صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو


۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سینما» ثبت شده است

اصغر فرهادی: زیر نویس فارسی «همه می دانند» را به ناچار خودمان منتشر کردیم/ بعد از انتشار در اینترنت نمی خواستیم فیلم با زیرنویس های متفرقه دیده شود/ در داخل ایران با خیال راحت فیلم را ببینید/ نگرانی تهیه کنندگان گسترش لینک های دانلود به خارج ایران است 



🔹فرهادی در گفت و گو با شرق گفت: در سفرهای متعددی که به اسپانیا داشتم، متوجه شدم ساخت این فیلم به طوری که در ایران هم قابل نمایش باشد، شدنی نیست. قراری با خودم گذاشته بودم فیلم را هر اسپانیایی هم که ببیند، احساس نکند یک غیراسپانیایی سازنده آن است. این در واقع یک چالش بود. بنابراین دیدم اولین تصمیمی که باید بگیرم این است که آیا این فیلم در ایران اکران رسمی بشود یا نه؟ و به دلایل بسیار، دیدم بهتر است ذهنم را گرفتار این موضوع نکنم حتی به قیمت اینکه فیلم در سینماهای ایران روی پرده نرود و به ذهنم رسید که می‌توان فیلم را با کیفیت بالا در فضای مجازی منتشر کرد. این از تصمیمات اولیه بود. 


🔹برنامه‌ریزی برای نمایش «همه می‌دانند» در ایران این بود که فیلم را بعد از اکران آمریکا؛ یعنی چند ماه دیگر، به طور رایگان با زیرنویس روان و مورد تأیید روی اینترنت بگذاریم اما اتفاقی که افتاد این بود که از دو هفته پیش و با توزیع رسمی دی‌وی‌دی و بلورِی فیلم در فرانسه ممکن است فیلم روی اینترنت منتشر شود و برنامه‌ریزی قبلی ما را به‌هم بریزد. به همین دلیل زیرنویس را سریع آماده کردیم که اگر فیلم غیرقانونی آمد، لااقل با زیرنویس درست دیده شود. ما به‌ناچار فایل زیرنویس را روی اینترنت گذاشتیم تا مانع انتشار زیرنویس‌های متفرقه شویم.


🔹فرهادی درباره بیانیه روابط‌عمومیش پیرامون نارضایتی و مذمت انتشار نسخه قاچاق گفت:  در آن بیانیه گفته شده تهیه‌کنندگان، نه سازندگان. به‌هرحال وقتی این اتفاق افتاد به نظر نمی‌رسید با توجه به سرعت انتشار لینک‌ها کاری بشود کرد و تصمیم من این بود که علی‌رغم برنامه‌ریزی که برای چند ماه بعد شده بود که فیلم منتشر بشود، اعلام کنیم که هرکس خواست فیلم را ببیند، اما تهیه‌کننده‌ها این میزان از گستردگی لینک‌ها در اینترنت را که دیدند برایشان خیلی نگران‌کننده بود. تماس گرفتند و خواهش کردند که روابط‌عمومی فیلم در ایران از قول آنها انتشار فیلم را غیرقانونی اعلام کند که فیلم انتشارش به بیرون از ایران گسترش پیدا نکند. 


🔹دو شبکه ماهواره‌ای فیلم را غیرقانونی پخش کردند که البته پخش‌کننده آمریکا در مورد آنها اقدام حقوقی‌اش را شروع کرده است.


🔹درداخل ایران است که چون حقوق پخش آن متعلق به من است با وجود اینکه فیلم زودتر منتشر شده، نه‌تنها با دیده‌شدنش مشکلی ندارم، بلکه باعث خوشحالی من است که مردم فیلم را ببینند. بخش دوم اما مربوط به بیرون از ایران است و حق پخش فیلم متعلق به پخش‌کننده‌های آن کشورهاست که بعضی‌شان فیلم را سال گذشته پیش‌خرید کرده‌اند. اینکه این لینک‌ها بیرون از ایران هم امکان دسترسی به فیلم را فراهم کرده چیزی است که باعث آسیب به اکران دیگر کشورها می‌شود.


🔹داخل ایران با خیال راحت فیلم را ببیند. فقط امیدوارم که دانلود فیلم به خارج از ایران گسترش پیدا نکند. وقتی این لینک‌ها روی اینترنت می‌آید دیگر فقط محدود به ایران نیست. در بسیاری از کشور‌های دیگر که فیلم هنوز اکران نشده برای همه در دسترس است. امیدوارم کسی فیلم را به زبان‌های دیگر زیرنویس نکند، اما دیدنش در ایران باعث خوشحالی من است.





#دیالوگ بی نظیری که زنده یاد انتظامى در شاهکارى از على حاتمى؛ "حاجى واشینگتن" با خودش تکرار می کنه

جاودانه باد نام و یادِ استادان علی حاتمی و عزت الله حاتمی انتظامى. 

روحش شاد.




مملکت رو تعطیل کنید. دارالایتام دایر کنید درست تره. 

مردم نان شب ندارند، شراب از فرانسه مى آید، قحطی است، دوا نیست، مرض بیداد می‌کند. نفوس، حق النفس می‌دهند. باران رحمت از دولتی سر قبله عالم است و سیل و زلزله از معصیت مردم. 

میر غضب بیشتر داریم تا سلمانی. سر بریدن از ختنه سهل تر...

ریخت مردم از آدمیزاد برگشته. 

سالک بر پیشانی همه مُهر نکبت زده. 

چشم ها خمار از تراخم است. چهره ها تکیده از تریاک. 

اون چهارتا آب انبار عهد شاه عباس هم آبش کرم گذاشته...

ملیجک در گلدانِ نقره مى شاشد. 

چه انتظاری از این دودمان با آن سرسلسله اخته؟ 

خلق خدا به چه روزى افتاده ند از تدبیر ما؛ دلال، فاحشه، لوطی، یله، قاپ‌باز، کف‌زن، رمال، معرکه‌گیر، گدایی که خودش شغلی است...



حاجی واشنگتن

علی حاتمی


آلن بدیو :

به نظرم بین عشق و سینما رابطه‌ی تنگاتنگی وجود دارد. باید به هر دو آری بگویید و گرنه تنها خواهید ماند .



بزرگترین فیلسوف زندۀ فرانسه می گوید که «عشق عبارت از تفاهم و قرارداد دو آدم خودخواه نیست. عشق فرآیند بازساختن و باز آفریدن است که آنها را مجبور  به فراتر رفتن از خودخواهی می نماید. برای این که عشق پایدار بماند، باید روی آن کار کرد و خود را هردم باز آفرید.»

آلن بدیو، فیلسوف چپ ۷۲ ساله، از فعالین جنبش های دانشجویی و کارگری، منتقد سرسخت سارکوزی و اولاند، چنان چهرۀ جنجال برانگیز در فرانسه به حساب می آید  که وقتی هفته نامۀ معتبر «ماریان» زندگینامه  اش را می نگاشت، عنوان زیر را انتخاب کرد: «بدیو: آیا این ستارۀ فلسفه، یک حرامزاده خبیث است؟» بدیو با لبخند شیرین در آپارتمان اش در پاریس می گوید: «همه می گویند که عشق عبارت از پیدا کردن فرد مناسب و مطابق به معیارها است، و پس از آن همه چیز درست می شود. عشق چنین نیست. سخن این پیر مرد را بشنوید: برای پیداکردن و پایداری عشق باید زیاد کار نمایید و زحمت بکشید!»

آلن بدیو در کتاب جدیدش، در ستایش عشق، در مورد زندگی همراه با عشق می نگارد: «تنها یک بار در زندگی خود از عشق به ستوه آمده و از آن دست کشیدم. آن عشق نخستین ام بود، بعد از آن متوجه حقیقت موضوع شده و تلاش ورزیدم که اشتباه خود را با عجله زیاد و از روی نیاز شدید جبران نمایم اما خیلی دیر شده بود- مرگ آن عزیزم بی نهایت نزدیک بود.» رد عشق و بعد جستجوی مجدد آن در زندگی تمام فیلسوفان به چشم می خورد. «با تمام دل شکستگی ها و تردیدها، هرگز دو باره از عشق دوری نجستم و از خوبان پرهیز نکردم. زیرا با احساس عمیق دریافتم که از صمیم قلب به آن ها عشق ورزیده ام.»


"هی‌یگو کوروساوا" برادر بزرگتر آکیرا یک بنشی بود. سنت بِنشی در تئاتر کابوکی ژاپن نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری سینمای ژاپن داشت، و آن ایستادن بازیگری در کنار صحنه (یا پردهٔ سینما) و روایت‌ کردن داستان برای تماشاگران بود. در قدیمی‌ترین فیلم‌های ژاپنی بِنشی هم به‌جای کاراکترها حرف می‌زد و هم قصه را تعریف می‌کرد. پس از ۱۹۱۲ با هجوم فیلم‌های خارجی با میان‌نویس به ژاپن، بِنشی فقط دیالوگ‌ها را می‌گفت اما تهیه‌کنندگان ژاپنی به‌سرعت شیوهٔ میان‌نویس را از غرب تقلید کردند و از این رو بنشی‌ها حتی قبل از انقراض سینمای صامت از کار بیکار شدند. هی‌یگو کوروساوا در سال ۱۹۳۳ خودکشی کرد. او افسرده و بیکار بود و حس می‌کرد زندگی‌اش پوچ و بی‌معناست. پس خود به سراغ یک مرگ شرافتمندانه رفت. این همان حسی بود که آکیرای مشهور پس از شکست همه‌جانبه‌ی  دودسکادن (۱۹۷۰) و زمانی که پولی برای فیلمسازی نداشت، بدان دچار شد. آکیرا نیز همانند هی‌یگو خودکشی کرد اما زنده ماند تا  درسو اوزالا، کاگه‌موشا، آشوب و راپسودی در ماه اوت را بسازد.