پاییز
باران
بوی خاک
یورش دل آشوبی
سرایت بغض نمناک آسمان
و لمس دستان دلتنگی
که قلبم را چنگ میزند
اضافه کن ؛ تصوبر محو بوسه ها
آنسوی شیشه ی خیس خودروها
در جاده های سبز
منحا کن بودنت را
از بودنم
به نظاره بنشین
تلاقی شوق رسیدن خزان
و اندوه نبودن ات را
وقتی زادروزت می رسد
و پیش کش در دست هایم میپوسد
پاییز زیبا پر از تحفه های بسیار
می آید
و من بی چشم های تو
محروم خواهم بود از دیدنش
سومین را ...
روح وحشی
پ.ن... 2 پاییز پر درد گذشت و منی که شیفته ی راه رفتن روی برگ ها و زیر بارانم ؛ هیچ از زیبایی اش نفهمیدم . و این سومین خواهد بود ... :((
امشب خواهم بارید بر شانه ات ... عجیب دلم گرفته ...