صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو


۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انسان و فرهنگ» ثبت شده است


تمام آنچه که از انسان باقی میماند

گوگردیست که جعبه کبریتی را کفایت کند

و آهنی تا میخی ساخت

برای حلقه آویز کردن خود


کارل سودنبرگ

بیشتر مسلک های دنیا در خدمتِ قدرت بخشیدن به وابستگی های مان به مفاهیمی چون خود و دیگری، زندگی و مرگ، زمین و آسمان و مفاهیمی از اینگونه است. آنان که به دام این چنین پندارهایی افتاده اند از درک آن یگانگی ِ " بی عیب و نقص " ناتوان خواهند ماند. برترین راستی ای که می توانی بر آن تمرین و ممارست ورزی، پذیرش مسئولیت کشف آن " حقیقت کامل " و انتقال دادن اش به دیگران است. برخی به قصد دریافت برکات و مواهب و یا تقدیر و ستایش شدن، به دیگران یاری می رسانند. این به سادگی، کاری بیهوده است. برخی نیز پاره ای از خویش را در خدمت به دیگران و پاره ای دیگر را در خدمت به افتخارات خود وقف می کنند. آنان در بهترین صورتش تنها نیمی از حقیقت را درخواهند یافت. لیک آنان که خویشتن را برای خدمت به تمامی جهان رشد می دهند و بهبود می بخشند، برای آنان تمامی حقیقت هستی آشکار خواهد شد. پس " حقیقت کامل " را جستجو کن، آن را در زندگی روزمره ی خود به کار ببند، بر آن ممارست کن و با فروتنی آن را با دیگران قسمت نما و آنگاه تو به قلمرو الوهیت وارد می شوی.


هوآ هو چینگ – تعالیم نهانی لائوتسه

حکمت شانزدهم

ترجمه امید بامداد – انتشارات فراروان



آقای محمد درویش ، فعال محیط زیست که عضو هیئت علمی موسسه تحقیقات جنگل و مراتع هم هستند به طروق مختلف سعی دارند فرهنگ دوچرخه سواری را ترویج کنند . همایش ها و گفتمان ها و نامه ها و پست های مختلف در   کانال شخصی شان همه و همه حاکی از دغدغه ی بزرگ ایشان که همانا هوای پاک و محیط زیست سالم است ، میباشد .

ایشان روشی را پیش گرفته اند که با توجه به وضعیت فعلی جامعه و روانشناسی رفتاری مردم ما ، شاید دهه ها طول بکشد تا نتیجه ای درخور توجه حاصل شود .

جامعه ی ما هنوز درگیر چشم و هم چشمی است . درگیر زندگی لوکس و ماشین و خانه ی چند میلیاردی.حتی اگر پول خرید آن را نداشته باشند سعی میکنند به گونه ای دیگر عقده گشایی کنند .

مدیران ما ، سلبریتی های ما و صد البته تازه به دوران رسیده هامان هزاران بار شدیدتر ...

تا وقتی پرستیژ در ساعت های 20 میلیونی و خودکارهای 10 میلیونی و گوشی همراه آیفون است .

تا وقتی ...

تا وقتی فرهنگ مردم ما در مرحله ی گذار گیر کرده و جامعه بالغ نشده چطور میتوان انتظار داشت فلان مدیر و بهمان سوپر استار بجای خودرو یک میلیاردی سوار بر دوچرخه ی یکی دو میلیونی این طرف و آنطرف برود ؟!

آنها خوب می دانند که عقل مردم به چشم شان است !!

آیا طبیعت و محیط زیست منتظر میمانند تا کم کم این مرحله بگذرد و مردم دچار بلوغ فکری متوجه شوند چه بلایی دارد سرشان می آید ؟!

هوای ایران ؛ محیط زیست ایران و طبیعت و انسان ها و گیاهان و جانوران ؛ در خطرند و فاجعه نزدیک است !

باید روش های ترویج دوچرخه سواری و موارد مشابه را مطابق فرهنگ مردم و جامعه انتخاب کرد و البته نباید از موضوع زمان هم غافل شد .

بهتر است با توجه به رفتار جامعه عمل کرد . دعوت از مدیران معروف و سلبریتی ها و ورزشکاران شناخته شده و ترغیب آنان به استفاده از دوچرخه ، برگزاری همایش هایی با حضور آنان ، پیام های ویدئویی و رسانه ای از طرف چهره های معروف و ...

خلاصه اینکه باید دوچرخه سواری "مد " شود تا سریع تر به فرهنگ ما نفوذ کند .

باید جلوی چشم مردم آورده شود .

باید در دسترس باشد .

ما هنوز تا بلوغ جامعه خیلی راه داریم . هنوز مانده تا مردم ما انتخاب کنند . پس روش هایی که در اروپا جواب می دهد اینجا بلااستفاده است !


نقطه ی ضعف مردم ایران چشم و هم چشمی است . و همین نقظه ی ضعف میتواند وسیله ی نفوذ به فرهنگ باشد و به نقطه ی قوت رهنمودمان باشد !


روح وحشی

   


ارزش فرهنگ و رشد هر جامعه، از احترام به حیوانات و طبیعت در آن جامعه یافت میشود

  مهاتماگاندی


+ اما چرا ؟!

این موضوع قبل از گاندی فقید از فرهنگ ذن و قبل از اون از حکمت بودا سرچشمه میگیره .

شاید بدون تحقیق بشه مدعی شد که این موضوع در ایران باستان بخصوص دوره ی اوج تمدن ایرانیان و هخامنشیان صدق بوده .

انسانی که به این حد از شعور رسیده که تمام موجودات زنده ارزش یکسانی دارند و فرقی بین انسان و حتی کرم خاکی در طبیعت و جهان هستی از لحاظ حقوق زندگی وجود نداره ...

انسانی که درک کرده که خودخواهی بشر و مزاحمت های او برای طبیعت و موجودات زنده از گیاه تا حیوان به حد غیر قابل وصفی رسیده ...

انسانی که شرمنده ی رفتار همنوعان خودش هست 

حتما حتما حتما به فکر جبران خواهد بود و اینگونه انسان ها به جامعه ای تعلق دارند که یک جامعه ی رشد یافته به لحاظ اخلاقی و فرهنگیست . جامعه ای که در اون ستیز برای زیر پا گذاشتن حقوق سایر موجودات در جهت منافع خودخواهانه ی فردی دیگه جایی نداره !