وقتی یک زن میگوید حالم بد است .
وقتی یک زن سکوت می کند .
وقتی یک زن به ته خط می رسد .
دیگر برای هر کاری دیر است .
چرا که یک زن دیر می گوید ...
دیر سکوت می کند ...
و خیلی دیر به آخر خط می رسد !
آخر خط زن ها با مردها توفیر می کند .
آخر خط زنها با هم نیز توفیر می کند .
زنی که تنهایی اش را دوست دارد .
زنی که کتاب می خواند .
زنی که پشت یک میز یک نفره می نشیند و با یک فنجان قهوه ی تلخ و کتابچه ی سفید در خاطرات اش غرق می شود و در میان بخار و دود واژگان را شعروار در سفیدی صفحات سرازیر می کند ... وقتی این زن به ته خط برسد یعنی دیگر راهی نیست .
هیچ راهی
چرا که تمام راهها را رفته و به تنهایی رسیده است .
بعد از تنهایی چیست ؟
هیچ
هیچ در هیچ
هیچ در هیچ از هیچ
روح وحشی
+این کاسه لبریزه ...