تجربه یک شکست است یا شکست یک تجربه ی تلخ ؟ نمی دانم واقعا . چه اهل بازی با الفاظ نیستم و الفاظ مرا بازی بگیرند .
اما یک چیزی رو خوب میدونم و اون اینه که نه از تجربه ی تلخ واهمه دارم و نه از شکست .چرا که بزرگ شدن بهایی داره که باید بپردازیمش وگرنه بچه ای سبک عقل و تنبل خواهیم بود و نه حتی بچه ای بازیگوش و بی کله !
بذار فکر کنن زرنگ هستن و تو هالو و ساده . چه اهمیتی داره ؟! تجربه کن حتی اگر بهت انگ دیوانه و احساساتی و رویایی زدند . شک نکن برد با کسی است که نمی ترسه و شجاعت حرکت و جنگ تن به تن با موانع و مشکلات رو داره .
آدم های ترسو نه حرکت می کنن و نه می جنگن .همیشه پشت سنگر پنهان می شن و در خیال مثل گلادیاتورها می جنگن و پیروز هم میشن چون اصولا از شکست وحشت دارن . وحشت از اینکه با چهره ی واقعی خودشون روبرو بشن ...
با توهم و خیال
با خودفریبی
با خودبزرگ بینی
با خودشیفتگی
زندگی می کنن و دیگران رو حقیر می بینن .
بذار فکر کنن تو احمقی ...چه اهمیتی داره ؟ زندگی در نهایت ثابت میکنه احمق کیه .
تو فقط تجربه کن و از شکست نترس که پیروزی بعد از شکست هاست که به سراغ ما میاد !
روح وحشی