صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو


۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشتباهات بزرگ من» ثبت شده است

اشتباه و خطا بخش بلامنازعه ی زندگی هستند .

نمیشه بدون خطا و اشتباه رشد کرد و به واقعیت زندگی نزدیک شد .

حذف هر انچه که روند طبیعی زندگیه باعث میشه ما درجا بزنیم مثل دروع ناخواسته؛ خطا و اشتباهات و ...


آدمی که هرگز اشتباه نکنه یعنی هیچوقت هیچ کاری نکرده !

آدمی که هرگز خواسته و ناخواسته دروغ نگفته یعنی وجود خارجی نداره یا خیلی زود از زندگی حذف شده !


روح وحشی

+وجدان کمک میکنه به سلامت از خطا و اشتباه بسوی واقعیت عبور کنی .

وجدان کمک میکنه از دروغ عمدی که به دیگران و خودت صدمه میزنه بکاهی و دروغ های ناخواسته را کنترل کنی .

انگار برنامه نویسی شدم .

توی اتاق کوچیک 

توی یک رابطه ی نزدیک

توی جمع

توی گروه

زیاد دوام نمیارم ...

از بچگی شدیدا اجتماعی بودم . به مهربون و دوست داشتنی هم معروف بودم و هستم اما ...

اما مثل اورژانس و آتش نشانی و پلیس 110 هستم . فقط وقت نیاز و ضرورت ...

نا خودآگاه وقتی کارم یا ماموریتم تمام میشه فاصله میگیرم یا کاری میکنم که فاصله بگیرن ...


من بدون تنهایی میمیرم !

بدون سفر میمیرم !

بدون مصرف شدن میمیرم !

بدون یادگیری میمیرم !


حتی کسانی را که دوست دارم از خودم دور میکنم . این ناخودآگاهه . در عین صمیمیت بینهایتم تحمل صمیمیت را ندارم . باید همه چی تحت کنترلم باشه و وقتی نباشه باید برم ...

معشوق دقیقا چیزیه که من نمیتونم تحمل کنم . چون بدجور بهش میچسبم و میخوام مصرف بشم !!

عاشق هم همینطور . یک عاشق چسبناک دیوانه ام میکنه . مثل طناب دار به خفگی میرسونم . 


خب حالا فرض کنید این روح وحشی در رابطه ای قرار گرفته که هم عاشقه و هم معشوق . همون حالت ایده آل !

اما برای من سم !

بدون اینکه بخوام خیلی دقیق و هوشمندانه رابطه را به سمت و سویی میبرم که رابطه قطع بشه .

یک واکنش دفاعی فرا هوشمندانه که برنامه ریزی شده است !

بعد خوشحالم ؟!

نه نیستم !

ذهن تنگ میشم . خاطرات خوب . لحظات قشنگ . یادآوری اونها اذیتم میکنه و مثل پرنده ای در قفس خودم را به در و دیوار لحظه ها میکوبم و انرژیم را تخلیه میکنم و گاهی تا حد مرگ پیش میرم .

اما وقتی آروم میشم . وقتی فکرم درست کار میکنه میبینم این برام بهتره !

نمیدونم با آسترولوژی و نومرولوژی چقدر آشنایی دارید. چند سال پیش یک گزارش دقیق برای خودم گرفتم . شگفت انگیز بود . دقیقا سرنوشت من را تنهایی اعلام کرده بود . 

تنهایی !

ااکسیژن زندگی من ...


در کنار مردم بودن و به اونها خدمت کردن و حتی مصرف شدن هیچ تضادی با تنهایی نداره .

من همیشه آماده ام تا کاری انجام بدم اما بلافاصله بعد از اتمام ماموریت به تنهایی خودم میرم تا ریکاوری بشم ...


روح وحشی

+یادمه میگفتی از بس می ترسیدی که برم باعث شدی برم .

واقعیت این بود که میخواستم بری !

من و تو از یک جنس هستیم ." آزادی " زندگی ماست !

تو رفتی اما با منی .

من میخواستم باشی اما بی تو بودم .

هر دو جنگیدیم و میجنگیم .

و همیشه ما دو نفریم .

نه تو از من رهایی 

نه من از تو 

میدونم که هستی 

میدونی که هستم

این سرنوشت ماست 

هجر


همه اشتباه میکنند اما احمق ها بابت اشتباه ابراز تاسف نمیکنند .


شرایط زیادی پیش اومده که از روی ضعف و خشم افسار گسیخته و یا اندوه بی حد عزیزی را با حرف ها و کلامم رنجوندم .

در مواردی فرصت عذر خواهی و ابراز تاسف بوده و در مواردی خیر .

آب رفته را نمیشه به جوی برگردوند اما میتونی دلی را که شکستی حتی کمی آرام کنی .

امیدوارم عزیزانم که اونها را از روی احساسات افراطی و کنترل نشده ؛ آزار دادم من را ببخشند و ازم بپذیرند که عمیقا متاسف و نادم هستند . بی هیچ توجیه و بهانه آوردن .


روح وحشی

+عزیرانم ...

توی دنیا دو نفر هستند که نقطه ی اتصال من به زندگی ارادی هستند . شاید تنها بهانه های زیستنم از روی شوق . 

بیش از همه اونها را رنجوندم .

امید که فرصت جبران پیدا کنم .

من را ببخشید عزیزترین هایم .


++ 

ناکامی در رسیدن به هدف 

از دست دادن چیزی که دوستش داری

احساس عدم کنترل

احساس مورد ظلم واقع شدن

احساس قدرناشناسی زیاد

 شکست عاطفی

و رنجش زیاد


خیلی چیزها میتونه باعث خشم بشه که متاسفانه در دوره ای از زندگیم چند بار افسار رفتارم را به دست خشم و احساسات منفی آنی دادم که امروز بابت اش عمیقا متاسفم . 


SO SORRY


+++ بزرگترین ضربه ها را عزیزترین هایمان می زنند . زخمی که هرگز التیام پیدا نمی کنه .


گاهی دیر متوجه عواقب و اثرات رفتارمون میشیم . رفتاری که ظاهرا باید نتیجه ی خوبی داشته باشه اما در واقع تخم کینه و نفرت را میکاریم و با عشق و ندانسته آن را مراقبت میکنیم !


تا حالا شده از روی محبت کسی را برنجونی و فراریش بدی ؟

سیریش بشی و فکر کنی داری عشق می دی ؟

با محبت کسی را خفه کنی طوری که نتونه نفس بکشه !

یا بنام محبت و نگرانی و غیره کنترلش کنی و ...


دیر فهمیدی اما حداقل فهمیدی که اشتباه از تو بوده نه اون کسی که از اسارت تو فرار کرده و خودش را نجات داده !


روح وحشی

+تاوان نادانی ها گاهی خیلی خیلی خیلی سنگینه . طوری که خارج از تحمل توست و ...



اونقدر عصبانیم که دیگه نمیفهمم چی میگم . نه اینکه نفهمم . اتفاقا خوب میفهمم چی میگم اما بی رحمانه حرف میزنم . گاهی ادب را هم میذارم کنار و لیچار هم میگم ...

خشم و عصبانیت نشان احساس ضعف و استیصاله ...

و علتش اینه که گاهی دیگران را زیادی جدی میگیریم . زیادی بالغ فرض میکنیم .


آدم از دست  یک سفیه و یا کودک عصبانی نمیشه اما از دست کسی که خیال میکنه عاقل و بالغه عصبانی میشه ...

روح وحشی

+زیادی جدیش میگیرم درحالیکه یک آدم شدیدا احساساتی و دمدمی ه !

نباید از کوره در برم . من آدم بدی نیستم اما گاهی بی رحمانه حرف میزنم . منطق تیز و تندی دارم و ...

و متاسفانه گاهی قادر به همدردی و درک دیگران نیستم !

مهربانی من اغلب از روی اصول اخلاقی منه و نه دلسوزی .

گاهی دلسوزی لازمه . حتی دلسوزی احمقانه !

++باید و نباید ها واقعا مزخرف و مزاحم هستن . واقعیت باید و نباید سرش نمیشه . واقعیت فقط خودشه . یک واقعیت !

+++درک یک نوجوان سخت نیست . کافیه یادمون بیاد چه شازده ای بودیم توی دوران نوجوانی 

++++درک یک سالمند هم سخت نیست . کافیه یادمون بیاد که در دوران کودکی گاهی چقدر یک دنده و لوس و غیر قابل تحمل بودیم ! 



دیگه ازت  لذت نمیبردم

چون مدام سعی میکردم تغییرت بدم !


این شامل اوضاع هم بود ...


شرط لذت بردن از هر چیزی اینه که اون را همونجور که هست بپذیری . اما وقت من صرف تغییر میشد .


روح وحشی

+از عوارض مصرف دوز بالای کپسول کمال طلبی 


بارها در زندگی کسانی را جدی و بعضی ها را زیادی جدی گرفتم در حالیکه شوخی بیش نبودند !


روح وحشی

+ آدم هایی دروغین

آدم هایی سبک مغز

آدم هایی در مراحلی از زندگی که دوامی ندارد 

آدم هایی با ذهن بیمار


هر چه غیر از یک آدم بالغ که میتوان جدی اش گرفت


اطمینان بیش از اندازه

باورهای خدشه ناپذیر

اعتماد بنفس افراطی

ایمان به درستی یک باور یا عمل

اجبار و پافشاری در انجام کاری

باید و نبایدها

و کمال طلبی


من به اینها میگم "ویرانگر زندگی"


چیزی که امروز با اطمینان و سفت و سخت به درستی اون باور داری ممکنه به راحتی یکی از اشتباه ترین ها باشه !

بهترین و بدترین وجود نداره . همه چیز نسبیه و با عقل ناقص بشر سنجیده میشه 


و سازنده های زندگی ::


لذت از زندگی بدون آسیب زدن به کسی یا چیزی 

آماده بودن برای یادگیری 

خوشامدگویی به تمام نظرات 

پذیرش اینکه هر انسانی یک فردیت مستقل بهمراه حق انتخاب داره که بهتره بهش احترام بذاریم . حتی بچه ها 

و فهم اینکه جدی گرفتن زندگی احمقانه ترین رفتار یک انسانه !!


روح وحشی


+ امروز خیلی از اعمالی را که فکر میکردیم بهترین کار ممکن هست ، سخت احمقانه می یابم !