مرثیه ای برای یک رویا
محسن الوان ساز
اگر تا بیست و پنج سالگی دوام بیاورید احتمالا شانس آن را خواهید یافت که خودکشی کنید البته به شرط آنکه از سوختن ، تجاوز ، اتوبوس و سایر موارد جان سالم به در برید!
سامان قضاوتی فرزند دوستم است که اکنون با جمجمه خرد شده در بیمارستان بستریست. یادم می آید با حسین قضاوتی چای می نوشیدیم و می گفت سامان می خواهد در موسیقی ادامه تحصیل دهد. و من گفتم هنر در این مملکت نان و آب نمی شود بهتر است در رشته ای تحصیل کند تا در آینده از لحاظ مالی با مشکل مواجه نشود هنر را می توان در کنارش پیگیری کرد و این دست مزخرفاتی که علیرغم میل باطنی به دیگران توصیه می کنم.
و سامان در بهترین دانشگاه قبول شد. دانشگاهی برفراز تپه هایی که آباد شد و گاردریل نداشت ، با اتوبوسی که امنیت نداشت و رئیسی که شهامت عذرخواهی نداشت!
پدر پشت در آی سی یو گریه می کند. همه مسئولین در پیام دلجویی از هم سبقت می گیرند. و ماجرا تمام می شود. سامان زنده بمان و گیتار بزن. حالمان خراب است و تنها هنر است که حالمان را خوب می کند.
Absurdmindsmedia@