و زندگی همچنان در جریان است
بی نگاهی به من
به تو
به چشم هایمان
حتی به دل هایمان
پر از عشق
پر از نفرت
پر از هیچ
به دست هایمان
چه تهی
چه پر از دیروزها
زندگی مثل رودی است در سراشیبی
و ما شناگری
شاید ماهر
شاید بی دست و پا
شاید کمی آشنا
زندگی در جریان است
و مهربانی اش بی دریغ
بی منت
مثل باران
چه با چتر باشی
چه مشتاق
چه در پی نباریدنش سرگردان سایت های هواشناسی
خمیازه ای می کشم
شب سختی بود
پر از التهاب احساس
زندگی با من چه مهربان بود
من اما با خودم نبودم
هیچ
چای سبز
طعم گس سیگار
و کوبیدن بر کیبوردهای سیاه این ماس ماسک
بهانه همیشه برای نوشتن هست
وقتی دچاری به اعتیاد واژه های مست
شب سختی بود
پر ازکابوس
عصیان
و فریادهایی که هیچ صدایی نداشت
من و شب و تیک تاک بیقرار ساعت
خورشید سر وقت از پنجره چپید تووی اتاق
و روی تخت ولو شد
بی حوصله تر از من
خمیازه ای دیگر
چایی دیگر
زندگی را سر میکشم
پیش از آنکه مرا سر بکشد
راه دیگری نیست
روح وحشی
پ.ن. دانلود پاییز کوروش یغمایی