پناه می آورم
به آغوش واژگانت
شاید که گرم
یا که زمهریزی در میان اوراق ، پنهان
گاه شیرین به حلاوت لب هایی گلگون
و گاه تلخ مانند اشک یتیمی در شعرهای پروین
تنگ در آغوشم گیر
بگذار دمی بیخود ز خود
آلوده به افیون تو شوم
چه توفیر میکند
چه بر سر دنیا می آید
دمی بی حضور من
روح وحشی
+دنیا بی من هیچی کم نداره جز یه دیوونه کمتر