صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو


تن

هوس آلود

عریان

می سپارد خویش

به هر چه باد

که به هرزگی

بپیچد میان گیسوانش

پیچکی شود مست 

بر ستون مرمرین پیکرش

و هزاران بوسه ی سیاه

بنشاند بر انحنای شهوت انگیز پستان هایش

 زنانگی اش را ببوید

نفس بکشد

جان بگیرد

و تن آهسته آهسته بمیرد

بیصدا

تن

حریص تکرار

هرشب

آلوده به خیانت

پشت پا میزند به قول و قرار خویش

شهوت همخوابگی

با مرگ دردها

می برد او را تا مرز پوچی

بارها و بارها

و لبریز از شوق صعود

تا اوج

تافراموشی

تشنه تر از هر بار

میسپارد خویش

به زالوها

به مارها

به هوس

به تکرارها

...

روح وحشی

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی