صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو


هیچوقت درک نوشته های نیچه آسان نبوده . نه در زمان خودش که بسی جلوتر بوده از اون و نا حالا که قرنی میگذره ...


اراده ی معطوف به قدرت ؛ از نظر نیچه فقیر و ضعیف و ناتوان محکوم به نابودی هستند . اینان نیز خود انگل هایی نابودگر زندگی هستند و ...

جایی میگه که فقیر ناتوان و توانگر بخشاینده است !


در برداشت سطحی ما به تضاد آنچه دیده ایم و تجربه کرده ایم بر میخوریم . توانگرانی را به یاد می آوریم که در پی اندوختن ثروت مثل ماری بر گنج چنبره زده اند و ...

توضیح لازم نیست چون این تجربه به گونه ای عام است .


ولی وقتی عمیق تر به موضوع نگاه میکنیم و لایه های سطحی را کنار میزنیم به معانی دیگری می رسیم .

چیزی که من از این شیوه ی تفکر درک میکنم متاثر از کتاب چنین گفت زرتشت ؛ انسانی بسیار انسانی و سایر نوشته های نیچه است .

به نظر من توانگر نیچه یک ابرمرد است . توانگری که ما میشناسیم همان انگل زندگیست که در تلاش است فقیر نباشد . بیچاره ای در تلاش بیچاره نبودن . او عمیقا بیچارگی را در خود حس میکند و میجنگد . جنگی مغلوبه !

فقر نیچه در دستان فرد نیست . در ذهن اوست !


روح وحشی

+قمرالملوک وقتی کالبدش را ترک کرد هیچ نداشت . هر چه در می آورد خرج نیازمندان میکرد . براستی که او توانگر بود !

+نیازمندان به عقیده ی من کسانی هستند که بدون آنچه دارند پشیزی نمی ارزند . 

در یکی از فیلم های گیشه ای ایرانی مکالمه ی یک دست فروش با قهرمان داستان را خیلی دوست دارم :

تو از اون مردایی که اگر کیف پول و موبایلت را بگیرن تا سر کوچه هم نمیتونی بری !

نظرات  (۱)

برداشت و تحلیل شما از نیچه درست ه اما برداشت خود نیچه از آنچه دریافت کرده، نه. حتی Übermensch نیچه هم یک فقیر و نیازمند ست. اینجا همه فقیر اند. "بودن"، باید ها و مقتضیاتی با خود دارد که از جمله آنها، محصول و برده محیط و زمان خود بودن ست. نیچه اگر بیشتر به داروین گوش فرا داده بود، چه بسا درک می کرد که حتی ابرمرد او نیز هرگز نخواهد توانست قدمی فراتر از عوام بردارد چرا که او نیز تفاوتی با عوام ندارد و هرگز نمی تواند متفاوت باشد. البته شاید او از مسیری دیگر به این مفهوم رسید، اما بسیار دیر! آن هنگام که در خیابان های تورین، شلاق خوردن اسبی بینوا توسط صاحب اش را دید و برای لحظه ای دریافت که "بودن" یعنی: "Mutter, ich bin dumm"
پاسخ:
نیچه از نظر من مثل همه ی انسان ها شدیدا متاثر از وضعیت روانی و عقده هاش بود .
وقتی نیچه را میخونم او را ابرمرد نمی بینم .
در واقع انسانی بسیار انسانی میبینم .

موافقم با شما اینطور که به نظرم نیچه خودش را درست نشناخته بوده و ناگهان با خودش روبرو میشه ...
شناخت ضعف هامون بزرگترین خدمتی هست که میتونیم به خودمون و دیگران بکنیم .

در عین احترام به او شدیدا حس ترحم دارم بهش . حسی که بارها به حماقت و غفلت خودم نسبت به ضعف های انسانی ام داشتم !


همه ی ما احمق ایم . احمق های با توهم ابرمرد بودن !

ممنون از نظرات چالشی تون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی