من : وقتی از درون و عمیقا حس تنهایی داری یک لشکر هم نمیتونه نجاتت بده چطوری یه مرد میتونه ؟!
روح وحشی
پ.ن. یه بار تووی زندگیم یه مرد رو باور کردم ...اونم نامرد از آب دراومد . یه ترسو که از مسئولیت عشق ترسید و نقاب بیتفاوتی زد.
همان ما را بس ...
پ.ن. این چند صباح باقی مونده رو هم یه جوری سر میکنم ... تنهایی بهتر از بودن با با تن های متظاهره ... بعضی از ما واقعا واسه ی این دنیا وصله ی ناجوریم.
دارم سیگاری میشم ...
خیلی حال میده تووی هوای ابری و بارونی ;)