صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو


 

و آنگاه انسان واژگانی ساخت تا عقده ها و زخم های چرکین خود را التیام بخشد .

وجدان را برای اینکه بگوید من اشرفم .

وفاداری را تا لباس زرین بر تن وابستگی کند.

محبت و مهربانی را تا غریزه و هورمون ها را رمانتیک بنماید و دچار التذاذی افیونی شود.

و عشق ...

و عشق را ساخت تا ناامیدی او را به پوچی نکشاند ...

ما آدم ها حقیرترین ؛رقت انگیزترین و خودخواه ترین موجودات جهان هستی بوده و هستیم .

از ضعف خود دچار قدرت طلبی و کشتار و تجاوز میشویم.

از ترس  دست به جنگ های خونین و شکارهای غیرضروری حیوانات آلوده میکنیم .

برای خوب زیستن نیازی به صدمه زدن نیست . به عقیده ی من کافیست که حریم ها را ارج بنهیم . نه به حریمی وارد شویم و نه اجازه بدهیم حریم ها و خطوط قرمز ما مورد بی حرمتی قرار بگیرد .

کافیست تا انتظارمان از دیگران و زندگی را از آنچه ما میخواهیم به آنچه هست تغییر دهیم .

کافیست تا به جای یکی شدن با من های بیمار به نظاره ی آنها بنشینیم.

سخت است اما شدنی .

روح وحشی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی