سفر کردم که یابم بلکه یارم را .
نجستم یار و گم کردم دیارم را .
از آن روزی که بار سفر بستم .
به هر جایی که رفتم در به در هستم .
فراموشم مکن ای یار دیرینم .
تو را در خوابهای خویش میبینم .
در آغوشم بگیر ؛ از خود رهایم کن .
گرفتار سکوتم ؛ صدایم کن !
میان روزهای خویش جایم کن .
میان روزهای خویش جایم کن .
میان روزهای خویش جایم کن .
میان روزهای خویش جایم کن .
+یار دیرینم / فرامرز اصلانی