صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم

صنما کشتی دل را به گل انداخته ام

! هر چه بود بگذشت و ما نیز بگذشتیم





ما همچون دانه های زیتونی هستیم که تنها زمانی جوهره ی واقعی خود را بروز می دهیم که در هم شکسته و له شویم ! عهد عتیق


ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام...
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. درانتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه‌روزه رخ می‌دهد...

آلبر کامو



هیچ چیزی سکر آورتر از سکوت ذهن و غوطه وری در بیکرانگی درون نیست .

حس یکی شدن با جهان هستی . شنیدن نبض خاک . بال زدن مگس . 

غرق شدن در آبی که فرسخ ها دورتره ...


چقدر به چنین آرامشی نیاز دارم .

همیشه آرزو داشتم توی کلبه ای میان جنگل یا یک باغ ژاپنی با شن هایی که به سبک ذن طراحی شدن ...یک باغ ذن زندگی کنم .

شاید یک روز به آرزوم برسم و شاید نه .

تا اون روز با ولع به تصاویر باغ ذن زل میزنم و در ذهنم خودم را اونجا تصور میکنم .

سنگینی افکار مملو از نگرانی روی دوش من چنان سنگینی میکنه که کم کم در باتلاق روز_مرگی فرو میرم .

صدای پرنده ها

صدای آب

صدای جنگل 

شده همدم و همراه من ...


آرزوم بزرگ نیست اما به نظر دست نیافتنی ه .

شاید روزی بتونم یک کلبه در جنگل درونم بسازم و در اون به موسیقی طبیعت گوش کنم .


 روح وحشی

+آوار افکار بیهوده روی سرم خراب شده 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی