صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو



فرض کنیم نق زدن هم شاخه ای هر چند کوچک از طغیان باشد .

نق زدنی که در پس اندیشیدن به آنچه ندارم حاصل میشود .

انسان محکوم به آزادی است .من آزادم تا انتخاب کنم . من نق زدن را انتخاب میکنم . من محکوم به نق زدن هستم !

من قرار بود ابر انسان باشم . اشتباهی جاده را پیچیدم سمت انسان ابری و نق نقو !

وقتی میتونی یک جا بشینی و کرم کتاب بشی و در تنهای و خلوت و عزلت احساس ابرانسانی و فرهیختگی کنی و به حال آدم های بیسواد و کتاب ندیده تاسف بخوری و میانه حالشان بنامی و قمپوز در کنی و هی نق بزنی که من باید الان در دانشگاه سوربون درس ...میخوندم ؟! نخیر عامو درس میدادم و حیف و گاه هم میل شدم پس واسه چی وخیزم برم و اندیشه کنم و طغیان کنم و مسئولیت آزادیم را گردن بگیرم و آنی بشوم که کس ندیده به خودش... 

چرا عاقل کند کاری !!!


روح وحشی

+فیلسوف پسا روشنفکر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی