شعرهایم از آن ِ تو
می و مستی از آن ِ تو
دعاهایم از آن ِ تو
بوسه هایم بر پلک های خوابت از آن ِ تو
خنده هایم از آن ِ تو
درد ِ ندیدن ات از آن ِمن
ذوب شدن و سوختن از آن ِ من
قطره قطره چکیدنم بر تن کاغذ از آن ِ من
...
با چشم هایت خواندی مرا
در سکوت
و بی سخن
دگر ندیدم چون تو مرد
روح وحشی