صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو


۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مخاطب هنرمند» ثبت شده است


اغلب ما وقتی چیزی را نمیفهمیم آن را نقد میکنیم .


شاید نقد تخصصی و صحیح و بی بغض و کینه و حسد باعث رشد باشد اما کو چنین نقدی ؟!

بخصوص نقد هنری مزخرف ترین است و کار بیکاره ها !

اما یک استثنا ؛ به شما نقد دوستان اجازه میدهم تا آنها را که ادای هنرمندها را در می آورند حسابی نقد کرده و اصلا حالشان را جا بیاورید .


نقد هنر ورود به حریم خصوصی و تعدی به احساسات و روان هنرمند است !

بگذاریم آدم ها احساساتشان را به گونه ای که دلشان میخواهد متجلی کنند و اگر برایمان قابل فهم نبود در دهانمان را ؛ نوک قلممان را گل بگیریم و برویم پی کار خویش و کاری انجام بدهیم که ارزش ماندن داشته باشد . آخر نقد هم شد کار منتقد بیکار ؟!

دست بکشیم از سرک کشیدن در کار دیگران و چوب لای چرخ کردن و نامش را نقد گذاشتن !

البته نقد هنر هفتم که صنعت سینما هم نامیده میشود خب فرق میکنه دیگه ! زیرا این مورد تلفیقی است از هنر و صنعت و تکنولوژی . نون خوبی هم توشه لامصب . نقد فیلم را میگم !

روح وحشی

+تو گر بهتر می زنی بستان بزن !

بله ...

چند سال پیش که بلاگفا شعر و واگویه مینوشتم یکی از مخاطب هام که خیلی به وبلاگم سر میزد قرار بود چهره من را با چوب بتراشه . 

هنرمند بود . هم خطاط و هم پیکرتراش و البته مشکل کمخوابی داشت .

نمیدونم چی کار کرد . تراشید یا نه ؟ منم شدم جزئی از تاریخ هنر یا بعد از مرگ چهره ام فراموش میشه ؟!


سالهای اوج من در وبلاگ نویسی ... 90 تا 93 بعد اول من کم کار شدم و بعد کلا وبلاگنویسی از مد افتاد .


یادش بخیر 

کم کم این گاه گدار نویسی ها هم باید قطع بشه ...


روح وحشی

+دارم یک کارهایی میکنم که بعد شاید بگم بهتون