آره چرا نشه . بعضی ها کلا خود درگیری دارن . هر چی سر راهشون باشه می بُرن حتی دسته اشون ! اما سوال اینجاست که دسته که سر راه این چاقوهای محترم نیست ؟ در واقع همراهشونه ، رفیق اشونه ، یارشونه پس چطور میشه که همچی میشه ؟!
اینا همه چی رو از نگاه مجاز می بینن و نه حقیقت ! آینه اشون محدبه لابد و فیزیکشون هم خوب نیست D:
ادبیات کوچه و بازار رو دست کم نگیریم . خود درگیری واقعا یک بیماریه که باعث میشه خیلی از شیرینی ها به یه چیزی شبیه زهر هلاهل تبدیل بشه ... همچی که دسته بودن هم برای دسته ی محترم کوفت بشه !
بدبینی و دیدن نیمه ی خالی لیوان ، تفسیر به رای کردن ماجراها ، سناریو جدید ساختن ، تهمت و بهتان زدن ، توهم و خیال ، نمیدونم خلاصه هر چی غیر از واقع بینی و شکرانه ی داشتن یک همراه باعث میشه خیلی از ما بهترین دوست و همراه خودمون رو از دست بدیم ...
چشم ها را باید شست ؛ جور دیگر باید دید / سهراب سپهری
والله به خدا هیچ عقلی کامل نیست . احساس قابل اعتماد تره . احساس سیال و پویاست . محدود نیست . بدبین نیست . متصله به حقیقت هستی . بهش اعتماد کنیم ...
روح وحشی