پاییز میرسد
برگ ها می ریزند
تو که نبودی
کرک و پر من هم ریخت
نمی دانم چطور
همراهی کنم درخت خرمالو را
در سوگ برگ هایش
...
همه ی مرا
باد برد
دلم را چشمانت
..
کارتن خواب ها
فخر میفروشند به من
پیش آنها نیز
از رسوایانم
.
هیچ نمانده از من
هیچ
روح وحشی