بعضی حرف ها هست که به دلایل فرهنگی ؛تابو بودن ؛ رسوم و یا حتی فراموش شدن کمتر گفته شده . خوب یا بد من با خودم و دیگران صریح هستم و تا جاییکه شرایط اجازه بده بی نقاب هستم . یکی از دغدغه هام اینه که هم جنس های من روح وحشی خودشون رو پیدا کنن و اجازه بدن که نفس بکشه . یکی از جاهایی که شدیدا سرکوب شده طبیعت و ماهیت زن بودن هست . در وجه مادر بودن ما مشکلات حادی نداریم . ترس از قضاوت های پر قساوت باعث شده خیلی چیزها مسکوت بمونه و دودش تووی چشم همه بره . یه زن که نتونه زن باشه به مرور روح وحشی اش رام میشه و دیگه نه همسر خوبیه ؛ نه مادر خوب ؛ نه یه زن واقعی ! او تبدیل میشه به ماشین وظیفه که به مرور بازدهی اش هم به عنوان ابزار میاد پایین و قبل از رسیدن مرگ ؛ میمیره !
هر جور قضیه رو نگاه کنیم ابتدایی ترین نیازهای یه زن به عنوان انسان شامل خوردن و خوابیدن و پوشاک مناسب و خانه و عشق هستش . لفظ نیاز جنسی رو به کار نبردم چون ما انسانیم و فطرت ما 3کس به تنهایی رو پذیرا نیست . عشق ملغمه ای از نیازهای جسمانی و روحی و ذهنی است . متاسفانه زن ها به این مورد کم لطفی میکنن و هم به خودشون آسیب میزنن و هم به خانواده ! نیازی که تامین نشه به مرور عقده میشه و روی روان تاثیر منفی میذاره ...وکجا این زن میتونه مادر و همسر و شهروند خوبی باشه ؟!
اشکال دیگه اینه که مردها بجای توجه به این مسئله و کمک به زن ها برای پیدا کردن روح وحشی شون و زنده کردن فطرت زنانه و بالطبع داشتن زنی قوی تر و مهربانتر در کنار خودشون ؛سعی بر سرکوب بیشتر و حتی رام کردن این زن دارند.
مردها فراموش میکنن که یک زن فطرتا مادره و یک مادر ضعیف ؛افسرده ؛ سرکوب شده و بیمار نمیتونه به اونها عشق بده و مرد بی عشق زن ( مادر ،خواهر،همسر؛دختر) چگونه میتونه شاد و موفق باشه؟!
زن ها و مردها حق مساوی از زندگی دارند . نیازها اساسا یکی هستن فقط با نوع جنسیت کمی شیوه ی برآوردنشون فرق میکنه .
انسان ها از زیبایی ؛محبت ؛ احترام ؛رشد روحی ؛ تعامل با همنوعان اندیشمند و فهیم و 3کس و از این قبیل مسائل لذت میبرن . چرا نیازهامون رو سرکوب میکنیم و وقت و انرژی رو روی مسائل غیر ضروری میذاریم وقتی هنوز نیازهای ابتدایی خودمون رو تامین نکردیم ؟! اونقدر درگیر شکم و چشم و هم چشمی و پول شدیم که یادمون رفته کی هستیم و چی هستیم !
خانم ها حتی خودشون هم ارزش های خودشون رو ؛نیازهای ساده ی انسانی و زنانه شون رو فراموش کردن .چطور میتونن از آقایون توقع درک و توجه داشته باشن ؟
اینکه جامعه و فرهنگ یکسری حقوق ابتدایی رو از زنان محروم کرده یک بحثه و اینکه یک زن خودش و شخصا چقدر خودش رو محروم و سانسور کرده بحث بسیار مهم تر !!
ما زن ها اول باید خودمون رو بازیابی کنیم . حقوق مون رو بشناسیم . حقوق انسانی و نه حتی مدنی و شهروندی . بعد محکم و قوی در پی روح وحشی خودمون پیش بریم که بهترین هدایتگر ماست.
تووی مسائل اجتماعی وضع ما بهتره چون تابو نیست اما وقتی پای نیازهای احساسی و جنسی ما وسط میاد کم میاریم . معشوق بودن رو به عاشق بودن ترجیح میدیم .در حالیکه لذتی که در عشق ورزی هست در دریافت اون نیست ...
باید اول تکلیفمون با خودمون روشن باشه و بدونیم دقیقا چی میخوایم و بعد به دنبالش باشیم و یادمون باشه اونچه دیگران از ما میفهمند بستگی به چیزی داره که ما از خودمون بروز می دیم یا همون معرفی خودمون ! و چه چیزی بهتر از خواسته های ما میتونه معرف ما باشه .
من به شخصه هیچوقت ابایی ندارم که بگم مرد محبوب من در وجوه فکری و روحی و جسمی و حتی سطح سواد و معلومات و رفتار اجتماعی به یک اندازه باید مطلوب باشه . سهمی که برای جسم او قائل هستم کمتر از روح او و اندیشه و توانمندی های او نیست . اگر مردی در همه ی وجوه مطلوب باشه و جسم اش من رو جذب نکنه قطعا نمیتونه من رو راضی کنه ! من بعنوان یک انسان خواسته ها و نیازهامو ندید نمیگیرم اما در حد امکان مدیریت اش میکنم و از زیبایی لذت میبرم ... این مسائل ربطی به جنسیت نداره و مسائل کاملا انسانیست !
اما همین مرد وقتی مشکل مالی داره ؛ دیوونگی میکنه ؛ گاهی ضعیف میشه و نیازمند مهر و مراقبته هیچ امتیازی ازش کم نمیشه چون ما انسانیم و انسان مدام در حال نوسان هستش و انسان بودن بزرگترین فشاریه که بر دوش ماست ...
خواهش میکنم به روح وحشی و فطرت خودمون احترام بذاریم و دست از سرکوب بیهوده خودمون برداریم . تمام آنچه به ما داده شده نیازمند توجه و مدیریته . احساس و عقل و روح و ...
روح وحشی