اصلاح شده ...
مادرم شدی
پستان زندگی در دهانم نهادی
و در اوج التذاذ
خود را ز من ربودی
در جیب هایت نهادی
و از من عبور کردی
پستان مرگ در دهانم
خون می مکم از نوک چرکینش
مادرم شدی
و مرا بی قید رها کردی
تا که فربه شود روزگارت
و من پوست بر استخوان جان دهم
مادرت شدم
پستان شعرهایم
در دهانت نهادم
به عشق
به دلتنگی
تا که فربه شوند من های تو
بیش
به خون من ...
روح وحشی