادی نابسامان شبانه‌روزی، ممکن است غذا به لحاظ کمی و کیفی جیره‌بندی شود. شش ماه بعد از این شایعه، میزان غذای مصرفی روزانه هر فرد از ۸۰۰گرم به ۱۲۰۰گرم افزایش یافت. هنگامی که عملاً جیره‌بندی را آغاز کردند، مصرف غذا از ۱۲۰۰گرم به 1500گرم رسید و حتی در اواخر این دورۀ چهارساله، نوجوانانی بودند که در شبانه روز بیش از ۵کیلوگرم غذا می‌خوردند. دلیل افزایش مصرف این بود که نوجوانان آیندۀ خود را مبهم می‌دیدند.


🔹هنگامی که مرکز شبانه‌روزی در وضع عادی قرار داشت، افراد غذای خود را به یکدیگر تعارف می‌کردند و نسبت به یکدیگر رابطه‌ای مبتنی بر نیکوکاری، شفقت و نوعی از خودگذشتگی داشتند. امّا هنگامی که شایعۀ کمبود غذا مطرح شد، تعارفات، رعایت ادب و رفتارهای مهربانانه، نسبت به یکدیگر کمتر شد. در واقع به دلیل مبهم بودن آینده، اخلاقی زیستن بر پایۀ عدالت، احسان، رعایت ادب و.. به مرور زمان کمرنگ گشت.


🔹آتیۀ مبهم افراد از نظر مالی، شغلی و.. آستانۀ اخلاقی را کاهش می‌دهد. به طور مثال، در جامعه‌ای که همۀ افراد با هر تخصصی می‌توانند شغلی داشته باشند، کارشکنی، حسادت، تهمت، سخن‌چینی، چاپلوسی و.. کمتر است. به طور کلی در جامعه‌ای که نیازهای اساسی انسان‌ها در آن تأمین می‌شود، افراد بر پایۀ موازین اخلاقی زندگی می‌کنند.


 دکتر مصطفی ملکیان،سخنرانی «اخلاق و آسیب‌های اجتماعی» بهمن ماه ۱۳۸۷



اولش درد داره اما کم کم عادت میکنی و میفهمی که فراموش کردن بخش خوب این زندگیه .

خودتم کم کم فراموش میکنی که فراموش شدی 

و کسی را که فراموش ات کرده را فراموش می کنی


روح وحشی

+حالا یکی از دوستان میاد و میگه نه من فراموش نمیکنم !

منم پیشاپیش میگم چون میخوای که فراموش نکنی . رهاش کن و ادامه بده ...

چی رو ؟

جاده ی زندگی را !

++

من از نبود تو پر و به این کلافگی دچار

مترسک رها شده میان چوبه های دار

نگاه بیتفاوتت به حجم سرد چشم من 

جنون مشت و آینه

قبول نمیکنم . آهای نزززززن😉 




وقتی زندگی را جدی میگیری و به تاخت جلو میری احتمال اشتباه ات زیاده .

چون زندگی اصلا جدی نیست !

جدی گرفتن زندگی مثل موضوع کمال طلبی منجر به از دست دادن زیبایی های زندگی میشه .

زندگی به خودی خود سخت و طاقت فرساست ؛  سخت ترش نکنیم .

تا جایی که ممکن هست و تاثیر معکوس نداره چاشنی های زیر را به شوربای زندگی اضافه کنیم :

عشق و محبت

شوخی و طنز

شادی 

لذت بردن

تمرکز روی لحظه ی حال


😊🌹😘


 دو بار توی زندگیم نخواستم باشی .

بار اول بعد از جراحی تومور مغزی وقتی از ICU به بخش منتقل شده بودم و کم کم اثرات مورفین از بدنم بیرون می رفت . 

یک لحظه به ذهنم اومدی اما هیچ واکنشی به تو نداشتم . کاملا بیتفاوت !


و امروز که در اوج مشکلات و استیصال هستم و عمیقا فهمیدم که ما تنهاییم !


بچه ها موقع درد و رنج دنبال آغوش مادر هستن .

بزرگترها هم همینطور ...

من هر وقت در اوج رنج و درد بودم آغوش تو را خواستم . تو هم مادرم شدی و هم پدرم اما امروز حتی از دست تو هم کاری برنمیاد .

براستی که حقیقتا ما تنهاییم . تنهای تنها !


روح وحشی

+ذره ای از علاقه ام کاسته نشده اما ...



وقتی از چیزی یا کسی حس آزار بهت دست میده و رنج می کشی نشانه چیه ؟!

معنیش این نیست که در اون مورد دچار نقطه ی ضعف و نقیصه ای هستی ؟!

گاهی چاره ای نیست جز سعی در کمی قوی تر شدن و اجتناب از قرارگرفتن در شرایط فشار .

گاهی چاره ای هست !

مثالی میزنم :

وقتی میبینی کسی یا چیزی که بهش عشق می ورزی به نحوی داره با رنج دادن و احساس درد درونی کنترلت می کنه علامت خوبی نیست . این یعنی نقطه ی ضعف دادی دستش !

عشق همراه خودش هم شادی میاره و هم اندوه و رنج بی حد .

اگر عاقل نباشیم معشوق جان از ما سواستفاده میکنه و رنج ها شروع میشه ...

دلتنگی های کشنده ؛ از خودگذشتگی و فداکاری های جنون آمیز ؛ تحمل شرایط پرفشار و تنش ؛ بازی دادن ها و سواستفاده ها ؛ توهین و ندیدگرفتن ها و ...

این ها آلارم خطر هستند . یعنی من دارم قربانی میشم در حالیکه عشق یک روی دیگه هم داره . رویی که هر دو طرف شاد هستند و یک اندازه مصرف میشن .

یکی نمیشه شمع محفل !

اما تا عاشق نباشی متوجه نقاط ضعف خودت نمیشی . پرهیز از عشق چیزی را حل نمیکنه فقط مشکلات ما را پنهان نگه میداره .

عاشق شو 

عاشق باش

اما عاقلانه و تعادل رنج و شادی را حفظ کن

عشق هم مثل هر چیزی مدیریت میخواد

بخصوص عشق به فرزند !

روح وحشی

+نذاریم معشوق آگاهانه به رنج خودش ادامه بده و به ریش ما بخنده . هر چه زودتر ماهی مدیریت عشق را از آب بگیر !